یک فرمانده و هزار سرباز
کد خبر: 3646277
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۸

یک فرمانده و هزار سرباز

حکایت و ماجرای عاشورا از زاویه های مختلفی قابل مطالعه و بررسی است. از جمله مسائل و موارد درس آموز کربلا حکایت افرادی است، که در مسیر کاروان عاشورا متحول شده اند و تصمیم جدی در بازگشت و اصلاح خود گرفته اند. از جمله ی این شخصیت جناب «حُرّ بْن یَزید ریاحی» است که داستان و حکایت زندگی او نقطه ی عطفی برای شروع یک زندگی نو و سعادت بخش است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) تبیان نوشت: «حُرّ بْن یَزید ریاحی» از جمله معروف ترین فرماندهان و جنگجویان شهر كوفه بود.[1] مهمترین ماجرای زندگی او از یک مأموریت آغاز می شود، مأموریتی که زندگی «حُر» را متحول ساخت، داستان از زمانی شروع می شود که او از ناحیه «عبیدالله بن زیاد» مأموریت می یابد که با سپاهی چند هزار نفری به مقابله با یک حرکت اصلاحی برخیزد، حرکت و خیزشی که بنیان گذار آن یک چهره ی سرشناس اسلامی بود، او مأموریت یافته بود که مانع حرکت کاروان کربلا شود کاروانی شود که رهبر و سپهسالار آن فرزندان رسول خدا بود.

 شاید هیچ گاه عرق شرم ساری «حُر» حتی تا روز قیامت پاک نشود؛ چرا که او در کارنامه زندگی خود گناهی بزرگ را تجربه کرده است، گناهی که موجب شد، فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و اله) بدون هیچ جرم و جنایتی خون پاکش بر زمین کربلا ریخته شود. گناهِ بزرگ حُر این بود که مانع بازگشت کاروان حسینی به مدینه شد. وقتی امام حسین(علیه السلام) دستور انصراف و بازگشت به سوی مدینه را صادر می کند، حُر مانع می شود

اولین تیری که امام حسین(علیه السلام) بر قلب حُر زد
حُر و لشکر چند هزار نفری او در 27 ذیحجه در منزل «ذو حُسم» با ابا عبد الله(علیه السلام) مواجه می شود، امام حسین (علیه السلام) نه تنها آب را بر روی سپاه خسته و تشنه حُر نمی بندد بلکه لشکر تشنه و حتی اسب های خسته ی آنها را نیز سیراب می کند. این حرکت و رفتارالهی امام حسین (علیه السلام) همچون تیری التیام بخش به قلب «حُر» می نشیند، همین رفتار الهی امام حسین (علیه السلام) موجب می شود که حُر در طی مدتی که پا به پای کاروان امام حسین (علیه السلام) حرکت می‎کرد، مدام شیفته رفتار و اخلاقیات امام حسین (علیه السلام) شود تا جایی که در مکانی همراه با سپاهش پس از اذن امام (علیه السلام) پشت سر ایشان و سایر کاروانیان نماز می خواند.[2]
گناه بزرگ حر
شاید هیچ گاه عرق شرمساری «حُر» حتی تا روز قیامت پاک نشود؛ چرا که او در کارنامه زندگی خود گناهی بزرگ را تجربه کرده است، گناهی که موجب شد، فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و اله) بدون هیچ جرم و جنایتی خون پاکش بر زمین کربلا ریخته شود. گناهِ بزرگ حُر این بود که مانع بازگشت کاروان حسینی به مدینه شد. وقتی امام حسین(علیه السلام) دستور انصراف و بازگشت به سوی مدینه را صادر می کند، حُر مانع می شود منابع تاریخی گفتگوی بین امام حسین(علیه السلام) و حر را این چنین بازگو کرده اند:
«اى گروه مردم همانا اگر شما از خدا بترسيد و حق را براى أهل آن بشناسيد بيشتر باعث خوشنودى خداوند از شما مي شود، ما خاندان محمد (صلی الله و علیه وآله) هستيم و سزاوارتر بفرمانروائى بر شمائيم، از اينان كه ادعاى چيزى كنند كه براى ايشان نيست، و به زور و ستم در ميان شما رفتار كنند، و اگر فرمانروائى ما را خوش نداريد و مي خواهيد در باره حق ما نادان بمانيد، و انديشه شما اكنون جز آن است كه در نامه ‏ها به من نوشتيد، ... هم اكنون از نزد شما بازگردم؟» ولی حر در جواب گفت: «وَ قَدْ أُمِرْنَا إِذَا نَحْنُ لَقِينَاكَ أَلَّا نُفَارِقَكَ حَتَّى نُقْدِمَكَ الْكُوفَةَ عَلَى عُبَيْدِ اللَّهِ؛ ما تنها دستور داريم كه چون تو را ديدار كرديم از تو جدا نشويم تا تو را در كوفه بر عبيد اللَّه در آوريم،»[3]
بازگشت و توبه یک فرمانده
وقتی کاروان خسته و تشنه حسینی به سرزمین، نینوا، یا درست تر بگویم کربلا رسید، سپاه تا دندان مصلح «عمربن سعد» نیز خود را به کربلا رساند، امام حسین(علیه السلام) خطبه هایی را ایراد فرمودند، که شاید موجب تنبه و بیداری دشمن شود. در میان آن سپاه جهنمی، آهسته آهسته «حُر» از خواب غفلت بیدار می شود او در می یابد که به مصاف با «خورشید تابان» آمده است، آتش محبت و دوستی امام حسین (علیه السلام) آهسته آهسته بر قلب «حُر» تابیدن می گیرد به طوری که «قلب» یخ  زده حُر  به لرزده در می آید.«فَمَضَى الْحُرُّ وَ وَقَفَ مَوْقِفاً مِنْ أَصْحَابِهِ وَ أَخَذَهُ مِثْلُ الْأَفْكَلِ وَ هِيَ الرِّعْدَة؛ حرّ از عمر سعد گذشت، در جايى كنار سربازان ايستاد، به طورى كه لرزه بر اندامش افتاده بود.»[4]

 حُر تصمیم به بازگشت و اصلاح کار خود کرده بود از این رو با حالتی شرمسار و نادم خود را به امام حسین(علیه السلام) رسانید و «عرضه داشت خدا مرا فداى تو گرداند من همان درمانده هستم كه ترا از بازگشت به وطنت جلوگيرى كردم و در راه همه جا قدم به قدم با تو آمدم و نگذاردم از راه منحرف شوى و تو را در اين مكان وحشتناك و خونخوار فرود آوردم و خيال نمى ‏كردم اين مردم حق جد ترا رعايت نكنند و ترا با اين حال گرفتار سازند و بخدا سوگند اگر از هدف آنها باخبر بودم هيچ گاه چنان رفتارى با تو انجام نمي دادم اينك از در توبه و انابه درآمده و از خدا مى‏ خواهم از كرده من درگذرد شما كه سيدى كريميد درباره من چه انديشه داريد آيا توبه مرا مى‏ پذيريد؟ حسين(علیه السلام) فرمود آرى خدا توبه ترا مى ‏پذيرد اينك فرود آى

حُر مخير ميان بهشت و دوزخ‏
وقتی حُر متوجه حقانیت پسر رسول خدا می شود و از خواب غفلت و بی خبری بیدار می شود، می گوید: «إِنِّي وَ اللَّهِ أُخَيِّرُ نَفْسِي بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَوَ اللَّهِ لَا أَخْتَارُ عَلَى الْجَنَّةِ شَيْئاً وَ لَوْ قُطِّعْتُ وَ حُرِّقْتُ؛ امروز بخدا قسم خود را مخير ميان بهشت و دوزخ مى ‏يابم و به خدا سوگند اگر تيكه تيكه و سوخته شوم هيچ مقام و موقعيتى را بر بهشت برنمى‏ گزينم‏.»
آری حُر تصمیم به بازگشت و اصلاح کار خود کرده بود از این رو با حالتی شرمسار و نادم خود را به امام حسین(علیه السلام) رسانید و«عرضه داشت خدا مرا فداى تو گرداند من همان درمانده هستم كه ترا از بازگشت به وطنت جلوگيرى كردم و در راه همه جا قدم به قدم با تو آمدم و نگذاردم از راه منحرف شوى و ترا در اين مكان وحشتناك و خونخوار فرود آوردم و خيال نمى ‏كردم اين مردم حق جد ترا رعايت نكنند و ترا با اين حال گرفتار سازند و بخدا سوگند اگر از هدف آنها باخبر بودم هيچ گاه چنان رفتارى با تو انجام نمي دادم اينك از در توبه و انابه درآمده و از خدا مى‏ خواهم از كرده من درگذرد شما كه سيدى و كريمی درباره من چه انديشه داريد آيا توبه مرا مى‏ پذيريد؟ حسين(علیه السلام) فرمود آرى خدا توبه ترا مى ‏پذيرد اينك فرود آى‏.[5]
سخن آخر: اصلاح عمل و شهادت در راه خدا
شاه بیت اصلی داستان زندگی حُر، داستان زندگی کسی است که تصمیم می گیرد مسیر اشتباه و غلط خود را اصلاح کند و مصداق اصلاح بعد از افساد باشد: « ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذينَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌرَحيمٌ؛[نحل، آیه 119] امّا پروردگارت نسبت به آنها كه از روى جهالت، بدى كرده ‏اند، سپس توبه كرده و در مقام جبران برآمده ‏اند، پروردگارت بعد از آن آمرزنده و مهربان است»
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۷؛ ابن‌ كثیر، ج۸، ص۱۹۵.
[2]. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج5، ص79.
[3]. الإرشاد للمفيد، ترجمه رسولى محلاتى، ج‏2، ص81.
[4]. غم نامه كربلا، ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص127.
[5]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص99. «ثُمَّ ضَرَبَ فَرَسَهُ فَلَحِقَ بِالْحُسَيْنِ علیه السلام...»
captcha