به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کتاب «غایتشناسی اخلاق فلسفی و اخلاق عرفانی» نوشته محمدرسول روزبه از سوی دفتر نشر معارف روانه بازار نشر شد. این اثر حاصل رساله دکتری رشته مدرسی معارف اسلامی گرایش اخلاق اسلامی است که در سال 1390 در دانشگاه باقرالعلوم دفاع شده است.
کتاب حاضر در چهار فصل به نگارش درآمده که فصل نخست به مفاهیم و کلیات اختصاص یافته و اخلاق در لغت، غایت در لغت، رابطه غایت با فاعل و فعل، عرفان، عرفان عملی و نظری، اقسام نظریات غایتگرا، اقسام وظیفهگرایی و نسبت وظیفهگرایی با غایتگرایی و ... را مورد بحث و بررسی قرار داده است. فصل دوم «مبانی اخلاق فلسفی و اخلاق عرفانی» است که به نسبت اخلاق فلسفی و اخلاق عرفانی پیرامون مباحثی چون تباین، سازگاری و تعامل پرداخته و توسعه در محدوده فضایل اخلاقی، مبانی معرفتشناختی اخلاق فلسفیريال مبانی انسانشناختی اخلاق فلسفی، عقل نظری و عقل عملی، مبانی معرفتشناختی اخلاق عرفانی، مراتب و درجات معرفت عرفانی، مبانی انسانشناختی اخلاق عرفانی و محبت و عشق بررسی شده است.
در بخشی از فصل دوم میخوانیم: در حوزه معرفتشناختی، نظام اخلاق فلسفی، نظامی عقل محور است و عقل و استدلال و استنباط عقلاتی را مبنای شناخت فضایل و رذایل اخلاقی معرفی میکند، به همین جهت فهم مطالب و استدلالات عقلی ارائه شده در اخلاق فلسفی و تصور و تصدیق آنها برای همگان به دلیل اشتراک در عقل امکانپذیر است و به راحتی میتواند مورد تحلیل و توجیه برای تصدیق گزارههای حاصله از آن قرار گیرد. در حالی که نظام اخلاق مبتنی بر شهود قلبی و اشراقات قلبی روحی است و شهود را مبنای شناخت فضایل و کمالات اخلاقی معرفی میکند و به همین جهت برای تصدیق گفتار عرفا راهی جز سلوک عملی و دریافت شهودی وجود ندارد؛ از این رو اخلاق قابلیت ارائه عمومی و انتشار عام را ندارد و تنها برای کسانی که مطلع ازاصطلاحات و طریق عرفانی بده و مجهز به کشف و شهود عرفانی باشند، قابلیت ارائه دارد.
عنوان فصل سوم «غایت اخلاق فلسفی و اخلاق عرفانی از دیدگاه ابن سینا و ابن عربی» است. براساس دیدگاه فلاسفه از جمله بوعلی، انسان دارای قوای متعددی است و با هر قوهای با صنفی از موجودان اشتراک دارد. انسان با قوای نباتیاش با نباتات مشارکت دارد و با قوای حیوانیاش با حیوانات اشتراک دارد و نفس ناطقه انسانی نیز دارای قوه عقل است و کار عقل و قوه عاقله ادراک است و ادراک اعم از ادراک جزئیات و ادراک کلیات است. ادراک جزئیات برعهده عقل عملی است و ادرات کلیات برعهده عقل نظری.
در بخش دیگری از این فصل درباره دیدگاه ابن عربی نسبت به کمال میخوانیم؛ ابن عربی دو نوع کمال را برای انسان کامل برشمرده است؛ کمالی که به حقیقت ذاتی انسان به عنوان وجه الله ارتباط دارد و کمالی مربوط به اوصاف و خصائصی است که با انجام وظایف خاص خود(عبادت) در دنیا و آخرت ظهور مییابد. قسم نخست را کمال ذاتی و قسم دوم را کمال عرضی نامیده است.
در بخش دیگری نیز آمده است؛ از نظر ابن عربی انسان کامل اسم جامع الله را متجلی میکند. اما از حیث کمالات عرضی اسماء جزئی خدا را ظاهر میکند. هر اسمی از اسماء حق تعالی عبودیت مخصوص خود را دارد. در سلوک معنوی انصاف به اسماءالله هر اسم الهی عبودیت مخصوص خود را دارد و عارف در برابر خداوند عبادتی مناسب با حکمی که هر اسم در وقت اقتضاء میکند، به جا آورده و انجام میدهد.
در ساختار کلی کتاب، دو مکتب اخلاقی فلسفی و عرفانی و مبانی نظری مختلفی که این دو نظام اخلاقی بر آنها استوارند، معرفی میشوند و پس از آن غایت اخلاق در دو رویکرد فلسفی و عرفانی در مکتب اخلاق اسلامی و آثاری که بر اخلاق و نظام اخلاقی برجای میگذارند ـ با تأکید بر دیدگاه دو اندیشمند بزرگ فلسفه و عرفان یعنی ابن سینا و ابن عربی ـ بررسی میشود و دو دیدگاه و جستجوی نقاط مشترک و نقاط اختلافی دو دیدگاه و تعیین نقاط ضعف هر دیدگاه و نسبت آنها با دیدگاه اسلامی مقایسه میشود. در این کتاب به آراء سایر اندیشمندان فلسفه و عرفان نیز اشاره شده است.
در فصل پایانی، نظام اخلاقی که ابن سینا و ابن عربی ارائه کردهاند، دارای دو رویکرد متفاوت و کاملاً مجزای از یکدیگر است و طبعاً غایتی که برای اخلاق در این دو نظام ارائه و تبیین شده است، یکسره با هم تفاوت دارد؛ بنابراین وجود اختلافات اساسی در دیدگاههای این دو شخصیت عظیم امری طبیعی است، البته آراء این دو ضخیت در مواردی چه به صورت کلی و چه در زمینه اخلاقی مشابهت دارد، اشاره به زمینههای مشترکی که درباره آن اظهارنظر کردهاند و بیان تشابهات و اختلافات دیدگاه ایشان و بررسی آنها در زمینه مورد بحث موضوع این فصل قرار میگیرد.