اقوال مختلف فقهای شیعه در باب قرائات سبعه
کد خبر: 3649973
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۶
زاهدی در جلسه اقراء عنوان کرد:

اقوال مختلف فقهای شیعه در باب قرائات سبعه

گروه جلسات و محافل: امیرمحمد زاهدی، قاری و مدرس قرآن به برخی نکات درباره «اقراء» پرداخت و قول‌های متعدد و مختلف فقهای شیعه حول موضوع قرائات سبعه را مورد بررسی قرار داد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، جلسه قرآن مسجدالرضا(ع) که سال‌ها توسط مرحوم استاد ابراهیم پورفرزیب(مولایی) اداره می‌شد، جمعه‌ها به همت مجمع قاریان هیئت سنگلج از ساعت ۸ تا ۱۱ به نشانی تهران، انتهای خیابان بهار، کوچه منبع آب، مسجد الرضا(ع) توسط محمد بنیادی و امیرمحمد زاهدی، پیشکسوتان قرآنی کشورمان برپا می‌شود.

امیرمحمد زاهدی، قاری و مدرس قرآن کریم که در ابتدای جلسه به بیان برخی نکات پیرامون «اقراء» می‌پردازد در نهمین جلسه از مباحث اقراء یا اصطلاحا به خوانش درآوردن، گفت: قرائات، شیوه‌های خواندن قرآن هستند که بر مبنای عرف که مأخذ از روایات است در بین جوامع اسلامی از صدر اسلام مطرح شده‌اند و تا به امروز هم استمرار داشتند. آن چیزی که به عنوان قرائت می‌شناسیم بر مبنای سه اصل سنجیده می‌شود. یکی اینکه قرائت سند آن صحیح باشد که بر این اساس قرائات بر سه گروه متواتر، واحد و شاذ تقسیم می‌کنند. دوم این که قرائت با قواعد زبان عربی انطباق داشته باشد و سوم اینکه براساس رسم الخط یا اصطلاحا رسم المصحف توجیه‌پذیر باشد. این سه ملاک برای صحت قرائات مطرح می‌شود.

این مدرس قرآن گفت: در باب تقسیم‌بندی عرفی جلسه قبل عرض شد که خود این هم مورد اتفاق نظر نیست، یعنی آنکه مشهور، معروف در جامعه اسلامی است. در جهان اسلام می‌گویند قرائت سبک متواتر است، سه قرائت بعدی واحد هستند، قرائات مازاد بر این 10 قرائت، شاذ هستند. ولی همه روی این تعبیر اتفاق نظر داشته باشند؛ چرا که همان جلسه قبل هم عرض شد که تواتر در تمام قرائات سبعه و در تمام اجزای هر یک از این هفت قرائت موجود نیست. ما نمی‌توانیم در مورد قرائت عاصم بیاییم، بگوییم که قرائت عاصم کلا یک قرائت متواتر است. در این باب چند دیدگاه کلی وجود دارد. در بین علمای علم قرائت در جهان اسلام، یک گروه برخی قرائات را کلا متواتر می‌دانند، یعنی گروهی هستند که می‌گویند همین قرائت سبعه متواتر است. یک گروه دیگر که از بیان مرحوم استاد مولایی هم این طور برمی‌آید که این استاد شریف ما جز این گروه بودند، صرف نظر از تواتر خود قرائات، قائل به تواتر ماده الفاظ هستند. یعنی می‌گویند آنچه که به عنوان مصحف مبنا در زمان عثمان گردآوری شد که به مصحف امام مشهور است، این مصحف متواتر است که ما به آن مصحف البته دسترسی مستقیم نداریم، ولی اگر بخواهیم تقریب کنیم، می‌توانیم بگوییم که آن چیزی که امروزه به عنوان سواد یا سیاهی‌های قرآن خطوط قرآن یا رسم‌المصحف قرآن بدون علائم وجود دارد، این را مصحف امام می‌گوییم. آن چیزی که این گروه می‌گویند این است که ما نمی‌توانیم قطعی حکم به تواتر قرائات سبعه بدهیم، ولی مصحف امام را به عنوان یک مبنا مواد و الفاظ آن را متواتر می‌دانیم. گروه سوم اساسا قائل به تواتر در قرائات سبعه نیستند. حالا سوال؟ ما به هر کدام از این اقوال: یک تواتر قرائات، دو تواتر ماده و الفاظ یک قرائت، و سه عدم تواتر قرائت؛ به هر کدام از این اقوال معتقد باشیم و هر کدام از این اقوال را بپذیریم، آیا در باب حجیت قرائات، مسئله تواتر نقشی ایفا می‌کند یا خیر؟ مثلا ما بیاییم بگوییم که قائل به عدم تواتر قرائات هستیم. آیا این قائل بودن به عدم تواتر قرائات، به آنجایی منجر می‌شود که ما بگوییم که قرآن را قبول نداریم یا قرائت قرآن را قبول نداریم یا قرآن از حجیت ساقط است؟ جواب این سوال اینست که خیر؛ یعنی عدم اعتقاد، عدم قائل شدن یا قائل نشدن به تواتر قرائات به این معنی نیست که ما حجیت و سندیت برای قرائات قائل نیستیم. یکی بگوید من قبول ندارم قرائات متواتر را یا قرائات سبعه را بعد این منجر به این شود که بگوییم پس بنابر این قرائات سندیت ندارد نه این حرف درستی نیست.

زاهدی ادامه داد: فرض بفرمایید که یک قرائتی را می‌شنویم. بارها شنیده‌اید که مثلا عبدالباسط سوره حمد را می‌خواند، به جای مالک یوم الدین می‌گوید ملک یوم الدین این تفاوت در لفظ، آیا باعث خلاف در قرآن می‌شود یا خیر؟ پاسخ اینست که قاری قرآن، نمی‌تواند آنچه که در قرآن نوشته شده است به میل خود حذف یا اضافه کند. این تحریف است و تحریف قرآن حرام است. آنچه که در متن قرآن آمده است، طبق روایت حفص است که مشهورترین روایات در جهان اسلام است. اما در برخی از کلمات قرآن در روایات دیگر تغییراتی به وجود می‌آید که شامل حذف، اضافه یا تغییر حروف است. بله اگر قاری طبق سایر روایات معتبر غیر از حفص تلاوت کند، حذف اضافه یا تغییر حروف طبق آن روایت معتبر جائز است. اینجا این مطلب را اضافه می‌کنم که ملاک این سندیت را عرض کردیم که سه موضوع است: یک اعتبار و صحت سند آن قرائت. دوم انطباق آن با قواعد زبان عربی. سوم انطباق آن با رسم الخط مصاحف کهن. اگر این سه اصل را داشته باشد، می‌توانیم به آن قرائت بپردازیم. 

رد نشود//اقوال مختلف فقهای شیعه در باب قرائات سبعه+صوت

این مدرس قرآن کریم پرسش دیگری مطرح کرد و گفت: آیا دو بیان مختلف از دو کلمه، مثلا یک کلمه می‌گوییم مالک یوم الدین، یک کلمه می‌گوییم ملک یوم الدین، آیا این دو بیان مختلف دو کلمه متفاوت ممکن است در آن واحد هر دو صحیح باشد؟ پاسخ اینست که اگر هر دو کلمه جز قرائات معتبر باشد، مطابق فتوای فقهای شیعه در آن واحد هر دو صحیح است و قرائت به هر یک از آنها از لحاظ شرعی مثلا در نماز تکلیف را رفع و کفایت می‌کند. بعضی می‌گویند خواندن قرآن به صورت متفاوت با متن آن روش اهل سنت است. آیا این درست است؟ پاسخ اینست خیر. با توجه به نظرات فقهای سلف و معاصر شیعه پرداختن به قرائات جایز شمرده شده است. مثلا آیت الله سید محمد کاظم طباطبائی یزدی معروف به صاحب عروه در کتاب فقهی ذخیرة الصالحین ایشان در باب فقه شیعه مطالبی را مطرح کردند، بعد آیت الله سید ابوالحسن اصفهان متوفی به 1365 ه ق در کتاب وسیلة النجاة بر ذخیره آیت الله طباطبائی یزدی حاشیه زدند و نهایتا امام خمینی (ره) در کتاب تحریرالوسیلة بر این کتاب وسیلة النجاة آیت الله ابوالحسن اصفهانی حاشیه زدند. پس این مطلبی که در تحریر است بیان سه فقیه در سه عصر مختلف است. با توجه به اینکه امام خمینی(ره) سعی کرده است حاشیه خود را با کمترین تغییر در متن وسیلة النجاة به آن بیفزاید، متن موجود در تحریرالوسیله نشان دهند نظر فقهی سه فقیه فوق الذکر است.

این مدرس و قاری قرآن کریم ادامه داد: بیان فتوای امام را بنده از کتاب تجوید جامع استاد مولایی می‌خوانم. ایشان در باب قرائت نماز این را دارد. ایشان می‌گوید احتیاط این است که از قرائات هفت گانه تخلف نشود. همان گونه که احتیاط عدم تخلف از آن چیزی است که در مصاحف موجود در بین مسلمانان است. یعنی اول ایشان احتیاط می‌کند در باب قرائات سبعه، بعد بر آن احتیاط، احتیاط حفص از عاصم می‌کند. بعد می‌‌فرماید که اگر تخلف در بعضی از کلمات مثل «ملک یوم الدین» و «کفوا احد» ایرادی ندارد. می‌فرماید بعید نیست اجازه قرائت به یکی از قرائات که بیان می‌کند مفهوم عام قرائت را می‌رساند. به هر حال اگر صدر فتوا را بگیریم قرائات سبعه را ایشان می‌گیرند، اگر ذیل آن را بگیریم جمیع قرائات را که مبتنی بر قواعد صرف و نحوه فصاحت و بلاغت عربی باشد، ایشان جایز می‌داند.

امام(ره) در باب فتوا راجع به قرائت در نماز، در مسئله 1002 در رساله 12 مرجع چاپ انتشارات دفتر حوزه علمیه قم بیان شده، چنانچه کلمه‌ای را دو جور یا بیشتر بخواند، نمازش باطل است، مگر آن که دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخواند. یعنی اگر بیش یک جور قرائت شده باشد، می‌تواند به امید رسیدن به واقع انواع قرائت را در نماز بخواند و تکرار آیه به قرائات مختلف مخل بر نماز نیست.

امیرمحمد زاهدی در ادامه بیانی را که علامه طباطبایی در المیزان دارد که بیان را البته بزرگان علم قرائت هم دارند، بیان کرد و گفت: ایشان در تفسیر سوره حمد بیان می‌کند، می‌گویند. یک قرائت ملک نسبت به مالک ارجح است؛ چرا که هر پادشاهی یا هر ملکی، مالک یا دارا است ولی هر ملکی، مالک نیست. می‌گویند ملک چون اعم از مالک است پس ملک مرجع است. این بیان دو تا موضوع را روشن می‌کند. اولا علامه طباطبایی(ره) موضوعات مختلف را می‌پذیرد و ثانیا بر مبنای استدلال و حجت قرائت، قرائت دیگری را می‌آید بر قرائت حفص ترجیح می‌دهد.

این قاری قرآن کریم ادامه داد: سید محمد مجاهد طباطبایی از دانشمندان تشیع در مفاتیح الاصول فرموده است در تواتر قرائات سبعه یا عدم قرائات آنها سه قول است. اولا قرائات سبعه مطلقا متواتر هستند و همه آنها از مصادیق نزول قرآن بر قلب سیدالمرسلین هستند و قائلین به این قول، علامه ابن مطهر، ابن فهد، محقق ثانی، شهید ثانی، شیخ حر عاملی هستند و سید صدرالدین در شرح وافیه فرموده است معظم مجتهدین از اصحاب ما به تواتر قرائات سبعه حکم کرده‌اند. دوم آنکه که قرائات سبعه قسمتی از آنها از قبیل هیئت کلمه است مثل مد، تخفیف همزه و ... که اینها غیر متواتر هستند و لکن تواتر آنها لازم و واجب نیست و قسمتی از آنها مثل جوهر لفظ است و اینها که قرائت بر آنها صادق است، متواتر هستند که این دقیقا رای استاد مولایی در کتاب تجوید جامع همین قول دوم است که ماده و الفاظ قرآنی متواتر است ولی کل قرائات را نمی‌توانیم متواتر بدانیم. سوم آنکه مطلقا متواتر نیستند. یعنی رای به تواتر قرائات نمی‌توانیم بدهیم. من تاکید می‌کنم عدم تواتر به معنای عدم صحت قرائت نیست به معنای عدم حجیت و باطل بودن قرائت نیست. فقط تواتر ندارند نه اینکه صحیح نیستند. این رای شیخ طوسی در تبیان و جمال‌الدین خوانساری و آیت الله جزایری و سایرین است. قرائت قرآن با هر یک از قرائات سبعه جایز است، زیرا همه هفت قرائت متواتر است. این هم جزء گروه اول است. شهید اول (ره): خواندن قرآن با خواندن قرائات متواتر جایز است و گروهی قرائت ابوجعفر و یعقوب و خلف که مکمل قرائات هستند، منع کرده‌اند ولی اصلح آن است که قرائت این سه نفر نیز همانند قرائات هفت گانه به دلیل تواترشان جایز است. مرحوم شهید اول این سه تا را به هفت تا اضافه کرده است. شهید ثانی در شرح الفقیه: مراد این نباشد که گوییم این قرائات واصله متواتر هستند، بلکه مقصود این است که قرائت متواتر در میان آن هفت قرائت است و حتی بعضی از آنها شاذ و نادر است، چه برسد به دیگر قرائات. اینکه می‌گوید بعضی از آنها، بعضی از اقوالی است که در قرائات است. مثلا می‌بینید یک کلمه در قرآن «علیهُ الله» حفص آمده گفته علیهُ، بعضی‌ها گفتند علیهِ. این یعنی خود این قرائت قول شاذی را مطرح کرده است که برخلاف نظر اجمالی سایر قراء است. یعنی در واقع خود این قرائات اصطلاحی متواتر از شاذ خالی نیست. بعضی از اقوال شاذ، ممکن است در آنها باشد. نتیجه تحقیق عده‌ای از اهل فن نیز همین مطلب را موید است. میرزا قمی گفته است اگر مراد از تواتر، تواتر از سوی پیامبر(ص) باشد، اثبات این مطلب مشکل است و اگر مقصود تواتر از سوی امامان(ع) باشد، صحیح و یقینی است. اثبات تواتر قرائات تا پیغمبر(ص) مشکل است ولی اینکه تواتر از جانب ائمه باشد و تجویز کردند این قرائات و تشویقی که در این باره کرده‌اند، تواتر امکان ندارد، یعنی ایشان قائل است که تواتر روایات قرآن تا ائمه(ع) در واقع صحیح و یقینی است.

زاهدی، شاگرد مرحوم استاد مولایی، در ادامه بیان تحقیق خود به اقوال دیگری هم اشاره کرد و گفت: شیخ طوسی که در آن تقسیم بندی، جزء گروه سوم بودند، (آنهایی که قائل به عدم تواتر بودند)می‌گویند: جمهور علمای شیعه خواندن قرآن کریم مطابق معروف قرائت‌ها را در بین مردم جایز دانسته‌اند و گفته‌اند می‌توان قرآن را با هر یک از قرائت‌ها‌ی هفت گانه تلاوت نمود و انتخاب قرائت خاصی که با اعتقاد بر عدم جواز دیگر قرائت‌ها باشد، مکروه دانسته‌اند. یعنی اینکه یک قرائت خاص را نمی‌توانیم بگیریم و بقیه را رها کنیم. مکروه است شما بگویید حفص ولا غیر. حفص را می‌خوانم و بقیه را رها می‌کنم. ایشان نظر دارند که با توجه به اینکه ما حجیت کافی بر صحت یکی از این قرائات را نداریم، نمی‌توانیم یکی را ارجح بدانیم. پس بیان شیخ طوسی کاملا درست است که می‌گوید انتخاب قرائت خاصی که با اعتقاد بر عدم جواز دیگر قرائت‌ها باشد مکروه است و تلاوت قرآن را طبق قرائت مجاز میان قراء و قرائتی که از سوی آنها تحریم نشده باشد، اجازه داده‌اند. یعنی هر قرائتی که مجاز است و هر قرائتی که تحریم نشده باشد. بعضی از قرائت‌ها به دلیل اینکه آن سه شرط را نقض می‌کند، تحریم می‌شود. یک سری قرائت‌های مدرج، شاذ، قرائت‌هایی که مرفوع السند است. این قرائت‌ها بسیاری از قرائت‌هاست که نمی‌توان به آن پرداخت.

این مدرس قرآن کریم ادامه داد: شیخ طبرسی می‌فرماید آن چیزی که از مذهب امامیه شیعه جلب نظر می‌کند این است که علمای مذهب به اتفاق و اجماعا قرائت قرآن را بر طبق قرائاتی که بین مسلمین معمول و معروف است، جایز دانسته‌اند و انتخاب یک قرائت بخصوص مثلا قرائت عاصم را با اعتقاد بر عدم صحت دیگر قرائت‌ها مکروه شمرده‌اند. با توجه به بیان شیخ طوسی و شیخ طبرسی کراهت ترجیح قرائت به حفص از عاصم نسبت به سایر قرائات اثبات می‌شود.

زاهدی با بیان برخی کتب مرجعی که منبع این تحقیق است گفت: مرحوم محمدباقر خوانساری می‌گوید در حجیت قرائات سبعه و نیز در حجیت قرائت عشر، اجمالا در میان علمای امامیه اختلافی وجود ندارد و در قسمت دیگر می‌فرماید ما از طریق روایات اهل بیت(ع) موظف هستیم، قرآن کریم را همان گونه قرائت کنیم که مردم قرائت می‌کنند و مشهورترین قرائاتی که در میان مردم جایی برای خود باز کرده و قرائت آنها بر طبق آن قرائات استقرار یافته است. همین قرائات سبع است و مردم نیز بر قرائات آنها نیز متکی هستند. مرحوم محمد جواد عاملی  نیز در کتاب جامع المقاصد مرحوم کرکی نقل می‌کند که اجماع علمای شیعه بر تواتر قرائات قراء سبعه جلب نظر می‌کند و در کتاب مجمع البرهان این مطلب عنوان شده است که تواتر این قرائات قطعی و غیر قابل تردید می‌باشد، یعنی تردید نمی‌شود در قرائات کرد.

آخرین قولی که زاهدی در این جلسه اقراء عنوان کرد، قول علامه شعرانی بود که در این باره گفت: علامه شعرانی می‌فرمایند که هم اکنون قرائات قراء سبعه در تفسیر ذکر شده است و حتی در زمان این قرائات به گوش می‌رسد که باید آن را به علت کوشش علمای برجسته اسلامی دانست و نیز می‌فرماید تمام مسلمین به اتفاق می‌گویند، قراء در قرائاتشان، به سماء و نقل و روایات موثق متکی هستند و این مبانی مطمئن تکیه‌گاه قرائت آنها را تشکیل می‌دهد. ایشان هم قائل به مبنای روایی برای قرائت هستند. همان طور که همه ما معتقدیم که اصل قرائت مبانی روایی دارد و آنچه که اجتهادی است، قابل اعتنا نیست مگر اینکه به تسامح علما قبول کرده باشند، با اینکه می‌دانیم بعضی از اقوال در قرائات مبانی روایی ندارد و اجتهادی است اما چون عموم قبول کرده‌اند ما می‌پذیریم.

زاهدی در پایان گفت: فکر می‌کنم، این بحث را یک بار به صورت جامع بر مبنای تحقیقی که انجام شده مطرح کنیم تا دیدگاه‌های منفی علیه قرائات، کم شود که این دیدگاه، جایی در اقوال فقها ندارد.

captcha