به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امروز دوشنبه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی، نشستی تحت عنوان «فرهنگ هویت و سیاست خارجی» برگزار کرد.که در این نشست «جعفر حقپنا» عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی به بررسی و تحلیل مباحث تئوریک حوزه فرهنگ و هویت و همچنین همهپرسی کردستان عراق پرداخت.
وی در ابتدا مباحث نظری را مطرح کرد که برای درک هویت و فرهنگ بیان آنها را لازم دانست. او در اینباره گفت: من بحث را با یک چارچوب مقدماتی شروع میکنم و بحثی که قرار است در اینجا مطرح کنیم فرهنگ هویت و سیاست خارجی است. میدانیم به هر حال از منظر مطالعات حوزه علم سیاست و سیاست خارجی، نگرش غالب تقریباً تا پایان جنگ سرد اصولاً رویکرد رئالیستی (واقعگرایی) بوده است و سیاست قدرتمندانه را بدون در نظر گرفتن مؤلفههایی مثل فرهنگ و هویت دنبال میکردند.
حقپناه ادامه داد: نسل اول نظریهپردازیهایی که در حوزه سیاست خارجی انجام شده بود تقریباً بر مبنای رویکرد سیاست قدرتمندانه و عوامل سختافزاری شکل گرفته بود در حالیکه همان موقع هم مشخص بود که عناصر دیگری هم بسیار تأثیرگذار هستند.
وی افزود: در نظریهپردازیهای متأخری که اواخر جنگ سرد مطرح شده بود، عنصر ایدئولوژیک خیلی پررنگ بوده و به سیاستخارجی کشورها و بلوکبندیهای قدرت در آن زمان شکل میداد اما ایدئولوژیک به مجموعه آموختههای گفته میشود که بایدها و نبایدهایی را برای اجرا به مثابه دستورالعمل ترسیم میکند، و اینگونه تعبیر میشود و همین ایسمها به نوعی ناظر بر ایدئولوژی گرایی بود که میتوانست به سیاستخارجی شکل دهد اما در این تعریف ایدئولوژی نسبتی با فرهنگ و هویت پیدا نمیکند.
عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی اظهار کرد: اما بعد از فروپاشی نظام ایدئولوژیک بلوک شرق و شوروی، این انگاره کلاً زیر سوال رفت و به تدریج مقوله هویت جایگزین، ایدئولوژیک شد و نگاه به فرهنگ هویت، چارچوب جدیدی را شکل داد که الان تحت عنوان فرهنگ امنیت ملی و یا فرهنگ راهبردی از آن یاد میشود که به عنوان عناصرهای شکل دهنده به چارچوب سیاست به طور کلی نزدیک میشوند که بخشی از آن به سیاست خارجی مربوط است.
وی افزود: اما در نظریهپردازیهای قبلی یک تفکیکی بین سیاست داخلی و سیاست خارجی قایل شده بودند. یعنی اساساً سیاست خارجی چارچوبی که دولتها در آن به عنوان بازیگر خردمند در پی تحقق منافع ملی خودشان بودند. اما امروز در چارچوبهایی بر مبنای فرهنگ هویت، سیاست خارجی را تعریف میکنند اتفاقاً سیاست خارجی کاملاً به عنوان بخشی از سیاست داخلی مدنظر قرار میگیرد و آن گسستگی دیگر وجود ندارد.
حقپناه درباره رابطه نسبت فرهنگ و هویت گفت: وقتی ما میخواهیم به عناصری مثل فرهنگ و هویت توجه کنیم، نقاط آغازین آن در داخل است. بر این اساس آنچه که در سیاست خارجی برای تأمین امنیت ملی در حوزه برون مرزی دنبال میشود نسبت وسیعی پیدا میکند با بقیه حوزههای امنیت مانند امنیت فردی، امنیت انسانی و عمومی که همه به دنبال هم تعریف میشوند و بر این اساس اگر ما در داخل تعریفی از امنیت جامعهای داشته باشیم همان بحث هم در سیاست خارجی کشور نمود پیدا میکند.
وی ادامه داد: اگر در ایران میبینیم که نوعی تعریفی از هویت ایرانی بر مبنای اسلام یا تشیع شکل گرفته است، حتماً آن بر سیاست خارجی ما هم تأثیرش را خواهد گذاشت و اگر ما بخواهیم ببینیم که خاورمیانه چرا آنقدر به اولویت سیاست خارجی ما تبدیل شده است، به راحتی میتوانیم برونمایههایش را در محیط داخلی جستجو کنیم اینکه چرا ما اساساً در داخل آنرا ایده حاکمیت تعریف کردهایم و بر آن اساس مشروعیت بخشی و معنادهی به نظام را تعریف میکنیم و طبیعتاً آنها درسیاست خارجی هم تأثیرگذار خواهند بود و ما بر این اساس نمیتوانیم در سیاستخارجی و داخلی تفاوتی اساسی ایجاد کنیم.
وی درباره تهدیدات محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران گفت: ما در محیط پیرامونی خودمان یک سری دوگانگیها را میتوانیم مشاهده کنیم. بنابر یک روایتی ایران کاملاً در محیط پیرامونی خودش نوعی سیاست خارجی را دنبال کرده است که ناظر بر تحقق اهداف منافع خودش بر اساس همان چارچوبهای رئالیستی(واقعگرایی) هست. در رئالسیت بحثهایی مثل دولتمحوری، اصل خودیاری و اصل بقا حرف اول را میزند آن هم به خصوص در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا که تهدیدات متنوعی کاملاً ما را احاطه کرده است. و در این منطقه جنگ به عنوان یک راهحل تبدیل شده است.
وی ادامه داد: ایران بیشتری تهدیدات را از جانب کشورهای منطقه احساس میکند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیاز میبیند تا در برابر قدرتهای معارض حرکت و موضعگیری کند. مانند سایر کشورها که هرکدام از آنها بر اساس منافع ملی خود حرکت میکنند.
حقپناه درباره تأثیر همهپرسی بر امنیت ملی ایران گفت: در مورد مناطق کردنشینی، موضوع کردستان چهارپاره مطرح است. که هدف همان پراکندگی کردهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه بوده. و در اینجاست که بحث برساخته شدن هویتها مطرح میشود. که در برساخت هویت جدید به مدد رسانههای بینالمللی هویت کردی دارد شمولیت وتعریفی از هویت خود ارائه میدهد. و مسائلی که در مورد مسئله همهپرسی وجود دارد به همین مسئله هویت بازمیگردد. و این همهپرسی متناقض با امنیت ملی ما تعبیر میشود. و این نگاه مبتنی بر رئالیسم و منافع ملی ما بوده است. که باعث شده تا بحث استقلال کردستان به نفع اسرائیل منجر و تأسیس اسرائیل دوم را قوت بخشد. و جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه نمیخواهد که کردستان به پایگاهی در دستان اسرائیل علیه ایران تبدیل شود.
وی ادامه داد: متأسفانه این دیدگاههایی که اخیراً مطرح شده و میگویند که استقلال کردستان به اسرائیل دوم منجر نمیشود بلکه ایران دوم خواهد بود، تلقی اشتباهی است. ما با اکراد عراق هیچگونه خاطرات تلخ تاریخی با آنها نداریم. اما اکراد عراق با ترکها و عربها خاطرات تلخ و خصومتهای تاریخی بسیاری دارند.
حقپناه با ذکر خاطرهای به قرابتهای فرهنگی کردی با فرهنگ ایرانی پرداخت: بهتر است یک خاطرهای به شما بگویم. من از یکی از دوستان کرد خودم در عراق پرسیدم که چرا شما هیچگونه لطیفهای در مورد اعراب ندارید فقط درباره خودتان لطیفه به وجود آوردهاید؟ این دوست من که فرهنگ ما را میشناخت پاسخ داد که بله شما لطیفههای قومیتی خیلی برای خودتان دارید و این یک امر مثبتی را بازتاب میدهد و این است که شما آنقدر با هم مراوده دارید که به حریمهای هم نزدیک میشوید و برای هم لطیفه میسازید. اما ما با عربها هیچ پیوندی نداریم بلکه در طول تاریخ بین ما شمشیر و تفنگ بوده است. و این در مورد کردهای ترکیه هم صدق میکند.
وی در ادامه قرابتهای فرهنگی افزود: زبان کردی کاملاً با زبان فارسی پیوند دارد و اگر ما به اشعار کردی نگاه کنیم، در مییابیم که این پیوند بسیارعمیق است. و صرف نظراز پیوندهای زبانی، از جمعیت حدود 4 میلیون و پانصدهزار نفری کرد در عراق حدود 400 هزار نفر آنها در ایران متولد شدهاند که میشود حدو یک دهم جمعیت کردها در عراق که این خود از ابزارهای پیوندی ما با اکراد عراق است. که مثلاً خود مسعود بارزانی متولد مهاباد بوده که به خاطر بحرانهای دهه 60 و 70 خانواده آن مجبور شدند تا به ایران مهاجرت کنند.
حقپناه ادامه داد: استقلال کردستان نه تنها باعث خواهد شد تا خاطره خوب وشیرین تاریخی ما با آنها مخدوش شود بلکه دشمنیهایی را به وجود خواهد آورد و جمهوری اسلامی ایران از اینکه کشورهای همسابه تجزیه شوند هیچ احساس مثبتی نخواهد داشت. و قدرت جمهوری اسلامی ایران را براساس سند چشمانداز 20 ساله تضعیف خواهد کرد چون ما براساس سند چشمانداز 20 ساله میخواهیم به یک قدرت برتر و الهام بخش در منطقه تبدیل شویم. که برای الهام بخش بودن نیازمند استفاده از قدرت نرم خودمان هستیم و قطعاً دشمنان ما میخواهند قدرت الهامبخشی ایران را در آینده تضعیف کنند.