تاکید بر دوری از دنیاپرستی در کلام امیر
کد خبر: 3652436
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۴

تاکید بر دوری از دنیاپرستی در کلام امیر

گروه اجتماعی: انسان دارای روح الهی است که سرمایه اصلی او به حساب می‎آید؛ اگر مشغول شدن بی‎اندازه به خواسته‌های حیوانی، انسان را از روح الهی خود غافل کند، فرقی با حیوانات نخواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، امام علی(ع) در نامه 45 خود در نهج‌البلاغه در رابطه با دوری از دنیاپرستی فرموده است: «ای دنیا از من دور شو که افسارت بر گردنت است؛ من از چنگال تو گریخته‌ام و از دام تو نجات پیدا کرده‌ام و از رفتن به لغزشگاه‌های تو اجتناب ورزیدم.کجایند نسل‌هایی که با شوخی‌هایت آنها را فریفتی؟ کجایند امت‌هایی که با زینت‌هایت گمراه‌شان کردی؟ آگاه باشید؛ آنها در گرو قبرهایند و میان لحدها....
آیا همان‌گونه که شکم حیوان چرنده از چریدن پُر می‎شود و پهلو بر زمین گذاشته، می‎خوابد و حیوانات آغل از علف خود سیر می‎شوند و در آغل به خواب می‎روند، علی نیز توشه خود را بخورد و در بستر استراحت کند؟ در چنین حالی، چشمش روشن باد که پس از سالیان طولانی، اکنون اقتدا کرده باشد به چهارپای رها شده و چرنده مشغول به چَرا.
خوشا به حال کسی‌که تکلیف واجبش را به پروردگارش ادا کند و فقر را بر پهلوی خود بمالد(سختی‎های فقر را تحمل کند) و در شب، از چشم به هم گذاشتن دوری گزیند، تا وقتی‎که خواب بر او غالب شود، زمین را فرش خود و کف دست خود را بالش قرار دهد، بین جمعی که ترس از معاد، چشم‌هایشان را شب تا سحر بیدار نگه داشته و پهلوهایشان از خوابگاه‌هایشان دوری گزیده و لب‎هایشان به ذکر پروردگارشان زمزمه گرفته و با استغفارهای طولانی، گناهان‌شان پراکنده و نابود شده است.آنها حزب و گروه خدا هستند؛ آگاه باشید! به یقین حزب خدا، رستگاران‌اند، پس ای پسر حُنَیف؛ از خدا بترس و باید که چند قرص نان تو را کفایت کند، تا این‌که از آتش رها شوی».
باید توجه داشت تمام کج‌روی‌هاییی که در مردم دیده می‎شود، ریشه در دنیاپرستی دارد. مطالعه احوال دنیاپرستان و فریب‌خوردگان، از کارهایی است که می‎تواند انسان را برای دنیاگریزی و فرار از دام دنیا آماده کند.
توجه به مقام انسانی، بزرگ‌ترین عاملی است که انسان را از دنیاپرستی و فریفتگی بازمی‌دارد.انسان دارای روح الهی است که سرمایه اصلی او به حساب می‎آید؛ اگر مشغول شدن بی‎اندازه به خواسته‌های حیوانی، انسان را از روح الهی خود غافل کند، فرقی با حیوانات نخواهد داشت.
مشغولیت بی‎اندازه به خوردن و اشامیدن، یکی‌از شاخصه‌های زندگی حیوانی است.انسانی که شکم را هدف اصلی خود در زندگی قرار داده و برای پُر کردن آن به هر کاری دست می‎زند، در زمره حیوانات قرار دارد.
رستگاران حقیقی
کسانی‎که مسئولیت و مقام، جاه و ثروت و شهرت و قدرت، آنها را از حقیقت انسانی غافل نمی‌کند، در انجام واجبات می‌کوشند و به‌جای دنیاپرستی، زندگی فقیرانه را برای خود می‎پسندند و به‌جای غفلت‌های شبانه، شب‎ها را به عبادت بیدارند و یاد مرگ و استغفار با لحظه‌هاشان قرین است.ایشان می‎توانند ادعا کنند ما حزب خدا و اهل رستگاری هستیم.
علامه بن زیاد می‎گوید: نزد امیرمؤمنان علی(ع) از برادرم عاصم شکایت کردم؛ فرمود: چه شکایتی داری؟ گفتم: تارک دنیا شده، جامه کهنه پوشیده، گوشه‌‌گیر و منزوی شده، همه چیز و همه کس را رها کرده است.فرمود: او را حاضر کنید.عاصم را احضار کردند.امام علی(ع) به او فرمود: ای دشمن جان خود! شیطان، عقل تو را ربوده است؛ چرا به زن و فرزند خویش رحم نکردی؟ آیا تو خیال می‎کنی خدایی‌که نعمت‌های پاکیزه دنیا را برای تو حلال و روا ساخته، ناراضی می‎شود از این‌که تو از آنها بهره ببری؟ تو نزذ خدا کوچک‌تر از این هستی.
عاصم گفت: ای امیرمؤمنان! تو خودت هم که مثل من هستی.تو هم به خود سختی می‎دهی و در زندگی بر خود سخت می‎گیری، تو هم که جامه نرم نمی‎پوشی و غذای لذیذ نمی‎خوری؛ بنابراین من همان کار را می‎کنم که تو می‌کنی و از همان راه می‎روم که تو می‎روی.امام فرمود: اشتباه می‎کنی! من با تو فرق دارم، من سمتی دارم که تو نداری، من در لباس پیشوایی و حکومتم، وظیفه حاکم و پیشوا وظیفه دیگری است.خداوند بر پیشوایان عادل فرض کرده که ضعیف‎ترین طبقات ملت خود را در مقیاس زندگی شخصی خود قرار دهند و آن‌طوری زندگی کنند که تهیدست‌ترین مردم زندگی می‎کنند تا سختی فقر و تهیدستی به آن طبقه اثر نکند؛ بنابراین من وظیفه‌ای دارم و تو وظیفه‌ای نداری!.
خدای متعال در آیه 79 سوره اسراء فرموده است: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا؛ 
و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافله‏اى باشد اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند».
در بخشی از نامه 45 امام علی(ع) در نهج‌البلاغه در گفت‌گوی این امام همام با دنیا می‎خوانیم: ای دنیا! اگر موجودی قابل رویت و جسمی قابل حس بودی، حدود خدا را بر تو جاری می‎ساختم، در مورد بندگانی که به آرزوها فریب‎شان دادی و ملت‌هایی که در پرتگاه‌های هلاکت انداختی و پادشاهانی که به ورطه نابودی سپردی و به سرچشمه‌های بلا وارد کردی؛ چراکه نه وارد شدن به آن آسان بود و نه خارج از آن.هیهات هر کس گام در لغزشگاه‌هایت نهاد، لغزید و هر کس سوار آب‌های متراکمت گردید، غرق شد و آن‌که خود را از دام‌های تو کنار کشید، موفق گردید و کسی‎که از فتنه‌های تو سالم است، باکی ندارد که گرفتار تنگی زندگی باشد و دنیا نزد او مانند روزی است که لحظه پایانش فرا رسیده است.از من دور شو، به خدا قسم! رام تو نشوم تا مرا به خواری نشانی و عنان به دستت نگذارم تا هر کجا خواهی ببری.
قسم به خداوند!  ـ قسمی که فقط اراده حق از آن استثنا می‎کنم ـ آن‌چنان نفس خویش را به ریاضت واردارم که اگر برای خوراک به قرص نانی دست یابد شاد شود و به‌جای خورش به نمک قناعت کند و کاسه چشمم را با گریه‌های شب و روز چون چشمه‌ای قرار دهم که آبش فرو رفته و اشکی در آن نمانده است.
captcha