فرمانده‌‌ای که با عشق، قلوب رزمندگان را تسخیر کرد

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از زنجان، به نقل از ایسنا، شب بعد عملیات شروع ‌شد، دستور دادند یک شب قبل ما پد مرکزی را به بچه‌های گردان حر تحویل دهیم، برای جابجایی نیروها فقط یک فروند قایق در اختیار داشتیم نخست به ترتیب پایگاه‌های ۱ و ۲ و ۳ را جا به جا کردیم تا دشمن پی به این تحرکات نبرد، نوبت به پایگاه چهارم رسید آسمان مهتابی بود در نتیجه پایگاه مشخص بود و اگر نیروها را با قایق جا می‌کردیم در تیررس نگاه دشمن قرار می‌گرفتیم و در داخل قایق همه با آتش خمپاره از بین می‌رفتند پس به ناچار تعدادی از نفرات را 500 متر با سلاح و مهمات از روی دژی که آب گرفته بود و حداقل نیم متر آب داشت پیاده بیاوریم و سپس با قایق عقب کشیدیم.
قبلا هماهنگ کرده بودیم که حمام دوشه را گرم کنند تا نیروها استحمام کنند صبح نیم ساعت قبل از طلوع آفتاب بود که به جزیره شمالی رسیدیم و بچه‌ها راهی حمام شدند.
من کنار فرمانده حمید باکری رفتم گفتم: بچه‌ها شب را بیدار بودند و بعضی پیاده از آب رد شده‌اند و سرمای سوزناکی را متحمل شدند، رزمندگان درحال گرفتن مهمات و جیره غذایی بودند و برخی نیز از شدت خستگی در حال نشسته چرت می‌زنند.
شهید حمید باکری گفت: کرمی خجالت می‌کشم با این وضعیت بچه‌ها را جمع کرده و با آنها صحبت کنم چون اینها خیلی خسته و بی‌خواب هستند؛ شهید باکری به سمت رزمندگان رفته با همه آنها دیدار و روبوسی کرد و پیشانی همه بچه‌ها را بوسید.
راوی: سردار جهانبخش کرمی
فرمانده سپاه انصارالمهدی (عج) استان زنجان