به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در حکمت شماره 26 نهجالبلاغه آمده است« مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِى فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ؛ كسى چيزى را در دل پنهان نكرد جز آن كه در لغزش هاى زبان و رنگ رخسارش ، آشكار خواهد گشت».
فَلْتَة: ج فَلَتَات: اسم مرّة از ( فَلَتَ ) است، كارى نااستوار كه سُست انجام شده باشد؛ « خَرَجَ الرَّجُلُ فَلْتَةً »: آن مرد ناگهان خارج شد؛ فَلَتَاتُ الكَلام: لغزشها و ناهنجاريهاى سخن
برآوردهای محققان نشان میدهد که بیش از 93 درصد ارتباطات ما توسط اشارات بدنیمان منتقل میشوند و تنها در حدود 7 درصد آنها توسط گفتار و کلام است. زبان بدن یا همان «تَن گفتار» شامل همه حالات و حرکات اجزای مختلف بدن انسان است که پیامهایی را بدون کلام منتقل مینمایند، پیامهایی که گاه فرستنده آن تمایلی هم به افشای آنها ندارد اما از خلال حالات چهره و ژستهای او آشکار میشوند. خصوصا چهره انسان میتواند بیش از 20000 حالت مختلف را ایجاد کند و پیامهایی متضمن حالتهایی چون خشم، خستگی، آرامش، گیجی، بیاعتمادی، شور و اشتیاق، غم، خوشی و.... را منتقل کند.
گفته میشود که: «عروق پوستی مناطق خاصی از بدن، بهویژه جایگاههای سر و صورت، دربرگیرندهٔ لبها، بینی، گوش و همینطورگردن، شانهها و بخش فوقانی قفسه سینه، توسط مراکز بالاتر مغزی تنظیم میشوند و مردم در زمان تصمیمگیری و تمرکز، به دلیل حجم بالای خونی که به این جایگاههای جریان پیدا میکنند، دچار خارش میشوند. خمیازهکشیدن یا سرفهٔ وانمودی نیز در پاسخ به کاهش اکسیژنرسانی یا وجود مانع در خونرسانی جایگاههای مغزی است که موجب کاهش آمادگی پاسخ هیجانی ما میشود. اعصاب سمپاتیک، خود بهتنهایی شریانچههای آوران و وابران را عصبگیری میکند و سرخشدن در پاسخ به دستپاچگی و خشم، و رنگپریدگی در پاسخ به ترس یا اضطراب به ترتیب مثالهایی از وقفه و تحریک رشتههای عصبی سمپاتیک ارسالی به مناطق درگیر با این جایگاهها هستند. از طرفی در یک گفتوشنود و در شرایطی که از نظر هیجانی، به تمرکز بالایی نیاز هست، «نوراپینفرین» ترشح میشود، بهویژه اگر کسی، با پرسشهای انتقادی یا اتهامی نسبت به خود مواجه شود».
اضافه بر این موارد تُن گفتارها و پیامهایی است که در لحن و تن صدای ما نهفته است نشانههایی که هیجان یا آرامش یا ترس یا خشم و ... را به خوبی نشان میدهند و پنهان کردنشان بسیار سخت است. حتی امروزه میتوان ویژگیهای منحصر به فرد متن و نوشته نویسندگان را نیز استخراج کرد به نحوی که بتوان نویسنده متن را از روی چند سطر نوشته او که در هر موردی بنویسد تشخیص داد و این نیست جز آن که ما در پشت حالات چهره یا لحن گفتار و یا نوشتههای خود پنهانیم و این علائم قابل بازیابی و تعبیر و تفسیرند اینها سخنان یک متخصص پترن ریکاگنیشن یا ویس ریکاگنیشن که با استفاده از الگوریتمهای ژنتیک و.. و با استفاده از کامپیوتر به کشف فیچرها و مشخصهها و دسته بندی و شناسایی آنها میپردازد نیست بلکه سخن فردی است که قریب هزار و چهارصد سال پیش چنین دقیق و موشکافانه و در قامت یک انسان شناس ریزبین به رفتارشناسی و روانشناسی عمیق و علمی انسان میپردازد به گونهای که ما در محضر او هیچ حس کهنگی و تعلق به چهارده قرن قبل آن هم در جغرافیای عربستان آن روزگار نمی`کنیم گویی در سر کلاس یکی از معتبرترین دانشگاههای همین روزها نشسته باشی و به نظریهای عمیق و علمی گوش داده باشی!
از سویی شاید علت صدور این کلمات و باز کردن این صفحه علمی از حالات و دلالتهای ثانوی کلمات؛ حضور نفاق و پنهان کاری منافقانی باشد که در جامعه آن روز و در پیرامون او حضور داشتهاند؛ سخنانی میگفتهاند که در دلهایشان چیز دیگری بوده است و امام(ع) با این سخنان به آنها نشان میدهد که از دید او این نیات و پنهان کردنها دور نیست و او از ورای این لغزشها و حالتها دستشان را خوانده است...به قول شیخ بهایی:
آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست
وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست. (شیخ بهایی)
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان