به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین عزالدین رضانژاد، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) امروز 25 مهر در نشست علمی برداشتهایی نادرست از خاتمیت قرآنی در پژوهشگاه علوم انسانی جامعة المصطفی(ص) با اشاره به ضرورت طرح بحث گفت: اگر در دنیای کنونی بخواهیم به جهانیان بگوییم قرآن در ساحتهای مختلف و در علوم مختلف حرفی برای گفتن دارد مبتنی بر این است که بگوییم قرآن، جاودانه است و بعد از آن کتابی نازل نخواهد شد و پیامبر اسلام آخرین پیامبر الهی است.
وی افزود: اگر این اصل مورد قبول نباشد بحث از قرآن و علوم انسانی نیز معنا پیدا نخواهد کرد؛ زیرا ابتدا باید جاودانگی قرآن را در اذهان تحکیم ببخشیم و بعد راجع به نقش آن در علوم انسانی کار کنیم لذا با فرض خاتمیت است که کارایی قرآن در عصر حاضر مورد سنجه قرار میگیرد.
رضانژاد ادامه داد: ما در جهانی زندگی میکنیم که رقابت ادیان و مذاهب با سرعت هر چه تمامتر در حال انجام است و این رقابت اعم از ادیان توحیدی و غیرتوحیدی و مذاهب سنی و شیعی است و در میان اهل سنت خود مذاهب و در میان شیعه نیز شیعه امامیه در مقابل رقبای مذهبی داخل شیعه رقابت فکری دارد که امروز در جهان مطرح است از سوی دیگر براساس آماری که در دایرةالمعارفهای ادیان ارائه میشود اسلام از جمله ادیانی است که بیشترین گرایش از نظر کیفی و کمی برخوردار است.
این محقق و استاد حوزه علمیه بیان کرد: اسلامستیزی استکبار و قدرتهای استعمارگر مخصوصا با اسلام درگیر با قدرتهای استکباری رو به افزایش است و از طرف دیگر شاهد افزایش جریانات ملحدان و مکاتب غیرتوحیدی هستیم که نمونه آن ریچارد داوگینز و یا مکاتب شیطانپرستی است لذا ما باید به دین اسلام با نگاه خاتمیت بپردازیم.
وی افزود: با توجه به تبلیغات صهیونیستها و جریانات مسیحی تبشیری و فرقههای ضالهای که با حمایت قدرتهای بزرگ در حال فعالیت هستند مانند جریان بابیت و بهائیگری که خاتم بودن دین اسلام را نشانه رفتهاند باید با آنان مقابله فکری صورت بگیرد.
رضانژاد تصریح کرد: این مکاتب انحرافی مدعی تکامل دین و وحی هستند و در جریاناتی مانند اسماعیلیه و باطنیه و مفسران وحی نفسی و تجربه دینی و مدعیان نبوت در عصر حاضر مانند مسیحالدین صدیقی نمود و بروز دارند.
وی افزود: بهائیت با خاتمیت قرآنی مخالفت دارد و مدعی تکامل ادیان است و میگوید دین جدیدی آورده است لذا در صدد پخش مطالب خودشان از طرق مختلف است از جمله اینکه جزوهای با عنوان«گر نکته دان عشقی ...» منتشر کردهاند و حتی در کشورهای دیگر نیز جزوههایی به زبان فارسی پخش کرده و برنامههای ماهوارهای در این زمینه نیز دارند.
سخنران این نشست علمی با اشاره به استدلال این گروهها در مورد عدم خاتمیت قرآنی با اشاره به مبانی ما در مورد خاتمیت و جاودانگی دین اسلام عنوان کرد: اصول و جوهر ادیان توحیدی، جاودانه هستند همچنین شریعتها به مقتضای نیاز انسانها متغیر هستند همان طور که قرآن فرموده برای هر قومی شریعت و منهاجی قرار دادیم از این رو تحریم اضرار، قبح ظلم و تحریم قتل و ... در هیچ دینی متغیر نیست بنابراین وقتی سخن از شریعت متغیر است به معنای بود و نبود اصل عدالت در دینها نیست.
وی تاکید کرد: خود قرآن آیاتی مبنی بر جاودانگی تعالیم آسمانی دارد همان طور که فرموده است ما این قرآن را نازل کرده و آن را حفظ میکنیم و در آیات متعددی نیز بر این مسئله تاکید فروده است که هیچ باطلی در این قرآن راه ندارد و تنزیلی از ناحیه خداوند است.
رضانژاد با اشاره به ادله روایی در مورد جاودانگی دین اسلام بیان کرد: روایتی وجود دارد که حلال و حرام من تا روز قیامت حلال و حرام است؛ یا در نهجالبلاغه نقل شده است که دین اسلام قطعپذیر نیست یا امام باقر(ع) فرمودهاند که حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة ... که همه این روایات بر ثبوت دین اسلام و خاتمیت تاکید دارد.
این محقق و استاد حوزه با اشاره به ملاکاتی مانند سازگاری با علوم، سهولت و سادگی، انسجام و استحکام درونی و پاسخگویی به نیازهای فقهی و معرفتی، سازگاری دین و دنیا، دفاع از اصول اخلاقی و سازگاری با عقل و ... تصریح کرد: این ملاکات نشان از خاتمیت و جاودانگی دارد زیرا شریعت پویا میتواند جاودانه باشد.
وی افزود: لحاظ مفسدت و مصلحت در احکام، تقدیم اهم بر مهم، نفی عسر و حرج و ضرر و ضرار و اختیارات ویژه حاکم اسلامی، حجیت عقل و تایید احکام عقلی از دیگر دلایل جاودانگی یک دین است.
وی با بیان اینکه رقیب ما از قرآن استدلال میآورد که خاتمیتی نداریم و اسلام آخرین دین نیست عنوان کرد: برای فهم قرآن معیارهایی وجود دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد فهم معتبری نخواهیم داشت چیزی که منکران جاودانگی به آن تمسک کردهاند.
رضانژاد با اشاره به برخی از معیارها تصریح کرد: عدم مخالفت فهم با سنت قطعی معصومین(ع)، سازگاری فهم با روح کلی حاکم بر شریعت و قرآن، سازگاری با سایر آیات از جمله این معیارهاست.
وی با اشاره به مدعیانی که در لباس فرقه و جریان مانند فرقه قادیانیه و بهائیت در حال فعالیت هستند بیان کرد: میراز محمدعلی شیرازی، وقتی 25 ساله بود خود را نماینده خدا روی زمین دانست و گفت من آمدهام تا مردم را به آمدن موعود دیگری احاله بدهم لذا جریان بهائیت توسط حسینعلی نوری تاسیس شد و مدعی شدند که زمینه پذیرش موعود جدید توسط حضرت باب انجام شد و باب به اراده خدا بعد از پیامبر مبعوث و اهل عالم را به دینی جدید دعوت کرد.
رضانژاد ادامه داد: بعد از بهائیت، جریانی در هندوستان به نام جریان قادیانیه به وجود آمد که وی نیز مدعی بود وحی خاتمه نیافته است و نبوت ظلی ادامه دارد و ختم نبوت مسلمین با خود قرآن ناسازگار است.
وی افزود: محمدعلی شیرازی در کتاب خود معتقد است که «من از محمد(ص) افضل هستم ... و میگویم بشر از آوردن یک حرف کتاب من عاجز است، زیرا محمد در مقام الف و من در مقام نقطه هستم»؛ وی همچنین گفته است که گذشته نسخ شد و من همانند آنچه پیامبر مبعوث شد مبعوث شدم و باز در کتاب بیان خود دارد که امر من از امر رسول الله عجیب تر است زیرا من در میان عجم تربیت شدم و در سن 25 سالگی ولی پیامبر در سن 40 سالگی مبعوث شد؛ اینها ادعاهای گزافی از سوی باب و بها است.
رضانژاد با بیان اینکه این فرقهها معتقدند که قرآن، وحی و کتاب پیامبر(ص) است و از آن دلیل میآورند تصریح کرد: یکی از استدلالات آنان این آیه است که «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛» نویسندگان بابی و بهایی معتقدند که مشکلی در فهم مسلمین صورت گرفت و آن مشکل در فهم واژه خاتم النبیین است؛ روحی روشنی در کتابش آورده بزرگترین حجابی که مانع عرفان مسلمنی گردیده و آنان را از شادی بحر عرفان و معرفت حضرت رحمان محروم کرده کلمه خاتم النبیین و حدیث لا نبی بعدی است در صورتی که معنای آن نه آن طور است که مسلمین پنداشتهاند و قرآن و روایات دلیلی برای عدم تجدید نبوت نفرمودهاند؛ وی استدلالاتی نیز از برخی کتب برای این مسئله ذکر کرده است.
وی افزود: براساس باور آنان، در این آیه خداوند خاتمالنبیین فرموده ولی نفرموده خاتمالرسل بنابراین ما ختم نبوت را قبول داریم ولی میان ختم نبوت و رسالت فرق وجود دارد بنابراین رسالت تجدیدپذیر است؛ این ها میگویند نبی به کسی گفته میشود که شریعت سابق را تبلیغ میکند و رسول به کسی گفته شده است که دین جدید بیاورد بنابراین آمدن رسول بعد از پیامبر نیز منعی ندارد لذا ما هم مخالف قرآن نیستیم ولی قرآن نسخ شده است.
رضانژاد با اشاره به سخن کلیدی این گروه یعنی«هر نبیای رسول نیست که ختم نبوت مستلزم ختم رسالت باشد» بیان کرد: در پاسخ میگوییم رسول کسی است که قبل از رسالت مقام نبوت دارد که این مسئله قابل اثبات از قرآن و روایات است؛ در روایات بیان شده که خداوند 124 هزار نبی فرستاده است و هر کسی در دایره نبوت است مقام اولش نبوت است؛ نکته بعدی بحث افضلیت برخی از انبیاء بر بعضی دیگر است.
وی ادامه داد: طبق روایات، رسولان از میان انبیاء انتخاب شدهاند و میان رسولان نیز تفاوت و افضلیت وجود دارد لذا برخی از رسولان، اولوالعزم هستند و برخی از رسولان نیز امام هستند که در مورد حضرت ابراهیم، موسی و ... بیان شده است و در نهایت نیز خاتمالنبیین است که علاوه بر مقامات گذشته، مقام ختم نبوت هم دارد.
رضانژاد تاکید کرد: پیامبر اسلام وقتی خاتمالنبیین است ختم نبوت مستلزم ختم رسالت است زیرا رسول قبل از اینکه رسول باشد نبی است بنابراین پیامبر خاتم انبیاء و رسولان است.
وی با اشاره به اشتباه برداشت بهائیت در تعریف نبی نیز با بیان اینکه تعریف آنان اشتباه و خلاف ادبیات عربی است گفت: نبی در عرب دو معنا دارد؛ اول اینکه نبی را نبی میگویند چون دارای مقام والاست و یا نبی را نبی میگویند که از طرف خدا برای بشر خبر بیاورد لذا نبی، المنبیء عنالله است در حالی که بهائیت نبی را مبلغ رسول قبل خود میداند ضمن اینکه ما 313 رسول داریم ولی 313 شریعت جدید نداریم و این معنا خلاف برداشت بهائیت است که میگویند رسول کسی است که شریعت جدید میآورد همچنین حضرت آدم در قرآن نبی است ولی آیا آدم شریعت قبلی را تبلیغ میکرده است؟ پیامبر اسلام(ص)، هم، هم نبی و هم رسول است و برای نسخ شریعت سابق و هم آوردن شریعت جدید آمد.