تفسیر عرفانی نیازمند اتصال به اهل بیت(ع) است
کد خبر: 3654094
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۲

تفسیر عرفانی نیازمند اتصال به اهل بیت(ع) است

گروه اندیشه: تفسیر عرفانی ممکن است اما باید به نوعی اتصال خود را به ائمه(ع) مشخص کند؛ زیرا معلوم نیست که کشف و شهودی که صورت گفته و مبنای تفسیر قرار گرفته است مطابق با واقع باشد و ما به خود این کشف و شهود که مبنای تفسیر عرفانی است واقف نیستیم.

حجت‌الاسلام رجبعلی مقیسه، مدرس مدرسه آیت‌الله بروجردی در سطح عالی و خارج، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که ممیزه تفسیر عرفانی از دیگر تفاسیر چیست؟ گفت: تفسیر عرفانی به تفسیری گفته می‌شود که مبنای آن تفسیر، مدرکات، مشاهدات و دریافت‌هایی باشد که انسان از راه مکاشفه و سیر و سلو‌ک‌های عرفانی، آن دریافت‌ها و مدرکات و معارف را کسب کرده باشد. 

وی افزود: بر خلاف تفسیر عرفانی، تفاسیر دیگر که یا نقلی هستند و مفهومی را از قرآن و یا اگر نتوانستند به‌تنهایی و مستقلا با کمک روایات معتبر مأثوره و کلمات منسوب به معصومین(ع)، معنا، مقصود و مراد خداوند را تحصیل و احراز می‌کنند. در تفاسیر عرفانی مفسر بیشتر بر آن چیزهایی مبتنی است که آنها را در سیر و سلوک‌های عرفانی و مکاشفات معنوی به دست آورده است.

مدرس مدرسه آیت‌الله بروجردی تصریح کرد: ممیزه اصلی تفسیر عرفانی همین است که آنها به این شهود مبتنی هستند و شیوه‌های تفسیر دیگری بر شیوه‌های دیگری استناد می‌کنند. در تفاسیر علمی نیز بستگی به این دارد که انسان از چه نظری قرآن را تفسیر علمی بکند، آیا منظرش علوم تجربی است و یا منظورش ممکن است مبانی عقلی و فلسفی باشد. در مقابل این شیوه و مدل‌ها و روش‌های متنازع، تفسیر عرفانی قرار دارد که شخصی که بر اثر ریاضت و سیر و سلوک، به مقاماتی واقعی و یا بر اساس ادعا رسیده است. بر این اساس مدارج، مشاهدات و مکاشفاتی که دارد و ذوق خاصی یافته است و ممکن است این ذوق محصول اکتساب و انتصاب باشد و این‌ها مبنایی شده برای اینکه آیات تفسیر شود. 

مقیسه در پاسخ به این پرسش که استفاده از نمادها و اعتقاد به باطن در تفسیر عرفانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ گفت: خیلی از موارد را ما در روایات هم می‌بینیم و برخی از قدما هم معتقد بودند که در مراتبی در آیات قرآن وجود دارد و آیات قرآن به اصطلاح ظاهری و باطنی دارد. 

این مدرس سطح عالی حوزه ادامه داد: آیا این باطن و مطالبی که در ورای این ظاهر و ظواهر است و خارج از کلمات و قالب‌های تعبیری هست، برای هر کسی قابل اکتشاف است و هر کسی این قدرت را دارد که به این باطن برسد، این مورد بحث است. 

وی با اشاره به آیه «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ كه جز پاك‏شدگان بر آن دست ندارند»(واقعه، 79)، گفت: حقیقت قرآن توسط مطهرون و گروه‌های مطهر که از تمام جهات و آلودگی‌ها و رذالت‌های مطهر هستند، دریافته می‌شود. 

مقیسه افزود: طهارت اینجا، هر نوع کاستی است که انسان ممکن، در وجودش داشته و در ابعاد وجودی او داشته باشد، چنین طهارتی به طهارت و پالودگی مورد نظر قرآن است. ممکن است این آلودگی‌ها جهالت و رذایل باشد، اگر انسان کاملی بود که معصوم و حضرت صاحب الزمان(ع) باشد که طهارت دارد و خواهد توانست به باطن قرآن دست بیابد. 

این مدرس سطح عالی حوزه ادامه داد: انسان والا را قرآن و سنت و برهان ثابت کرده است و طهارت از جمیع جهات و حیثیات از نظر باطن، عقلانی، فردی طهارت نفسانی و ... مراد است. نفس زکیه و مطهر از جمیع جهات، خودش مظهر ظاهری و باطنی قرآن است و هم به باطن قرآن می‌تواند واصل شود. 

وی افزود: در حدیث شریف ثقلین، پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی، کتاب الله فیه‌ الهدی و النور حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی و ان اللطیف الخبیر قد اخبرنی انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض و انظروا کیف تخلفونی فیهما» که به تعابیر مختلف نقل شده است، جایگاه امام معصوم(ع) طاهر بودن من جمیع جهات است و از این رو ایشان را می‌توان عدل قرآن و تالی تلو قرآن دانست.

این مدرس سطح عالی حوزه تصریح کرد: امام معصومی که از جمیع حیثیات طاهر است، به باطن قرآن رسیده است، چون رسالت او و شأن واقعی او این است که همان‌طور که خود راه باطن برده، مردم را به اندازه و توان خودشان به باطن برساند. ظاهر قرآن، باطنی هم دارد، اما رسیدن به این باطن کار هر کسی هست و یا شرط لازم برای این باطن همان طهارت و قداست روح است. 

وی افزود: حالا افرادی هستند که واقعا آن قداست وجودی را دارند و کسانی که خدا خودش طهارت و قداست روحی ایشان را امضا کرده است و در قرآن اولیا خود و ائمه معصومین(ع) را نام برده و کسانی که معصومین(ع) خود به طهارت ایشان گواهی داده‌اند، اما کسانی مدعی طهارت هستند و آیا ما از هر کسی می‌توانیم این ادعا قبول کنیم؟

این مدرس سطح عالی حوزه تصریح کرد: اینجاست که ما می‌بینیم که بازار پررونق مدعی‌ها وجود دارد و افرادی که مدعی بودند که از باطن عبور کردند و به باطن رسیدند و دارند از چیزی که می‌بینند و مشاهده کرده‌اند و از تجارب خودشان خبر می‌دهند، اما این دعاوی باید اثبات شود و کار بسیار دشواری است.

مقیسه با طرح این پرسش که آیا ما می‌توانیم بر اساس هر ادعایی، مطلبی را تفسیر قرآن بدانیم، گفت: هر جامی را از کوثر قرآنی و معارف معنوی قرآنی پر نمی‌کنند. ما از انبیا و اولیا و کسانی که توسط معصومین(ع) تایید شده هستند، این ادعا را می‌پذیریم، ایشان تایید شده هستند و مهر استاندارد الهی دارند و صبغه الهی بودن در رفتار، کردار و تمام حضور شان وجود دارد، اما اینکه هر کسی آیا مدعی است، می‌تواند چنین تفسیری از قرآن ارائه دهد محل سوال است.

وی ادامه داد: خیلی‌ها به مراتبی رسیده‌اند اما آیا به صرف ریاضت و رسیدن به مدرج و مرتبه‌ای می‌توان گفت که کشف و رسیدنش به آن درجه، مطابق واقع است؟ باور این مسئله واقعا دشوار است. این‌ها معصوم نخواهند بود و اشتباه خواهند داشت. این از مصادیق کشف مخالف با واقع نیست؟ 

این مدرس سطح عالی حوزه تصریح کرد: به این خاطر است که تفسیر عرفانی و باطنی اصلش خوب است، اما باید اهلش باشد و کسی باشد که مظهر باطن قرآن است و مفسر ظاهر و باطن قرآن است و اما از دیگران آن تفسیری مقبول است که بر اساس معیارها و ضوابطی که خود ظاهر قران آن ضوابط را تایید کرده باشد استفاده کرده‌اند. 

وی تصریح کرد: یعنی تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با روایات معتبر و تفسیر قرآن بر اساس تعقل. البته تفسیر قرآن بر اساس تعقل با تفسیر بر اساس اوهام متفاوت است و شامل تفکر صحیح می‌شود که مورد توصیه قرآن نیز بوده است. قرآن این همه به تعقل  امر می‌کند و ما باید این را در نظر داشته باشیم. 

مقیسه تصریح کرد: تفسیر قرآن بر اساس روایات، خود آیات قرآن و دریافت عقلی قطعی است، عقل به مطلبی رسید که پایه و اساس برهانی دارد و غیر قابل تشکیک است و چون قرآن تفکر را امری مطلوب می‌داند و کرارا به آن تذکر و دعوت کرده است و معارف اصلی به برهان عقلی باید انسان می‌رسد تفسیر عقلی معتبر خواهد بود. در خصوص خداوند، افعال خداوند و اغراض و حکمت‌هایی که در این افعال است به قول قرآن برای کسانی که تفسیر می‌کنند درس‌هایی وجود دارد. این تامل و تعقل و اندیشه‌ورزی که از سوی قرآن مورد تاکید قرار گرفته است و مورد اهتمام قرآن است. اگر چنان که قرآن را برای اثبات تفکرات خود به کار ببریم از سنت پیدا نکردیم، ولی بر اساس دریافت فطری یا عقلانی خودمان وقتی به مطلبی رسیدیم که پایه برهانی داشت، باید بپذیریم.

این مدرس سطح عالی حوزه ادامه داد: وقتی که در تفسیر تبیان ده جلدی مرحوم طبرسی می‌بینم، متوجه می‌شویم که انسانی در چندین رشته متخصص است، تفسیر استاندارد نوشته است که تفسیر به رای نیست و بر اساس پیش داوری‌های ذهنی نوشته نشده و اندیشه‌های اعتقادی خود را بر قرآن تحمیل نکرده است. آیات قرآن را می‌آورد، اگر لازم است روایتی برای اینکه معنا و مفهومی را تایید کند، عرضه می‌کند و معنای کلمات را بر اساس آنچه که از عرف عام و علم لغت و آرا دیگران بیان می‌کند و چنین نیست که یک رای خاص را در آیه‌ای از قران تحمیل کند و آزادانه به سراغ آیات برود، همین طور مفسران دیگر بعد از ایشان در مجمع‌البیان، مرحوم فیض کاشانی و ... و در مفسران متاخر مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان چنین عمل کرده است که با اینکه ایشان مدرس فلسفه بوده‌اند و اسفار و اشارات درس می‌دادند از تحمیل اعتقادات فلسفه صدرایی به قرآن اجتناب کرده‌اند. 

وی در پایان گفت: تفسیر عرفانی ممکن است اما باید به نوعی اتصال خود را به ائمه(ع) مشخص کند، زیرا معلوم نیست که کشف و شهودی که صورت گفته و مبنای تفسیر قرار گرفته است مطابق با واقع باشد و ما به خود این کشف و شهود که مبنای تفسیر عرفانی است واقف نیستیم. آنچه مهم است این است که ما به ائمه(ع) کاملا ایمان داریم و می‌دانیم که ایشان بر اساس آیات قرآن از مطهرون هستند و باطن قرآن را بیان می‌کنند و از این‌رو تفسیر عرفانی حقیقی و اصیل تفسیر اهل بیت(ع) است و در غیر این صورت نیاز به استفاده از روایات و یا تایید مستقیم ائمه اطهار(ع) دارد.

captcha