این همایش علاوه بر برگزاری نشستهای تخصصی و سمینارهای پژوهشی، در بخشی از خود به برگزاری مجالس نمایشنامهخوانی در قالب اجراخوانی نیز پرداخت که طی آن برخی از نویسندگان و کارگردانان علاقهمند به ادبیات نمایشی عاشورایی آثار خود را به شیوهای نزدیک به اجرا و نه صرفاً خوانش نمایشنامه بلکه تلفیقی از نمایشنامهخوانی و اجرای نمایش که همراه با میزانسن بود، برای مخاطبان به اجرا درآوردند.
با وجود ظرفیت نسبتاً خوبی که این همایش در پرداختن به یکی از ارکان تئاتر یعنی ادبیات نمایشی آن هم با موضوع عاشورا پدید آورده بود اما این رویداد تئاتری پس از برگزاری دو دوره متوقف ماند. به این بهانه با سیاوش قائدی؛ دبیر دومین همایش عاشورایی«سوگنامهها و سوگچامهها» گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ـ اتفاق خوبی را با برگزاری همایش «سوگنامهها و سوگچامهها» در زمینه ادبیات نمایشی عاشورایی شاهد بودیم، به نظر شما این رویداد چرا متوقف ماند؟
در مورد دلایل اصلی متوقف ماندن و عدم تداوم این رویداد نمایشی باید مسئولان مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری جوابگو باشند اما تا آنجایی که این حقیر به واسطه مسئولیت دوره دوم این همایش در جریان روند برگزاری آن بودم باید بگویم که این همایش تنها ظرف مناسبی را برای پرداختن به چنین موضوع مهمی ایجاد کرده بود و در مورد محتوای پژوهشی و کارشناسی که توقع میرفت در آن مورد بررسی و پرداخت قرار گیرد ضعفهای عمدهای داشت که باید مرتفع می شد.
منظور از ضعفهایی که به آن اشاره شد اشکالات عمدهای بود که همایش در ابعاد زیرساخت تفکری و اندیشهای آن داشت و صرفنظر از بخش اجرای آثار در قالب نمایشنامهخوانی توسط دوستان هنرمند، روال این همایش در بعد پژوهشی و تحقیقاتی تا حصول نتیجه و هدفی مشخص به شکل پراکنده و بدون انسجام به پیش میرفت.
خاطرم هست همان موقع و در جریان برنامهریزی برای برگزاری دومین دوره این همایش، شخصاً خدمت دوستان و مسئولان وقت مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری عرض کردم که وقتی مقوله سوگنامه مطرح میشود این امر را تنها نباید محدود و منحصر به ایام محرم و صفر و پرداختن به ادبیات نمایشی عاشورایی و واقعه کربلا کرد و در ذیل چنین عنوان کلی میتواند موضوع را به سایر مقاطع تاریخ اسلام و مصایب اهل بیت(ع) و شهادت سایر ائمه معصومین(ع) نیز تعمیم داد اما تصور میکنم که مسئولان بیشتر ترجیحشان همچون بسیاری از رویدادهای موجود در حوزه هنرهای نمایشی دینی برگزاری مناسبتی این همایش آن هم در محدوده زمانی محرم و صفر بود.
ـ پس اعتقاد دارید که اگر این همایش تداوم پیدا میکرد اتفاق خوبی در حوزه تئاتر دینی و به ویژه قوام حوزه ادبیات نمایشی پدید میآمد؟
به طور حتم اینگونه بود. در جریان دومین دوره برگزاری این همایش رایزنی با بسیاری از اساتید برجسته و کارشناسان خبره تئاتر به ویژه در حوزه ادبیات نمایشی به عمل آمد و سرآمدان این حوزه از جمله علیرضا نادری در نشستها و کارگاههای تخصصی آن برای علاقهمندان سخنرانی ایراد کردند و از چهرههای شاخص دانشگاهی همچون فرهاد مهندسپور که اکنون دبیری سی و ششمین جشنواره «تئاتر فجر» را به عهده دارد در امر پژوهش و تحقیق منابع در زمینه نگارش آثار نمایشی دینی با استناد به منابع مکتوب تاریخی برای هرچه علمیتر این همایش دعوت به عمل آمد.
تصور میکنم این همایش تنها در آغاز راه بود و نباید توقع نتیجهای زودبازده را از آن داشته باشیم که البته همانطور که گفتم با توجه به اینکه همواره نسبت به برگزاری چنین رویدادهایی نگاه غالب، آماری است و مسئولان تنها در پی آن هستند که این ادعا را داشته باشند که چنین کارهایی را که به ظاهر بزرگ و دهان پر کن است انجام دادهاند، لذا نتیجه و ثمربخشی کار چندان برای آنها مطرح نیست.
ـ حال اگر روزگاری دومرتبه دوستان مسئول به صرافت برگزاری چنین رویدادی بیفتند، پیشنهاد و راهکار شما برای برگزاری هرچه بهتر و کیفیتر آن چیست؟
همانطور که اشاره شد باید نگاه به چنین رویدادی
که ظرفیت بالایی را در پرداخت ریشهای به منظور ارتقای کیفیت زمینه ادبیات نمایشی
دینی ایجاد کرده است گستردهتر از حوزه ادبیات نمایشی عاشورایی باشد و سایر مقاطع
را نیز شامل شود، تصور میکنم باید چنین رویدادهایی نهایت استفاده را از وجود
اشخاصی که در اوج شهرت و تخصص در زمینه پرداختن به چنین حوزه مهمی هستند نهایت
استفاده را به عمل آورد. ما در حوزه ادبیات نمایشی تعداد افراد مطرحی که کارهای
نمایشی آنها همچنان در اوج است و همواره در بسیاری از محافل مورد استناد سایر
کارشناسان قرار میگیرد شاید به تعداد انگشتان دست هم نداشته باشیم؛ افرادی همچون
علیرضا نادری، بهرام بیضایی و محمد چرمشیر که همچنان به آثار مکتوب نمایشی آنها به
ویژه در حوزه هنرهای نمایشی دینی مباهات میکنیم اما آنچنان که باید و شاید از تخصص
و اشراف آنها در این حوزه بهرهمند نیستیم.