به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) پیمان اسحاقی، پژوهشگر و محقق دانشگاه الهیات شیکاگو، امروز 30 مهرماه در نشست «درآمدی بر مردمشناسی قرآن» که از سوی مرکز مطالعات قرآنی دانشگاه مفید برگزار شد گفت: اولین کتاب در زمینه مردمشناسی از سوی اندیشمندان اسلامی توسط ابوریحان بیرونی نوشته شده است و اختصاص به مردم هندوستان داشته است.
وی افزود: دانش انسانشناسی یا مردمشناسی به چهار شاخه تقسیم میشود؛ شاخه انسانشناسی فیزیکی؛ مردمشناسی زبانشناختی؛ مردمشناسی باستانشناسی و مردمشناسی اجتماعی و فرهنگی که در سنت آمریکای شمالی بیشتر بعد فرهنگی و در بریتانیا بعد اجتماعی این مردمشناسی مطرح است.
این محقق و استاد دانشگاه شیکاگو با اشاره به مردمشناسی قرآن بیان کرد: منظور ما در این مطالعه، قرآن به معنای حقیقت آن در لوح محفوظ نیست بلکه به دو معنا به کار رفته که یکی قسمتهایی از یک کتاب یعنی قرآن کریم موجود در دست مسلمین با نگاه محتوایی است و دیگری و نگاه به رفتار مردم مسلمان در برخورد با این کتاب است.
وی با اشاره به دو نوع آثار مردمشناسانه مرتبط با قرآن افزود: مردمشناس گاهی تعریف قرآن از وجود انسان را مورد بررسی قرار می دهد؛ چون قرآن تعیین تاریخ دقیق برای تطور خلقت نکرده است لذا میان این کتاب و کتب مقدس در برخورد با نظریه داروین تفاوت وجود دارد ولی گاهی نیز غیرمحتوایی است.
اسحاقی گفت: قرآن به عنوان یک واقعیت از حیث غیرمحتوایی نیز بر زندگی مردم مسلمانان تاثیر دارد و مردم شناسانی جذب این بخش شدهاند.
وی با اشاره به مردمشناسی قرآن از حیث توجه به محتوای قرآن ادامه داد: در قرآن کریم مطالبی در مورد سرشت و اخلاق انسان و مسئله خلقت، عهد انسان با خدا و خلیفگی انسان ارایه شده است که میتواند مورد توجه مردمشناس باشد؛ به خصوص تفاوت تعریف قرآن از انسان با کتب مقدس برای مردمشناسان بسیار جالب توجه است.
این محقق افزود: مسئله خلافت انسان، تعریف رابطه انسان و خدا و تعریف از خود و فرد دیگری، موضوعات مهمی است که قرآن نگاه الهی به آن داشته است در حالی که در مکاتب نژادپرستانه، نوع تعریف از دیگران منجر به دیگرهراسی و عامل شکلگیری خشونت است.
وی با اشاره به آیه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»(حجرات/13) تصریح کرد: تعریف از خود در این آیه که دیگران را شامل است مبنای زیبایی برای ایجاد تصور درست از دیگران است زیرا قرآن ریشه خلقت انسانها را یک امر واحد معرفی و مبنای برتری آنان را در قرب به خدا تعریف کرده است همچنین در قرآن به دفعات تعابیری مانند قوم، اجزای فرهنگ پوشش و ... استفاده شده است که کاملا با فرهنگ پوشش مردم آن دوره هماهنگ بوده است یا دستور قرآن مبنی بر شناخت فرهنگهای دیگر و مشاهده آن برای مردمشناس در قالب تعبیر «سیروا» جالب توجه است.
وی افزود: مسئله بسیار قابل توجه در سیستم غربی که ما از آن غافل هستیم گونه دیگری از تلاش برای انسانشناسی یعنی باستان شناسی در دیالوگ با کتاب مقدس است؛ در تورات و انجیل اسامی و مکانهایی هست که براساس اطلاعات مردم آن دوره به نگارش درآمده است؛ یعنی وقتی اسمی از قومی هلاک شده در کتاب مقدس وجود دارد می تواند اطلاعاتی از آن دوره به ما بدهد و در قرآن کریم نیز این مسئله قابل تحقیق است که ما کمتر به آن پرداختهایم.
این محقق و قرآنپژوه با بیان اینکه برای مردمشناس مهم نیست که سخنان قرآن در مورد اقوام ذکر شده در این کتاب وحی است یا نیست بیان کرد: برای مردمشناس این مسئله مهم است که ذکر اسامی در قرآن میتواند اطلاعاتی را در مورد اقوام گذشته در اختیار ما قرار دهد.
وی افزود: سفرهای گردشگران و میسیونرها و مستشرقان در چند قرن قبل بیشتر با هدف اکتشاف و به دست آوردن اطلاعات باستانشناسی از مکان ها و اقوام و افرادی است که در کتب مقدس نامی از آنان به میان آمده است.
این محقق دانشگاه شیکاگو به بعد دیگری از تحقیقات مردمشناسانه اشاره و عنوان کرد: تحقیقات زیادی در مورد نسبت قرآن با اقتدار و مشروعیت اجتماعی در دنیای غرب انجام شده است؛ اینکه دانستن قرآن و توانایی ترجمه و قرائت و حفظ کردن یکی از منابع مهم اقتدار و کسب مشروعیت توسط مسلمین بوده در مطالعات اجتماعی به دفعات مورد بررسی قرار گرفته است که در میان ادیان جهان بی سابقه است.
وی افزود: مردمشناسان متعجب هستند که چطور کتابی میتواند از تولد تا مرگ به صورت روزمره با فرد مسلمان سر و کار داشته باشد؛ فرد به محض تولد در زندگی فرد نقشآفرین است و تا مرگ با اوست به همین دلیل تعلیم و تربیت در کشورهای اسلامی بر مبنای قرآن کریم بوده است و حتی امروزه نیز احیاگران مسلمان نیز اعتقاد به بازگشت به این مسئله دارند.
اسحاقی ادامه داد: هنوز هم این سؤال مطرح است که یک فرد مسلمان در آمادهترین دوره ذهنی آیا دروسش را با قرآن آغاز کند و یا اینکه چیزهایی بیاموزد که او را برای بازار کار آینده آماده کند لذا هنوز آموزش قرآن مسئله مفصلی در نظام آموزشی کشورهای اسلامی است و ارتباط تامی با فرایند اجتماعی شدن دارد.
وی با اشاره به نقش جسمیت قرآن در زندگی اجتماعی مسلمین تصریح کرد: تمامی آموزشها و حضور اجتماعی مسلمین تا نیم قرن قبل با قرآن مرتبط بوده است همچنین حضور قرآن در کارآواها، در لالاییها، در مراسم و مجالس مختلف، امثال و ضرب المثل، متلها و طیف وسیعی از شیوههای زبانی و فرهنگ عامه همواره وجود داشته است و اگر مردمشناسان از قرآن سخن میگویند بروز اجتماعی قرآن برای آنان بسیار مهمتر از بحث محتوای قرآن است.
این استاد دانشگاه با اشاره به نسبت مادیت و قرآن و دین با بیان اینکه آیا قابل تصور است که عقیده ای به ظهور در نیاید ادامه داد: در مورد مادیت قرآن و بروز آن به عنوان امری ملموس، نمونه قابل توجه، ورود قرآن به معماری مسلمین است؛ آثار باقیمانده از دوره بنی عباس و ... معماری اسلامی در مدت اندکی به معماری تبدیل شد که آیات قرآن در آن حضور داشت و تا امروز نیز مردم در ساخت و سازها از کتیبه های قرآنی بهره میبرند؛ مردمشناسان حتی در انتخاب نوع آیات برای معماری هم حساسیت دارند که مثلا چرا بنی امیه آیه خاصی را برای معماری انتخاب کردهاند و یا شیعه و اهل سنت چرا آیات خاصی از قرآن را در معماری خود مدنظر قرار دادهاند لذا پویایی عجیبی میان هنر و سیاست در طول تاریخ اسلام وجود داشته است.
این محقق و پژوهشگر بیان کرد: به زودی قرآن وارد زندگی هنرمندان مسلمان شد و نه تنها شخصا عدهای از این افراد متدین بودند بلکه کاری هم که انجام میدادند مرتبط با قرآن بوده است بنابراین اگر از خوشنویسی و معماری اسلامی، آیات قرآن را برداریم چیزی از آن باقی باقی نخواهد ماند همچنین سهم زیادی از نگارگری و نقاشی هنرمندان اسلامی برگرفته از قرآن کریم است و حتی صنعت نشر نیز ارتباط زیادی با قرآن داشته و فعالیت اسلامی در دورهای مرتبط با قرآن کریم بوده است.
اسحاقی افزود: یکی از تحقیقات مردمشناسانه، اشیایی است که از اولیاء در ادیان مختلف باقی مانده و مورد توجه مردم و مردمشناسان بوده است؛ در فرهنگ اسلامی نیز جمعآوری مو و ریش و لباس منسوب به پیامبر و ... مورد توجه بوده است؛ یکی از گونههای این اشیاء مقدس منسوب به خط اولیاء الله و ائمه(ع) بوده است که در طول تاریخ نیز این مسئله مورد توجه حکومتها و مسلمین قرار گرفته است.
وی افزود: ورود قرآن به عرصه علوم غریبه و استفاده از قرآن برای تاثیرگذاری در اجتماع و بحرانهای اجتماعی از دیگر مسایل مورد توجه در تحقیقات مردمشناسی است؛ ما حتی شاهد هستیم که با دستور رسمی ولی دین، بخشی از قرآن در قالب یک متن به بخشی از بدن فرد چسبیده میشود و دارای آثار روانی و حتی جسمی بوده است. همچنین هیچ فناوری رسانهای در میان مسلمین مورد توجه قرار نگرفت مگر اینکه ابتدا در خدمت به قرآن کریم بوده از جمله در مصر استفاده از گرافامون در قرائت بسیار جدی بوده و احکام جدید فقهی مانند حکم شنیدن آیه سجدهدار از طریق گرامافون و ... نیز به تبعیت از آن ایجاد شده است.
وی ادامه داد: مردمشناسان نشان میدهند که قرآن بر خلاف کتاب مقدس، بیان است و اگرچه برای مسلمین عادی است ولی در میان ادیان، عادی نیست زیرا کتاب مقدس، شرح کنش رسول است ولی قرآن عین متنی است که رسول آن را از خدا شنیده و انتقال داده است لذا بیان است و قرائت و حفظ عین این الفاظ، عبادت ولی مثلا رفتن موسی(ع) به طور و ... حرکتی است که می توان آن را به هر زبانی بیان کرد.
این محقق و قرآنپژوه عنوان کرد: همین ویژگی بیانی قرآن ورود آن به عرصه زندگی اجتماعی و فرهنگ مردم را تسهیل میکند.
وی تاکید کرد: مطالعات بدن از منظر قرآن از جمله مطالعات رو به رشد در مردمشناسی است و به خصوص آیاتی که در مورد خوردن و نوشیدن و طیبات و ... است؛ همراه داشتن و گاهی به همراه نداشتن قرآن همچنین توجه خاص برخی جنبشهای سیاسی و اجتماعی به قرآن کریم از دیگر مسایل مورد توجه است؛ مثلا مرسی در دوره حاکمیت خود، قرآن را به عنوان قانون اساسی برای حکومت در مصر معرفی کرد که نشانه اثرگذاری این کتاب مقدس در عرصه اجتماعی و سیاسی است.
این محقق و مردمشناس تصریح کرد: هیچ شاهدی در دست نیست که مادیت قرآن در سالهای آینده در میان مسلمین کاهش پیدا کند؛ البته بزرگان و عالمان دینی هشدار میدهند که این مادیات نباید شما را از توجه به محتوا غافل کند زیرا ممکن است دیگران در عمل به قرآن از ما مسلمین جلوتر بیفتند ولی واقعیت آن است که این بروز و ظهور مادی قرآن در میان مسلمین کاهش نخواهد داشت.
وی تاکید کرد: بخشی از محتوای قرآن گزارش سنتهایی از مردم عصر جاهلی است که برخی از آنها از سوی قرآن، رد شده و تغییر ماهیت داده است همچنین گزارشی از فرهنگ زمانه ارایه داده است.
وی با اشاره به تفاوت میان گزارشات تاریخ اسلام با قرآن در مورد صدر اسلام تصریح کرد: تاریخ اسلام چون توسط جریان غالب نوشته شده تصویری زیبا از دوره صدر اسلام ارایه میدهد، ولی تصویر قرآن این است که اگر لحظهای پیامبر نباشد شما به دین قبلی خود یعنی بتپرستی بر میگردید. همچنین تقسیم افراد از دید قرآن به باورمند، غیرباورمند و منافق بسیار جالب توجه است و از این رو تفاوت اساسی میان دادههای تاریخ اسلام و قرآن در مورد فرهنگ صدر اسلام وجود دارد.
وی تاکید کرد: فهم ما از قرآن خیلی متاثر از فهم ما از کتاب مقدس است و انتظار ما از قرآن این است که در آن اطلاعاتی مانند کتب مقدس باشد.
این محقق تاکید کرد: این در حالی است که خود قرآن فرموده این کتاب تبیان برای همه چیز و مایه وحدت است ولی میبینیم تبیان برای همه جزئیات نیست و برداشتهای مختلف از آن عامل اختلاف است؛ این مسئله ناشی از آن است که این کتاب هیچگاه خودش را کتابی مستقل از واقعیات بیرونی معرفی نکرده است لذا پیامبر(ص) فرمودند که قرآن و عترت از هم جداشدنی نیست و قرآن زمانی تبیان برای همه چیز است که با عترت همراه باشد و اگر میبینیم امروز اختلاف میان مذاهب اسلامی در برداشت از قرآن وجود دارد به علت بی توجهی به عترت است.