آقای دکتر؛ یک بیت مولوی دلیل رد این همه روایت؟!
کد خبر: 3655807
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۳
ایکنا از سوگواری اهل بیت(ع) و مسئله «دینداری شادمانه» گزارش می‌دهد:

آقای دکتر؛ یک بیت مولوی دلیل رد این همه روایت؟!

گروه اندیشه: سوگواری اهل بیت(ع) یکی از مناسک بنیادین مذهب تشیع به شمار می‌رود که از منظر جامعه‌شناسی می‌تواند هم به عنوان عاملی برای افزایش نشاط اجتماعی در نظر گرفته شود و هم می‌تواند موضوع زیست شادمانه دینی را به مخاطره بیندازد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) یکی از پرسش‌های چالش برانگیز پیرامون مذهب تشیع این است که آیا مذهب شیعه، مذهبی غمبار و اندوهناک است که پیروان خود را به سوگواری دعوت می‌کند؟ برای پاسخگویی به این پرسش ابتدا باید میان دین و عمل پیروان یک دین تمایز قائل شد؛ به این معنا که عمل دینداران عینا همان چیزی که دین بدان امر می‌کند نیست و البته به طور کلی هم منفک و جدا از آن تصور نمی‌شود. با این فرض، آیا ترویج فرهنگ عزاداری و سوگواری موضوعی است که دین و مذهب ما را بدان امر کرده است و یا برخاسته از ساختار اجتماعی و فرهنگی ماست؟

عبدالکریم سروش با تأسی به آموزه‌های عرفان مولوی بارها بر دینداری شادمانه و پرهیز از غم و اندوه تأکید کرده است. چندی پیش همین نظر از عبدالحسین خسروپناه مورد پرسش قرار گرفت. متن پرسش و پاسخ خسروپناه در ادامه ذکر می‌شود: «دکتر سروش در یکی از سخنرانی‌های خود دینداری شیعیان را دینداری غمگینی معرفی می‌کند در حالی که دینداری مولوی اینگونه نیست. شیعیان هر چیزی را بهانه می‌گیرند برای غصه و غمناک ساختن حوادث تاریخی؛ مگر عمر و عثمان کشته نشدند؛ چرا اهل سنت اشک نمی‌ریزند؟ اشک نزد مولوی قیمتی است نباید همه جا هزینه‌اش کرد. نظر استاد خسروپناه در این زمینه چیست؟


پاسخ خسروپناه:
اولا این شبهه را برخی از اهل سنت در گذشته گرفته‌اند و علامه امینی در آغاز کتاب «سیرتنا و سنتنا» به این شبهه جواب تفصیلی داده و گزارش تاریخی از گریه‌های پیامبر(ص) ارائه کرده است.
ثانیا دین‌شناسی جناب سروش توام با مغالطه جزء و کل است و تاکید بر جزء و آن را کل گرفتن است. آیا عزا بر سالار شهيدان امام حسین(ع) دینداری شیعیان را غمناکی و غصه‌دار می‌سازد؟ آیا عزاداری، خنده و شادی را از شیعیان گرفته است؟ شیعیان در ولادت اهل بیت(ع) و مناسبت‌هایی مانند عید غدیر و عید نوروز شادی می‌کنند و جشن می‌گیرند؛ چرا سروش اینگونه مراسم شادی را نمی‌بیند. دینداری جامع‌نگر عبارت از دینداری غمناکی از مصایب اهل بیت(ع) و معاصی مسلمین است.
ثالثا گریه بر حسین(ع) بهانه برای غصه ساختن نیست. بهانه‌ای برای تقرب به خداوند از طریق ولایت‌مداری است. خداوند متعال به همین جهت شیطان را از خود راند که حاضر نشد بر انسان کامل خشوع کند. دستور حق تعالی نشان داد که سال‌ها خشوع در برابر خداوند برای تقرب کافی نیست و باید از طریق انسان کامل به خدای سبحان تقرب جست. گریه بر امام حسین(ع) برای غصه ساختن نیست بلکه برای تقویت ولایت‌مداری در مسیر تقرب الهی است. آیا چنان گریستنی برای چنین تقربی ارزش ندارد؟
رابعا مجموعه و خانواده وسیعی از روایات پیشوایان اسلام بر گریستن برای مصایب اهل بیت(ع) به ویژه امام حسین(ع) تاکید دارند آیا کنار زدن این همه روایات و تمسک به یک بیت مثنوی رواست؟ اگر کسی بر این همه روایات خدشه وارد کند به همان شبهه روش‌شناختی بر انتساب ابیات مولوی هم باید خدشه وارد سازد.
خامسا اهل سنت هم از مجموعه روایت معتبر خود پذیرفته‌اند که گریه بر مصایب امام حسین(ع) منزلت والایی دارد و لذا کتاب‌های فراوان در این باب نوشته‌اند یک نمونه‌اش آثار خسرو قاسم در هندوستان است و اهل سنت در طریقت‌های مختلف در عاشورا عزا می‌گیرند نوحه‌سرایی می‌کنند و برای رفع مشکلات خود نذر می‌کنند و حاجت می‌گیرند».
عبدالحسین خسروپناه از چند منظر سخن عبدالکریم سروش را نقد می‌کند: نخست با استناد به روایاتی که گویای گریستن اولیای دین خصوصا پیامبر اکرم(ص) است و همچنین روایاتی که ما را به گریه بر سیدالشهداء(ع) دعوت کرده‌اند و برای آن اجر اخروی قرار داده‌اند. دوم، با انتقاد از این که شیعیان به دنبال بهانه برای گریستن هستند و ارائه این پاسخ که شیعیان، محرم را بهانه تقرب به خداوند از طریق تمسک به اولیای الهی می‌دانند.

نگاه عارفانه به واقعه کربلا
برای فهم بهتر سخن عبدالکریم سروش باید نگاه عارفانه مولوی به واقعه عاشورا مورد تحلیل قرار گیرد. علامه طهرانی در کتاب «روح مجرد» که در بیان خاطرات شخصی خود از حضور در نزد سیدهاشم حداد نگارش کرده است، پیرامون حالات مرحوم حداد در ایام سوگواری مطالبی می‌گوید که به روشنی با نگاه مولوی به عاشورا درآمیخته است: «در تمام دهه عزاداری، حال حضرت حدّاد بسیار منقلب بود. چهره سرخ می‌شد و چشمان درخشان و نورانی؛ ولی حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمی‌شد؛ سراسر ابتهاج و مسرّت بود. می‌فرمود: چقدر مردم غافلند كه برای این شهید جان باخته غصّه می‌خورند و ماتم و اندوه بپا می‌دارند! صحنه عاشورا عالی‌ترین مناظر عشقبازی است؛ و زیباترین مواطن جمال و جلال إلهی، و نیكوترین مظاهر أسماء رحمت و غضب؛ و برای اهل بیت علیهم‌السلام جز عبور از درجات و مراتب، و وصول به أعلی ذِروه حیات جاویدان، و منسلخ شدن از مظاهر، و تحقق به اصل ظاهر، و فنای مطلق در ذات أحدیت چیزی نبوده است. 
تحقیقاً روز شادی و مسرت اهل بیت(ع) است؛ زیرا روز كامیابی و ظفر و قبولی ورود در حریم خدا و حرم امن و امان اوست. روز عبور از جزئیت و دخول در عالم كلیت است. روز پیروزی و نجاح است. روز وصول به مطلوب غائی و هدف اصلی است. روزی است که گوش‌هایی از آن را اگر به سالكان و عاشقان و شوریدگان راه خدا نشان دهند، در تمام عمر از فرط شادی مدهوش می‌گردند و یكسره تا قیامت بر پا شود به سجده شكر به رو در می‌افتند.

سوگواری اهل بیت(ع) و مسئله «دینداری شادمانه»

آقای حداد می‌فرمود: آن كشتن مرگ نبود؛ عین حیات بود. انقطاع و بریدگی عمر نبود؛ حیات سرمدی بود. در دهه عاشورا آقای حداد بسیار گریه می‌كردند، ولی همه‌اش گریه شوق بود و بعضی اوقات از شدت وجد و سرور، چنان اشک‌هایشان متوالی و متواتر می‌آمد که گویی ناودانی است كه آب رحمت باران عشق را بر روی محاسن شریفشان می‌ریزد».
علامه طهرانی در ادامه کتاب اشعاری از مولوی که موید همین معناست از زبان مرحوم حداد نقل می‌کند و در پایان به توضیح و توجیه در این رابطه می‌پردازد. همان توضیحات به بیانی ساده‌تر در گفت‌وگوی حسن رمضانی خراسانی با خبرگزاری فارس مورد تصریح قرار گرفته است. وی در این‌باره می‌گوید: «در مقام جمع این نظرات، حادثه عاشورا را از دو زاویه باید دید به نحوی که با هم تعارض نداشته باشند. زاویه نخست این است که ببینیم اسلام زنده و بنی‌امیه مفتضح شد، خون امام حسین علیه‌السلام و یارانش درخت اسلام ناب را تا قیامت آبیاری کرد و رشد داد و ببینیم امام حسین علیه‌السلام و یارانش به وصال حق رسیده و از زندان دنیا نجات یافتند همه اینها  چیزهایی است که از زاویه اول آنها را در حادثه عاشورا و کربلا می‌توان دید که همه جمالی‌اند و همه مایه خوشحالی و سرور و ابتهاج است.

سوگواری اهل بیت(ع) و مسئله «دینداری شادمانه»

زاویه دوم این است که ببینیم امام معصوم، با چنان وضعی به شهادت رسید و آن همه مصیبت‌ و سختی‌ بر اهل بیت علیهم‌السلام وارد شد. حال اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم، قضیه و حادثه بسیار فجیع و بسیار دردآور و بسیار ناراحت کننده است و شایسته است انسان خون گریه کند.»
لازم به ذکر است که سید طاووس در مقدمه لهوف ضمن بیاناتی همین نظر را تقویت می‌کند و در شرح حال شهدای کربلا می‌نویسد: «پس چون دانستند كه حیات و زندگى آنان مانع از كمال بندگى و متابعت حكم اوست، و بقایشان حایل میان آنان و اکرام او، از بقاء خود گذشتند و به لقاى حضرت حق پیوستند و در طلب این رستگارى تا سرحدّ ایثار و جانبازى پیش رفتند، و آماده شدند كه جان و تن خود را در معرض نیزه‌ها و شمشیرهاى برّان قرار دهند. جان‌هایشان براى رسیدن این كمال و شرافت، قفس تن را درهم شكستند و به پرواز درآمدند و سبقت و مبادرت به شهادت را سبب لذّت و آرامش دانستند. 
و اگر نبود امتثال فرمان سنت پیامبر(ص) و كتاب پروردگار در پوشیدن لباس جزع و مصیبت زدگى هنگام از بین رفتن نشانه‌هاى هدایت و ایجاد بدعت‌ها و تأسف برآنچه از دست دادیم از این سعادت و تأثر بر چنین شهادت، هرآینه در مقابل این نعمت بزرگ، جامه‌هاى سرور و بشارت به تن مى‌كردیم».
در مقام جمع تمام این نظریات می‌توان چنین گفت که نگاه عارفانه مولوی، سیدطاووس و سیدهاشم حداد ناظر به جنبه باطنی کربلاست که می‌توان تمام آن را در عبارت «مارأیت الا جمیلا» خلاصه کرد. اما این نگاه باطنی ما را از پرداختن به جنبه ظاهری عاشورا که «مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام» است معذور نمی‌دارد؛ بلکه طبق فرامین اهل بیت(ع) شیعیان ملزم به اقامه عزا و احیای شعائر الهی در ایام سوگواری اهل بیت(ع) هستند.
نکته‌ آخر اینکه برگزاری سوگواری یک جنبه اعتقادی و مبنایی دارد که در سخنان معصومین(ع) بیان شده است. جنبه دیگر سوگواری محرم، بازتاب اجتماعی آن و توسعه کمی و کیفی آن در جامعه است. مسلما اگر در این زمینه افراط صورت گیرد و هر ساله بر تعداد ایام عزاداری افزوده شود می‌تواند آثار منفی بر جامعه داشته باشد و دینداری ما را به دینداری اندوه‌بار بدل سازد. پیامدهای منفی این نحوه دینداری می‌تواند بر دل‌زدگی مردم از مذهب تشیع بینجامد و نشاط اجتماعی را به مخاطره اندازد.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
سوهان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۶/۰۸/۰۲ - ۱۲:۲۷
0
1
همیشه افراط آخرش به تفریط میرسه
captcha