نقدی بر همایش صندلی‌های خالی
کد خبر: 3657439
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۶
یادداشت/

نقدی بر همایش صندلی‌های خالی

گروه اندیشه: ای کاش آرمان شهید مطهری در زمینه ترویج آزادی اندیشه در جامعه علمی جامه عمل بپوشد و اوتوریته برخی اندیشمندان در حوزه علوم انسانی به فرجام خود نزدیک شود تا آرا و اندیشه‌ها مجالی برای رویارویی بیابند.

چهارمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی و مراسم اعطای جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی در حالی روز پنجشنبه 4 آبان‌ماه در شهر قم برگزار شد که میزان استقبال طلاب، دانشجویان و اساتید از این همایش، با وجود تبلیغات گسترده‌ای که در این زمینه صورت گرفته بود بسیار کم‌رنگ بود. با وجود اینکه این همایش در شهر قم برگزار شد و پوشش رسانه‌ای خوبی از این همیش صورت گرفته بود اما حضور جامعه علمی در این کنگره بسیار پایین‌تر از حد انتظار بود و دانشیان حوزه و دانشگاه، اقبالی کمی به این رویداد علمی داشتند.

نقدی بر کنگره صندلی‌های خالی

شاید یکی از دلایل کم‌عنایتی دانشگاهیان و حوزویان به این کنگره که به صورت خاص به بحث علوم انسانی اسلامی می‌پردازد، رویکرد تک‌قطبی جشنواره به موضوعات علوم انسانی و بی‌توجهی به تکاثر اندیشه‌ها در این حوزه باشد. در این کنگره از حجج اسلام حمید پارسانیا، عبدالحسین خسروپناه و حسن سبحانی به عنوان برترین نظریه‌پردازان حوزه علوم انسانی اسلامی تقدیر شد. با اذعان به جایگاه علمی و شخصیت فرهیخته اندیشمندانی چون حجت‌الاسلام خسروپناه و پارسانیا اما چرا هربار دم از علوم انسانی اسلامی زده می‌شود نام این عزیزان بر زبان می‌آید و چرا هر همایشی در این خصوص برگزار می‌گردد، حضور این گرانقدران زینت‌بخش آن گردهمایی است.

نقدی بر کنگره صندلی‌های خالی

با وجود فعالیت صدها چهره علمی برجسته حوزوی و دانشگاهی در موضوعات مختلف علوم انسانی، اما انگار نگاه سازمانی و حکومتی به این عرصه اجازه طرح دیدگاه‌های نو در این زمینه را نمی‌دهد. نتیجه هم همین استقبال سرد و کم‌فروغ از همایش‌های این چنینی است. همایش‌هایی که در واقع امر به معنای دقیق کلمه، همایش و گردهمایی نیست بلکه گعده برخی چهره‌های نام‌آشنایی است که در تمام کنفرانس‌ها، همایش‌ها و نشست‌ها حرفی برای گفتن دارند!

نقدی بر کنگره صندلی‌های خالی

ای کاش آرمان شهید مطهری در زمینه ترویج آزادی اندیشه در جامعه علمی جامه عمل بپوشد و اوتوریته برخی اندیشمندان در حوزه علوم انسانی به فرجام خود نزدیک شود. در آن صورت می‌توان مجالی برای تضارب آرا و اندیشه‌ها فراهم آورد تا اینکه علوم انسانی اسلامی حقیقی از دل آن زاییده شود. چنانکه تاریخ علوم اسلامی گواهی می‌دهد، هربار آرای اندیشمندان فرصتی برای تکاپو و مجالی برای رویارویی یافته است، در آن زمان دانش‌های جدیدی متولد شده که می‌توان عنوان «علوم انسانی اسلامی» را برای آن برگزید.
مصطفی شاکری
captcha