مسئولیت شرعی و اجتماعی انسان در قبال جان
کد خبر: 3662885
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۸

مسئولیت شرعی و اجتماعی انسان در قبال جان

گروه اندیشه: یکی از معضلات فکری و ذهنی که ممکن است فرد را برای خودکشی مجاب یا منصرف کند نوع پاسخ به این شبهه است که چرا انسان نباید اختیار جان خود را داشته باشد و محکوم به زندگی کردن باشد؟ در ادامه به تحلیل ابعاد دینی این مسئله می‌پردازیم.

خودکشی نوعی از انحرافات اجتماعی شناخته می‌شود که ابعاد مختلفی دارد و معضلات بزرگی برای جوامع ایجاد می‌کند. خودکشی یک موضوع ساده اجتماعی نیست که بتوان به‌راحتی از کنار آن گذشت، چنانچه به ریشه‌ها و علل آن توجه نشود این عوامل می‌تواند تبعات سنگین‌تری برای جامعه فراهم آورد؛ یعنی علاوه بر ضایعه‌ای که برای فرد و خانواده‌اش ایجاد می‌کند، در فضای اجتماع و انعکاسات در فضای مجازی نیز تبعات سنگینی در پی دارد.

خودکشی در بین اقشار مختلف جامعه محتمل است، اما از آسیب‌پذیرترین اقشار، جوانان و به‌ویژه دانشجویان هستند؛ مطالعات نشان می‌دهند که میزان خودکشی و اقدام به این کار در میان دانشجویان کمتر از نرخ آن در کل جمعیت است، اما ارقام مربوط به میزان خودکشی در میان دانشجویان همچنان هشداردهنده و درحال افزایش است. این در حالی است که این قشر به علت هیجانات، امید‌ها و روحیه بلندپروازی‌های جوانی و همچنین فرصت مطالعه و تفکر بیشتر در دانشگاه ظرفیت بالقوه‌ای در کاهش این آسیب‌پذیری دارند.

با این وجود یکی از معضلات فکری و ذهنی که ممکن است فرد را برای خودکشی مجاب یا منصرف کند نوع پاسخ به این پرسش یا شبهه است که چرا انسان نباید اختیار جان خود را داشته باشد و محکوم به زندگی کردن باشد؟ چرا نباید خود را از شر شرایط زندگی خلاص کند؟ درباره حرمت خودکشی و فلسفه و عوامل آن با دکتر کامران اویسی، پژوهشگر حوزه و دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم. متن این گفت‌وگو در ادامه از نظر می‌گذرد؛

لطفا در مورد حرمت خودکشی بفرمایید؟

حیات آدمی اولین و عظیم‌ترین نعمتی است که خداوند آن را برای رسیدن به تکامل و صعود به قله‌های رفیع و عالی معنوی به انسان عطا فرموده است. از این‌رو نه‌تن‌ها دیگران نمی‌توانند صدمه‌ای به این نعمت الهی وارد سازند، بلکه خود شخص نیز به هیچ عنوان حق ندارد، آن را از بین ببرد و بر وی واجب است پیوسته از جان خویش پاسداری و محافظت کند. مالک اصلی انسان خداوند متعال است و نفس انسانی امانت الهی است؛ از این‌رو باید از این امانت خوب محافظت کرد و از بین بردن آن خیانت در امانت الهی است.

البته فقط در راه خدا می‌توان جان خویش را فدا نمود. چون حفظ دین الهی و ارزشهای والای دینی ـ که همان راه خداوند است ـ از جان انسان بالاتر، ارزشمندتر و مهم‌تر است. لذا سید و سالار شهیدان و سرور آزادگان حضرت امام حسین(علیه السلام) و دیگر شهدای راه خدا، جان خویش را تقدیم نمودند.

*آیا در مورد حرمت خودکشی در قرآن هم آیاتی مطرح شده است؟

یکی از آیات قرآن، آیات20 و30 سوره نساء است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيما* وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْليهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرا (نساء/29-30)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! اموالتان را در ميان خودتان به ناحق مَخوريد مگر اينكه داد و ستدى با رضايت [طرفين‏] شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نكشيد [چرا] كه خدا نسبت به شما مهرورز است.* و هر كس اين [اعمال‏] را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، پس به زودى او را در آتشى وارد خواهيم ساخت (و مى‏سوزانيم) و اين [كار] بر خدا آسان است.

يعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نميشود ديگرى شما را به قتل برساند؛ بلكه به خود شما هم اجازه نمى‏‌دهد كه با رضايت خود خويشتن را به دست نابودى بسپاريد، در روايات اهل بيت (ع) نيز آيه فوق به همين معنى «انتحار» تفسير شده است‏. گناه كبيره، طبق روايات، آن است كه خدا وعده آتش به انجام دهنده‏‌اش داده است.

چه ارتباطى ميان مسئله قتل نفس و تصرف باطل و ناحق در اموال مردم وجود دارد؟

پاسخ اين سؤال روشن است و در حقيقت قرآن با ذكر اين دو حكم پشت سر هم اشاره به يك نكته مهم اجتماعى كرده است و آن اينكه اگر روابط مالى مردم بر اساس صحيح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پيش نرود و در اموال يكديگر به ناحق تصرف كنند، جامعه گرفتار يك نوع خودكشى و انتحار خواهد شد، و علاوه بر اينكه انتحارهاى شخصى افزايش خواهد يافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است.حوادث و انقلاب‏هايى كه در جوامع مختلف دنياى معاصر روى داده، شاهد گوياى اين حقيقت مى‏باشد، و از آنجا كه خداوند نسبت به بندگان خود، مهربان است به آنها هشدار مى‌‏دهد و اعلام خطر مى‏كند كه مراقب باشند مبادا مبادلات مالى نادرست و اقتصاد ناسالم، اجتماع آنها را به نابودى و سقوط بكشاند.

آیه دیگر در مورد خودکشی، آیه 195 سوره بقره است: وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ و در راه خدا انفاق كنيد (و با ترك انفاق،) خود را به دست خود به هلاكت نياندازيد. و نيكى كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست مى ‏دارد.

خودكشى وضرر به نفس، حرام قطعى است كه ازآيه استفاده مى‏شود.

آیه 32 سوره مائده هم در همین زمینه مطرح شده است: مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُون‏؛ به همين جهت، بر بنى ‏اسرائيل نوشتيم كه هر كس انسانى را جز به قصاص يا به كيفر فساد در زمين بكشد پس چنان است كه گويى همه‏ مردم را كشته است، و هر كه انسانى را زنده كند (و از مرگ يا انحراف نجات دهد) گويا همه‏ مردم را زنده كرده است و البتّه رسولان ما دلايل روشنى را براى مردم آوردند، امّا (با اين همه) بسيارى از مردم بعد از آن (پيام انبيا) در روى زمين اسرافكار شدند. خودكشى‏ و سقط جنين، از نمونه‌هاى «قتل نفس» و حرام است.

*چه عواملی باعث می شود که افراد خود کشی کنند؟

5 درصد خودکشی ها معلول قمار است. از نظر اجتماعى افراد مجرد كمتر احساس مسئوليت مى‏ كنند و به همين جهت انتحار و خودكشى در ميان مجردان بيشتر ديده مى ‏شود، و جنايات هولناك نيز از آنها بيشتر سرمى ‏زند. آنها كه معاد را قبول ندارند، اعتراف به پوچى اين زندگى م ى‏كنند، و گروهى از آنها اقدام به خودكشى‏ و نجات از اين زندگى پوچ و بى‏ معنى را مجاز و يا مايه افتخار مى ‏شمرند! چگونه ممكن است كسى به خداوند و حكمت بى ‏پايان او ايمان داشته باشد و زندگى اين جهان را بى‏ آنكه مقدمه‏ اى براى زندگى جاويدان جهان ديگر باشد قابل توجه بشمرد؟.

در آیه 33 سوره اسراء آمده است: وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً ؛ وكسى را كه خداوند، (قتل او را) حرام كرده است نكشيد، مگر به حقّ. وهر كس مظلوم كشته شود، قطعاً براى ولىّ او تسلّط (و اختيار ديه يا قصاص) قرار داده‏ايم، پس نبايد در كشتن (و قصاص) زياده‏روى كند، چرا كه آن (ستمديده به طور عادلانه) يارى و حمايت شده است.

*در روایات پیشوایان دینی ما دراین خصوص چه آموزه هایی مطرح شده است؟

امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس به عمد خودكشى‏ كند، براى هميشه در دوزخ است. آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. متن عربی روایت عبارت است از: من قتل نفسه متعمدا ًفهو فى نار جهنم خالداً فيها. امام باقر (ع) نیز می فرماید: ان المؤمن يبتلى بكل بلية ويموت بكل ميتة الا انه لا يقتل نفسه؛ مؤمن به هر امتحان، امتحان مى ‏شود، و به هر نوع مرگى از دنيا م ى‏رود، ولى مؤمن دست به خودكشى نمى‏‌زند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ مِنَ الدُّنیا عُذِّبَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامةِ؛کسی که بوسیله چیزی از دنیا خودکشی کند، در روز قیامت بوسیله همان چیز عذاب خواهد شد. نیز فرمود: الذی یَخْنُقُ نَفْسَهُ یَخْنُقُها فِی النّارِ، وَالّذی یَطْعَنُها فی النار؛کسی که خودش را خفه کند، خویشتن را در آتش (دوزخ) خفه کرده است و کسی که به خودش نیزه زند، در آتش باشد.

و نیز فرمود: «کان فیمن قبْلَکُمْ رَجُلٌ بِهِ جرحٌ فَجَزَعَ فَأَخَذَ سِکّینا فَخَزَّ بِها یَدَهُ فَمارَقَأَ الدَّمُ حَتّی ماتَ، فَقال اللّه ُ: بادَرَنی عَبدی بِنَفْسِهِ؟! ...قد حَرَّمتُ عَلَیه الجَنَّةَ؛میان انسانهای پیش از شما، مردی جراحتی برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را قطع کرد و از شدّت خونریزی مُرد، پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت... هر آینه بهشت را بر او حرام کردم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا؛کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست که (قسمتی از آن) به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. و در آن بطور أبد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا أبد خواهد ماند.

حسن‏ بن‏ محبوب‏، از أبى‏ ولّاد روايت كرده است كه گفت: امام صادق عليه السّلام را شنيدم كه ميفرمود: كسى كه از روى عمد خود را بكشد، پس او جاودانه در آتش جهنّم خواهد زيست. گفتند: بنظر امام اگر وصيّتى كند، و آنگاه بيدرنگ خود را از روى عمد بكشد، آيا آن وصيّت اجرا مى‏شود؟ فرمود: اگر پيش از آنكه حادث ه‏اى از قبيل زخمى يا كار كشنده ‏اى در وجود خود انجام داده باشد وصيّت كند وصيّتش در ثلث نافذ است، و اگر پس از پديد آوردن حادثه ‏اى مانند زخمى يا كارى كه احتمال مرگ در پى داشته باشد، وصيّت كند، وصيّتش نافذ نيست.

*به نظر می رسد هر کس اختیار جان خودش را داشته باشد، حرمت خود کشی چه فلسفه ای دارد؟

انتحار و خودكشى نيز جنبه حقوقى دارد، يعنى از جنبه حقوق اجتماعى نيز جايز نيست. هيچ كس نمى‌تواند از جنبه حقوقى ادعا كند كه اختيار خودم را دارم، مى‌خواهم خودم را معدوم كنم. اجتماع به او مى‌گويد من در‌اين ساختمان مجهز سهيم و شريكم، سرمايه‌هاى مادى و معنوى صرف كرده‌ام تا اين ساختمان كامل و مجهز را به وجود آورده‌ام، اكنون وقت آن است كه دين خود را استرداد كنم و از تو خدمت بخواهم، تو حق ندارى پيش از آنكه دين اجتماع خود را بپردازى خود را معدوم كنى؛ اما بعد از آنكه حق اجتماع را به قدر كافى پرداختى از اين نظر منعى نيست.

البته از جنبه الهى، قطع نظر از اجتماع و حقوق اجتماع، هيچ كس حتى كسى كه دين اجتماع را پرداخته است نمى‌تواند خود را معدوم كند.اگر فرضاً اجتماع از حق خود بگذرد به اينكه قانونى تصويب كند و خودكشى را اجازه دهد بازهم از نظر حق الهى حق ندارد؛ يعنى هر كسى بيش از آن اندازه كه از آنِ خودش است از آنِ خالقش هست، نه به معنى اينكه خالق در او ذى نفع است بلكه به معنى اينكه در او ذى نظر است. به هر حال اين، مطلب ديگرى است و ريشه ديگرى دارد.

فقها معتقدند که جلوگيرى از خودكشى بر هر مسلمانى واجب است، و اگر هزينه كمى داشته باشد بايد شخص بازدارنده بپردازد. امّا اگر هزينۀ آن سنگين باشد، يا مستلزم خطر جانى باشد، بر آن شخص لازم نيست؛ ولى چنانچه بيت المال توانايى داشته باشد بايد آن را بپردازد. نجات جان كافر حربى لازم نيست، و در مورد كافر ذمّى احتياط نجات دادن است. رضايت او لازم نيست. در صورتى كه نجاتش منحصر به راهى است كه آسيبى به او مى‌رسد اشكالى ندارد و ضامن نيست. حاكم شرع،درصورت مصلحت مى‌تواند او را تعزيركند.

از مجموع آیات و روایات گذشته استفاده می شود که خودکشی از نظر اسلام از گناهان کبیره محسوب می شود، انجام آن حرام می باشد، و مرتکبین آن اهل دوزخ اند. حتی برخی از گروه های اهل سنت مانند حنبلی ها کسی را که خودکشی می کند کافر دانسته و نماز میت را برای او واجب نمی دانند.آنها در این باره به این حدیث استدلال می کنند که: «إنَّ رَجُلاً قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشاقِصٍ، فَقالَ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله : اَمّا أَنَا فَلا أُصَلِّی عَلَیْهِ؛ مردی با نیزه خودکشی کرد و رسول خدا فرمود: من بر این شخص نماز نمی خوانم.» البتّه بايد تمام مراسم را براى اين گونه افراد مانند مسلمان عادّى انجام داد، و براى نجات آنها دعا كرد، شايد مشمول عفو الهى واقع شوند.

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۶/۰۹/۲۴ - ۰۹:۵۷
0
1
خیلی خوب بود واقعا دین کاملی داریم
captcha