به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، همزمان با روز رحلت پیامبر مکرم اسلام(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) راهی مسیرهای منتهی حرم امام رئوف شدیم تا همقدم با زائران و مجاوران علیابن موسیالرضا(ع) در پیادهروهای خیابان امام رضا(ع) گام برداریم؛ پیادهروهای هر دو سمت خیابان مملو از جمعیتی بود که دوشادوش یکدیگر در حرکت بودند تا خود را به حرم امام هشتم(ع) برسانند.
هریک از این زائران و مجاوران همراه با نوحهخوانی هیئات مذهبی سینهزنی میکردند و با چشم دوختن به گنبد طلایی حضرت علیابن موسیالرضا(ع) حاجات خود را بر لسان دل جاری میساختند.
هرچه که به حرم امام رضا(ع) نزدیکتر میشویم، ازدحام جمعیت بیشتر و بیشتر میشود؛ به گونهای که بانوان و آقایان به سختی از کنار یکدیگر میگذشتند و حتی دقایقی جمعیت بیحرکت در هم قفل شده بودند.
از طرف دیگر با وجود جمعیت زیاد هیئات مذهبی سعی داشتند که سیستم صوت و سایر ابزارآلات هیئت را از بین جمعیت خارج کنند که تکرار این اتفاق بینظمی را دو چندان کرده بود.
حضور پررنگ مردم در این مراسم نشان میدهد، عشق به اهلبیت(ع) و پیامبر(ص) تمامی ندارد و هرسال حضور مردم بیش از سال قبل خواهد شد.
از میان جمعیت انبوه مجاوران و زائران، عبور میکنیم خیابانها مملو از هیئات مذهبی است که از شهرهای دور و نزدیک به مشهد الرضا آمدهاند و دسته دسته، زنجیززنان و سینهزنان به سوی حرم نوه پیامبر(ص) گام برمیدارند تا به ایشان تسلیت بگویند.
تعجب گردشگران خارجی از حماسه معنویحضور پررنگ جوانان در هیئات مذهبی امری بود که حتی نظر گردشگران خارجی را هم به خود جلب کرده بود و یکی از آنان مدام از مترجم خود میپرسید «مگر امامان و پیامبران مربوط به زمانهای دور نیست؟ پس این جوانان چگونه آنان را میشناسند و برای آنها عزاداری میکنند؟»
شاید اکنون او بداند که امامان(ع) و پیامبران(ص) مربوط به زمان خاصی نیستند و تا جهان هست عشق به این اولیای خدا در همه جا گسترده است و این عشق به نسلهای بعد منتقل خواهد شد؛ این چنین است که با گذشت سالها و قرنها مردم هنوز هم به یاد ائمه معصومین(ع) به سوگ مینشینند.
به نظر میرسید حضور هیئات مذهبی نسبت به روز اربعین افزایش یافته، اما نظم و ترتیب خوبی در خیابانها حاکم نبود، برخی از هیئات آنقدر به یکدیگر نزدیک بودند که صدای مداحان به درستی شنیده نمیشد.
کاهش نیروهای امنیتی از عواملی بود که به وضوح به چشم میخورد که در همین راستا وضعیت عبور و مرور را اندکی نابه سامان جلوه داده و برخی از موتور سیکلتها با حمل بار زیاد از میان هیئات مذهبی به سختی عبور میکردند.
در میان این دستهها، یک هیئت عزاداری توجهمان را به خود جلب میکند که از تعداد زیادی نوجوان تشکیل شده بود و همانند پدرانشان هیئت عزاداری را هدایت و رهبری میکردند، در این دسته کودکان هشت سالهای به چشم میخوردند که برای احترام به ساحت مقدس امام رئوف کفشهایشان را از پا درآورده و با پای برهنه به سمت منزلگاه امام هشتم(ع) گام برمیداشتند.
هر لحظه به جمعیت عزاداران اضافه شد، اینجا مشهدالرضا(ع)، قطعهای از بهشت است، مگر میشود قطعهای از بهشت روی زمین شلوغ نباشد؟ وقتی حس میکنی این مرکز منتظر آمدنت بوده و وقتی حس میکنی، غریب طوس همچنان غریب است و تمام این آشنایان، تمام روشناییها، مثل وطن او نیست، اینجاست که چشمهایت خود به خود میجوشند و دستهایت به طرف ضریح قد میکشند.
گویی این غریب، تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشیده است، حاجتت را بگویی یا نگویی مهم نیست؛ سلام که بدهی، حس میکنی آنجا وطن توست، تنها کافی است بگویی: « السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی(ع)».
مشغول گفتگو با چند نفر از زائران حرم امام رئوف میشویم؛ سارا کارساز، دختر 12 سالهای که با خانوادهاش در این مراسم عزاداری شرکت کرده است، در گفتوگو با
ایکنا بیان میکند: چندین بار است که در مراسم عزاداری، پیاده به حرم رفتهام و امروز بخاطر حب اهلبیت(ع) به حرم میروم تا بگویم که تا آخر هستم.
ماموران شهرداری هم با کیسههای زباله، حافظ تمیزی شهر و مشغول خدمت به عزاداران هستند؛ با یکی از این پاکبانان، گفتوگو میکنم؛ از وی میپرسم از اینکه در این مناسبتها، زحمت شما ییشتر میشود، گلایهمند نیستید؟!
لبخندی میزند و میگوید: وظیفه است و از خدمت به امام رضا(ع) خوشحالم؛گلایه ای ندارم، راضی هستم و به این کار افتخار میکنم.
عدهای هم این شور جمعی و اقامه عزا را ثبت میکنند و حال و هوای مردم و شهر را، رسانهای میکنند.
در میدان شهدا، غرفههایی چون آرایشگاه، دستبافته، نذورات، کتاب، کودک، خیاطی، خدمات کفش، ایستگاه صلواتی، محلی برای استراحت زائران پیاده و درمانگاه صلواتی و... برای خدمترسانی به زائران آماده است و کمکهای مردمی، برای زلزلهزدگان کرمانشاه نیز جمعآوری میشود.
وارد خیابان شیرازی میشویم؛ بعضی مغازهها به حرمت این ایام سوگواری، تعطیلند و برخی باز و ذهن من برای این پرسش که فروش مانتو و بدلیجات و عطر و امثال آن در این روز چه ضرورتی دارد که مغازه داران تعطیل نکرهاند؟! پاسخی نمییابد.
جایگاه حقالناس در برنامههای عزاداریفردی که در این شلوغی جمعیت، با خودخواهی پکی بر سیگارش میزند، یا شخصی که به تفاوت به حضور بانوان، به سادگی با نامحرم برخورد میکند، کسی که از سر کلافگی و شلوغی دیگران را هل میدهد و در صفهایی چون صف بازرسی حرم، نوبت را رعایت نمیکند؛ همه اینها از مصادق پایمال کردن حق الناس است که ارتکاب آن از عزاداران حقیقی، بعید است.
ترجیح مستحب یا ترک حرام؟!مسئله دیگری که با مشاهده این نوع عزاداری به ذهن میرسد، ضرورت و لزوم حضور بانوان است، درمکانهای پر ازدحام، وقتی شلوغی به اوج خود میرسد و در پیاده روی خیابان فضایی برای رفت و آمد نیست، آیا حضور یک خانم مستحب است یا به فرض رعایت شئونات، ارتکاب حرام را به دنبال دارد؟!
در بین مسیری که مملو از جمعیت است، گاهی باید به فضای مغازهها پناه ببری تا از برخورد با نامحرم در امان باشی. با جوانی مواجه میشویم که انگار از برخورد با نامحرم ابایی ندارد و میگوید: اینجا حلال است! البته در ادامه مردانی را هم میبینیم که راه را برای عبور بانوان باز میکنند و خانم ها را مثل ناموس خود میدانند.
با گذشت زمان به لحظات ملکوتی اذان ظهر نزدیک میشدیم، به تدریج هیئات مذهبی از سیستم صوت خود نجوای دلانگیز اذان را پخش کردند ولی تعداد انگشت شماری از هیئات همچنان مشغول نوحهخوانی بودند.
با برخواستن صدای «الله اکبر» مردم به مساجد اطراف حرم رفتند و ظرفیت محدود مساجد مانع از آن شد که همه نمازگزاران وارد مساجد شوند، دقایقی دستههای عزاداری از زنجیرزنی دست کشیدند و بعد از اتمام اذان مجدد مسیر حرم را سینهزنان در پیش گرفتند.
اما در سمت دیگر صف طویلی مشاهده میشد که تعدادی خیر در طبق اخلاص در میان جمعیت نهار توزیع میکردند و ایستگاههای چای با افزایش تعداد خدمتگزارانشان پذیرایی مطلوبتری از زائران و مجاوران داشتند.
با وجود اینکه ساعاتی از اقامه نماز گذشته بود اما هنوز هم دستههای عزاداری گروه گروه در مسیرهای منتهی به حرم رضوی وارد میشدند تا برای عرض تسلیت به نوه پیامبر(ص) خود را به بارگاه منور علیابن موسیالرضا(ع) برسانند.
به امید آنکه جزو پیروان واقعی و عزاداران حقیقی آل الله باشیم...
مهلا مجیدی/ فاطمه حکمآبادی