به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، همیشه اینطور بوده که روز آخر دو ماه عزا باید ختم شود به مشهد؛ سرّش را نمیدانم اما یادم هست گفته بودند زمانی که حضرت رضا(ع) باید مدینه را به مقصد خراسان ترک میکردند، خانوادهشان برایشان گریستند، قرار بود سفری باشد که بازگشتی ندارد؛ غریبانه او را بردند و غریبانه در سرزمینی که از اهلبیتش دور بود، به شهادت رسید این شد که غریبالغرباء نام گرفت؛ غریبِ غریبها، یعنی خیلی غریب، یعنی اوج غربت ...
اینجا اما، قصه طور دیگری باید روایت شود؛ پس از هزار و اندی سال، شعاع نور شمسالشموس هر انسانی را به سمت خود میکشد، مشهد پایتخت دلها میشود و این «دل»، اختیار همه امور را به دست میگیرد، آدمها را یکی یکی از شهر و دیارشان از صدها کیلومتر دورتر به نقطه مرکزی این شعاع نور میرساند، اندکاندک جمع مستان را بر گرد حریمش به طواف میآورد و پس از دو ماه عزاداری، در این سرزمین، «مشهد»، محشری به پا میکند.
روز آخر است، قسمت این شده که عزاداریهایشان را با ادای احترام و عشق به امام رئوف به پایان برسانند؛ از چند کیلومتر دورتر از حرم مطهر رضوی، مسیرها مسدود شده و تنها سیل جمعیتی دیده میشود که به سمت حرم در حرکتاند.
دو طرف خیابان امام رضا(ع) مملو از عاشقان و دلدادگانی است که دوشادوش هم حرکت میکنند، دستههای سینه زنی و زنجیرزنی از همه نقاط کشور خود را به مشهدالرضا(ع) رسانیدهاند تا در روز شهادت هشتمین اختر تابناک امامت عرض ارادت خود را به این امام همام نشان دهند.
هیئتهای بسیاری از تبریز، ارومیه، مراغه و بسیاری از شهرهای دیگر مشغول عزاداری هستند؛ سرتاسر خیابان امام رضا(ع) مملو از علم و کتلهایی است که همراه با هیئتهای مذهبی در این روز غمانگیز خودنمایی میکنند. این روز پیر و جوان نمیشناسد؛ همه آمدند تا خود را به حرم امام رضا(ع) برسانند و عرض تسلیت به ساحت امام زمان(عج) داشته باشند.
در میان هیئتها جوانی را دیدم که در میان زنجیرزنی گاهی چشم به گنبد طلایی امام رضا(ع) میدوزد و سربهزیر میاندازد و گریه میکند؛ آری او حاجات خود را به لسان قلب با امام مهربانی در میان میگذارد. از این صحنهها بسیار مشاهده میشد، پیرزنی که به درختی تکیه داده و مقابل حرم فقط اشک میریخت.
بسیاری از عاشقان امام رضا(ع) پای برهنه به عزاداری مشغول بودند. در میان هیئتهای مذهبی هیئتی مشغول به تعزیهخوانی حضرت علیاصغر(ع) بودند. حال و هوای خیابان امام رضا(ع) قابل وصف نیست؛ همه با پای دل به پابوسی امام رضا(ع) میرفتند.
هیئتهای مذهبی بسیاری از شهرهای دور و نزدیک به مشهدالرضا آمده بودند و دسته دسته سینهزنان و زنجیرزنان بهسوی حرم گام برمیداشتند. نظم خوبی در خیابانها حاکم نبود و برخی هیئتهای آنقدر به هم نزدیک بودند که صدای مداحان به وضوح شنیده نمیشد.
کاهش نیروهای انتظامی از عواملی بود که به وضوح به چشم میخورد که همین امر باعث شده بود وضعیت عبور و مرور نابهسامان شود.
هرچه به حرم مطهر نزدیک میشدیم ازدحام جمعیت بیشتر و بیشتر میشد و بانوان و آقایان بهسختی از کنار هم عبور میکردند؛ پدران کودکان خود را به روی دوش خود گذاشته تا آنان نیز در این شلوغی جمعیت بتوانند صحنههای ناب عزاداریهای دلدادگان امام هشتم(ع) را بهتر ببینند.
در میدان توحید به سمت حرم با زوج کهنسالی روبرو میشویم که خانم با واکر مسیر حرم را قدمبهقدم طی میکند؛ ثریا روحبخش با ابراز این مطلب که امام رضا(ع) هر دو بچهام را شفا داده است، اضافه میکند: یکی از پسرانم استخوان پایش نیاز به عمل داشت و دیگری دیسک داشت که نمیتوانست راه برود و بشنیند؛ امام رضا(ع) هر دو فرزندم را شفا داد.
محمد علیزاده، یکی دیگر از زائران بارگاه منور رضوی درباره علت پیاده رفتنش به حرم با وجود همه سختیها میگوید: ما اهل مشهد هستم و وقتی دیدیم این عده زیاد از نقاط دور و نزدیک به زیارت امام رضا(ع) میروند، با خودمان گفتیم ما از آنها چه کم داریم که نرویم زیارت؟ حتی اگر نتوانیم به خاطر شلوغی وارد حرم شویم، از دور سلامی میدهیم و عرض ادب میکنیم؛ همین برای ما کافی است.
این زائر امام رضا(ع) با اشاره به لطف و مهربانی امام رضا(ع)، اضافه میکند: همین مهربانی امام رضا(ع) باعث شده این جمعیت میلیونی امروز به مشهد بیایند؛ امام رضا(ع) بچههای من را شفا داده و اصلاً ما هرچه داریم از برکت ایشان است.
مشغول گفتوگو با یکی دیگر از زائران حرم امام مهربانی میشویم، اعظم داوریان، 32 ساله از نیشابور که همراه با همسر و دختر دو ساله اش خود را در روز شهادت امام مهربانی به مشهد رسانیده بود، در گفتوگو با
ایکنا گفت: زیارت امام رضا(ع) آنقدر ارزش دارد که سختی بچه کوچک داشتن فراموش شود و هدف بزرگتری همچون زیارت امام رضا(ع) در اولویت قرار بگیرد؛ حس و حالش قابل وصف نبود و فقط اشک میریخت او نیز همچون دیگر زائران تنها آرزویش فرج امام زمان(عج) و شفای بیماران بود.
سعید رضایی از شاهرود که از سال 86 همهساله در شهادت امام رضا(ع) به مشهد میآید، امسال نیز به همراه دوستانش با قطار به زیارت آمده و ضمن ابراز رضایت از خدمات عمومی در مشهد میگوید: خدماترسانی خوب بوده و مشهد شهر تمیزی است.
وی حس حضورش در مشهد را اینطور ابراز میکند: لحظات بسیار روحانی و معنوی است و حتما باید در اینجا حضور داشت تا بتوان درکش کرد؛ فقط صدای طبلها خیلی اذیتمان کرد؛ اگر امکانش باشد که از طبلها استفاده نشود و جلوگیری شود، عالی است.
ایستگاه پرستاران
مسیرمان را ادامه میدهیم، در عرصه میدان شهدا، ایستگاه بهداشتی ـ درمانی با همکاری بیمارستان قائم، شهرداری مشهد، جامعه پزشکی و ... برپا شده بود؛ همه صادقانه و با تمام توان برای خدمت به زائران در حال فعالیت بودند؛ بخش ماساژ، داروخانه، بخش پرستاری، همه و همه به عشق امام مهربانیها، به زائرانش با مهربانی خدمت میکردند.
از راحله قلبانی، سرپرستار بیمارستان قائم که با عجله در حال خدمترسانی بود درباره علت و انگیزه حضورش برای خدمت به زائران امام رضا(ع) میپرسیم که در پاسخ ابراز میکند: شوق و اشتیاقی که برای رسیدن به اهدافی که در دلم داشتم، باعث شد تا امروز اینجا در خدمت زائران باشم.
واکسیها
امروز هرکسی به هر نوعی که شده، خودش را رسانده تا زائر امام رضا(ع) در هیچ موردی احساس کمبود نکند؛ در ادامه مسیر، ورودی خیابان شیرازی در عرصه میدان شهدا، صدای «واکس مشکی ... واکس مشکی ...» از طرف نوجوانی ما را به سمش برد؛ یک ردیف واکسزن نوجوان که برای رسیدن کفش جدید از زائر امام رضا(ع) لحظهشماری میکنند ... کدام قلم و کدام دوربین میتواند اوج لذتی که خدمت به زائر امام رضا(ع) به انسان میچشاند را وصف کند؟!
مهدی قدمگاهی یکی از نوجوانان ردیف واکسزنها میگوید: این کار ثواب دارد و من آمدهام اینجا کفشهای زائران را واکس میزنم، تا وقتی میروند خدمت امام رضا(ع) تمیز و مرتب باشند.
وقتی از او خواستیم تا با یک جمله روز شهادت امام رضا(ع) در کنار حرمش را برای مخاطبان توصیف کند، گفت: انشاءالله سال دیگر، همه کسانی که امروز مشهد نیستند و صحبت من را میخوانند، سال دیگر اینجا باشند.
در حوالی حرم، واکسیهای دیگری هم مشغول خدمترسانی بودند؛ حسن خرمی 42 ساله از مشهد گفت: نیت کردم حداقل کاری که از دستم برمیآید را در روز شهادت امام رضا(ع) برای زائران آقا انجام دهم و این اولین سال است که تصمیم گرفتم در این روز کفشهای زائران را واکس بزنم تا زیباتر به دیدار امام رضا(ع) مشرف شوند و تنها آرزویم این است که امام زمان(عج) ظهور کند.
با یکی دیگر از جوانانی که در مسیر حرم مشغول به واکس زدن کفشهای زائران بود صحبت کردیم، سپهر رضایی 16 ساله از مشهد بیان کرد: نیت کرده بودم اگر امام حسین(ع) بطلبد در مسیر پیادهروی اربعین کفشهای زائران را واکس بزنم ولی قسمت نشد و کربلا نرفتم ولی امروز در مسیر حرم امام رضا(ع) این کار را انجام میدهم و مطمئن هستم که امام رضا(ع) خود کربلای مرا امضا خواهد کرد.
ماموران شهرداری، آتشنشانی، اورژانس و ... همه در خدمت زائران
مأموران شهرداری هم مثل همیشه حافظ تمیزی شهر بودند و با کیسههایی در دست مشغول خدمت به عاشقان اهل بیت(ع) بودند. ایستگاههایی برای جمعآوری کمکهای مردمی به زلزلهزدگان کرمانشاه نیز برپا بود و مردم هم مشتاقانه به یاری زلزلهزدگان میشتافتند.
بساری از مغازهها به حرمت این ایام با نصب پرچم سیاهی تعطیلی مغازه خود را بیان میکنند ولی دیده میشد برخی از مغازههای بدلیجات، آبمیوه فروشیها، زعفرانفروشیها نیز باز بودند. کاش آنان نیز همانند دیگر مغازهها پرچمی نصب میکردند و حرمت این روز را نگه میداشتند.
وقت اذان
با گذشت زمان به اذان ظهر نزدیک میشویم؛ با صدای اذان، دستههای عزاداری، سینهزنی و مداحی را متوقف میکنند و تلاش میکنند تا صفهای نماز را مرتب کنند، مردم نیز در حال ورود به حرم هستند و همین اتفاق باعث ازدحام جمعیت میشود، طوری که خادمان نمیتوانستند کنترلش کنند؛ طنین الله اکبر اذان میپیچد ولی برخی هیئتهای مذهبی همچنان مشغول عزاداری و زنجیرزنی هستند.
نمازهای جماعت باشکوهی در خیابانهای آیتالله بهجت، خیابان طبرسی و ... برپا میشود، در حرم رضوی نیز آیتالله سید احمد علمالهدی امامت نماز را بر عهده داشت. بعد از اقامه نماز، مداحان اهل بیت(ع) به سوگواری پرداختند. طنین «لبیک یا حسین» عاشقان و دلدادگان در حرم رضوی تا آسمان میرفت، هر کس در گوشهای از حرم با چشمانی گریان حاجات خود را از امام رئوف میخواست.
کودکان در هنگام خروج از حرم همانند پدر و مادرشان با خضوعی هرچه بیشتر دست بر سینه، به امام رضا(ع) سلام میدادند و امیدوار بودند امام مهربانی بار دیگر ایشان را بطلبد.
زائران امام رضا(ع) امروز با دلی آرامگرفته از زیارت امام مهربانیها، دو ماه عزا را به پایان بردند و از ظهر امروز از مشهد خارج میشوند؛ زیارتشان قبول.
تکتم اصیل/ احسان شریفی