حیطه مطالعات غرب از اسلام و به صورت خاص در قرآن کریم از آغاز حرکت خود تا عصر معاصر دارای فراز و نشیبهایی بوده و به صورت عمده در جغرافیای این مطالعات اثرات خود را گذاشته است. «رخدادهای سیاسی؛ گستردگی و پیچیدگی آن» عمدهترین دلیل برای وجود این فراز و نشیب است و آگاهی از آن به خوبی میتواند سنخ مطالعات پژوهشگران غربی را برای علاقهمندان به آشنایی با آنها در کشور تبیین سازد. باید دانست مطالعات قرآنی انجام گرفته توسط روشنفکران غیرمسلمان بخشی از جریان بزرگ علمی نوین است و آغازی بر دانشی جهانی به شمار میرود.
حوزه مطالعات قرآنی با توجه به گستردگی خود از حیث تحقیق و پژوهش و همچنین رهیافتهایی که پژوهشگران حوزه غرب جهان نسبت به آن دارند را میتوان در چند دسته عمده همچون «مطالعات تفسیری»، «مطالعات فیلولوژی»، «مطالعه بر روی قصص»، «مطالعات تطبیقی»، «معناشناسی قرآنی»، «انسانشناسی قرآنی» و... کرد.
پژوهشگران غرب در حوزه مطالعات قرآنی بینالمللی، منابع و مطالعات ایرانی را کمتر میشناسند و این موضوع حاکی از دو دلیل است: اول آن که اکثریت جامعه مسلمان جهان را اهل سنت تشکیل میدهند و دوم تسلط بیشتر اندیشمندان و پژوهشگران به زبان عربی نسبت به زبان فارسی است، هرچند که مفسران بزرگ سنتی، از جمله طبری، فخرالدین رازی، زمخشری و مفسران فراوان دیگری ایرانی بودهاند، اما در هر صورت زبان علمی سنت مطالعات اسلامی ـ عربی است. به صورت عمده میتوان دو رویکرد نسبت به مطالعات قرآنی محققان غربی داشت:
دیدگاه ایجابی
باتوجه به اینکه مطالعه آثار قرآنپژوهی آکادمیای غرب و معرفی آن در کشور میتواند محققان جوان ایران را که دارای پتانسیل بسیار زیادی هستند، از طریق مطالعه تحقیقات آنها در حوزه قرآن و حدیث، با همتها و حوصلهها و دقتهای آنها آشنا سازد و از روشها و دیدگاهها و مبناهای آنها آگاهی مییابند. شناخت جایگاه اندیشهوران ایرانی با انبوهی از منابع دست اول مطالعاتی در مطالعات قرآنی ثمره دیگر این شناخت است. تسلط نویسندگان غرب بر چند زبان شرقی و غربی به نحوی که در نگاشتههاشان از متون آن زبانها استفاده میکند و نیز استفاده از چندین نسخه خطی منابع اسلامی در آثار آنها به خوبی این نیاز را میشناساند.
ترویج رهیافت انتقادی به مسئلههای علمی و نگاه از بیرون به موضوع میتواند زمینهساز گفتمان دینی و ایدئولوژیک به سمت گفتمان علمی و دانشگاهی باشد.
باید یادآور شد که جمعی از محققان و پژوهشگران شناختهشده در کشور با ترجمه آثاری حوزه اسلامشناسی و قرآنشناسی در اروپا و آمریکای شمالی مقدمهای برای معرفی آثار آنان، شناخت محتوا و فعالیت در این حوزه مهم است که میتواند آغاز برای گذار از دوره رخوت و ایجاد زبان مشترک علمی در میان اندیشمندان شناختهشده جهان باشد و نام ایران را در این حوزه نیز بیش از پیش به عنوان یک قطب مهم علمی بشناساند.
ملیت و قومیت شخص محقق و مبانی فکری و پیشدانستههای محقق غربی در مطالعات اسلامی نقش تعیینکنندهای دارد. برای مثال در عصر حاضر روش و نگرش محققین آلمانی مثل «آنگلیکا نویورت» با روش و نگرش محققی فرانسوی مثل «کلود ژیلیو» یا محققین آمریکایی همچون «جین مکاولیف» متفاوت است که شناخت دقیق این حوزه میتواند زمینه پاسخگویی منصفانه و منتقدانه به این پیشدانستههای غربی توسط محققین مسلمان فراهم شود.
دیدگاه سلبی
با توجه به توضیحات ارائه شده مشخص میگردد که نگاه سلبی به این موضوع تا چه اندازه میتواند جامعه قرآنی ایران را از حرکت علمی دنیا عقب براند و در حوزه مطالعات خود منحصر سازد.
این حرکت علمی مستلزماتی نیز از جمله دانش زبانی (زبانهایی همچون انگلیسی، فرانسه، آلمانی و...) که زبان مشترک پژوهشی است نیاز دارد که با اندکی تلاش و فعالیت در حوزه یادشده دستیافتنی است.
با توجه به نکات یادشده قرآنپژوهی آکادمیهای غرب دارای حیطه گسترده و وسیع است که بررسیهای نشان میدهد نیاز به بازتاب این حرکت علمی در داخل کشور با هدف تشویق پژوهشگران این عرصه برای حضور در مجامع بینالمللی ضروری و اجتنابناپذیر است.
گزارش از: محمد باعزم