نقد علوم انسانی رایج اولین گام اسلامی‌سازی علوم انسانی است
کد خبر: 3666007
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۴

نقد علوم انسانی رایج اولین گام اسلامی‌سازی علوم انسانی است

گروه اجتماعی: عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، نقد علوم انسانی رایج را اولین گام در جهت اسلامی سازی علوم انسانی دانست.

به گزارش خبرگزاری بین‎المللی قرآن(ایکنا) از قم، حجت‎الاسلام والمسلمین قاسم ترخان پیش از ظهر امروز اول آذرماه در کرسی ترویجی نقش حوزه در اسلامی سازی علوم انسانی در پژوهشگاه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گفت: حوزه باید در امر اسلامی سازی علوم انسانی رایج نقش آفرین باشد.
وی افزود: در ابتدا و در بیان ضرورت‎های اسلامی سازی علوم انسانی باید به این نکته بپردازیم که  هدف بعثت پیامبران الهی، چه بوده است؟ در واقع پاسخ آن است که حوزه‎های علمیه در راستای تحقق بخشیدن به اهداف انبیای الهی تاسیس شدند که این اهداف در آیات الهی به اخراج از ظلمات به  نور تعبیر شده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: در برخی از آیات به تلاوت آیات و تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت بیان شده است؛ با این وجود در برخی از آیات تصریح شده است که اگر بخواهیم اخراج مردم از ظلمات به نور محقق شود تعلیم کتاب و تزکیه لازم است.
وی گفت: در برخی از آیات مسیر حق به اقامه عدل و قسط تعبیر شده است؛ به نظر می‎رسد که اقامه قسط و عدل بدون پایه ریزی یک حکومت و تمدن قابلبیت تحقق نخواهد داشت؛ اگر آن تمدن ایجاد شود هم اخراج مردم از ظلمات به نور محقق می شود و هم اقامه قسط و عدل محقق می شود.
حجت‎الاسلام ترخان تصریح کرد: هدف غایی رسیدن به تمدن اسلامی که همه عناصر اسلامیت در آن لحاظ شده باشد؛ تمدن‎ها بر پایه علوم انسانی شکل می‎گیرند؛ بخشی شامل به مباحث نرم افزاری و بخش دیگر سخت افزاری است.
وی گفت: در بخش نرم افزاری بخشی ناظر به سبک زندگی است و آبشخور سبک زندگی نیز علوم انسانی است؛ در بخش سخت افزاری نیز جهت گیری‎های کلی با علوم انسانی است و علوم انسانی است که جهت را مشخص می کند و علوم پایه نیز سخت افزار را تولید می کند.
وی تصریح کرد: تکنولوژی نیز حاوی فرهنگ است و فرهنگ را منتقل می‎کند؛ اگر علوم انسانی تحقق بخش تمدن است باید این سوال را مطرح کرد که آیا علوم انسانی رایج که سکولار است که از حیث موضوع وروش و غایت و بسیاری از نظریه های آن سکولار است آیا می‎تواند نیازهای بشر را به طور تمام و کمال برآورده کند؟
وی گفت: سوال دیگر آن است که آیا علوم انسانی که باید تمدن ایجاد کند با این روش به تمدن اسلامی مبدل می‏شود؟ جواب آن است که قطعا امکان پذیر نیست؛ رهبر معظم انقلاب مراحل پنج گانه نهضت اسلامی را تا رسیدن به تمدن اسلامی بیان کردند که در تمام این مراحل پنج گانه علوم انسانی رایج برای ما کار نکرده است و بیان شده است که ما نیازمند علوم انسانی اسلامی هستیم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با ذکر این مطلب که در این زمینه حوزه‎ها باید نقش تاریخی خود را بروز دهند تصریح کرد: در کنار این مساله باید توجه داشت که با توجه به جهت گیری کلی نظام اسلامی زمینه های تحقق در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری در دسترس است.
وی گفت: امروز انقلاب اسلامی به دنبال بنیان نهادن علوم انسانی اسلامی است و در این عرصه باید حوزه‎های علمیه نیز به کمک نظام بیایند؛ در واقع باید گفت که ضرورت کار در این دوره بیشتر از زمان دیگری حس می‎شود.
حجت‎الاسلام ترخان اظهارکرد: در محور دوم باید به این بحث پرداخت که هچی نهادی جز حوزه توان و امتیازات لازم را برای بسترسازی علوم انسانی اسلامی ندارد و این پروژه باید با راهبری حوزه انجام شود.
وی گفت: در ابتدا باید نقطه مطلوب را مد نظر قراردهیم که به چه نقطه‎ و چه هدفی می‎خواهیم برسیم؛ در این عرصه در ابتدا باید به نقد علوم انسانی رایج غربی بپردازیم؛ یعنی پایه اول حرکت ما به سمت علوم انسانی اسلامی، نقلد علوم انسانی رایج است.
عضو هیئت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: علوم انسانی متداول در چند جبهه قابلیت نقد دارد؛ نخست از دیدگاه معرفتی که این علوم انسانی دارای چالش‎های عمیق معرفتی است؛ در بخش نگرش حداقلی باید گفت که پژوهش هایی که به روش تجربی انجام می‎شود قابل اعتماد است ولی چون با مبانی الحادی انجام می‎شود کامل نیست.
وی گفت: با رویکرد حداکثری نیز با توجه به عملکرد گزینشی در رویکردهای  متناسب با علوم انسانی غربی نگاه گزیشنی و مادی و گشت مادی در عالم مادی تلقی شده و ذاتا این نگاه ناقص است.
ترخان بیان کرد: به طور کلی معرفت شناسی غرب با هویت مادی گره خورده است و با توجه به اینکه شان قابل تاثیری برای حوزه معنویات و عالم معنا در طرح ریزی خود قائل نیست همیشه و همواره با نگاه نازلی به این مفاهیم نگاه می‎کند؛ پس با این اوصاف این علوم کاملا ناقص و غیرقابل اتکا است.
وی گفت: در بخش دینی نیز باید گفت که چون نگاه غربیان نگاه حداقلی به دین است، دین هیچگاه توان بروز و ظهوری در عرصه اجتماعی و فرهنگی ندارد و بسیاری از دستاوردهای دین برای بشر در عرصه اجتماعی و سیاسی دست نخورده و بدون استفاده خواهد بود.
وی تصریح کرد: مرحله دوم در این مسیر، پژوهش در حوزه پیراانگارهای علوم انسانی است یعنی آنچه که مرتبط با ماهیت علوم انسانی است؛ مثل اینکه آیا اسلامی سازی علوم جایز است و یا امکان چنین کاری وجود دارد یا خیر؛ تا این مباحث روشن نشود نمی‎توان در این پروژه ورود کرد.
ترخان یادآورشد: در بحث تقابل درونی با مساله اسلامی سازی علوم انسانی، چهار گرایش وجود دارد که شامل غرب گریز، غرب ستیز، غرب گزین و غرب گرا هستیم که سه رویکرد اول با لوازم و شرایط و متد خود حامی اسلامی سازی علوم انسانی هستند ولی رویکرد چهارم که غرب گرا است مخالف جدی اسلامی سازی علوم انسانی است.
وی گفت: مرحله سوم، مرحله تولید است که باید در مراکز علمی خود با بازشناسی موارد مذکور و شناخت زمان و شناخت دقیق حوزه علوم انسانی و بررسی متون و منابع به تولید علوم انسانی اسلامی بپردازیم.
مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: در حوزه به شکل شاخص همگان موافق اسلامی سازی علوم انسانی هستند و به طور کلان کسی را نمی توان در حوزه یافت که تفکر غرب گرا و مخالف اسلامی سازی علوم باشد ولی در بحث تولید باید نکات بسیاری را رعایت کرد.
وی گفت: اگر قرار است در عرصه تولید علوم انسانی اسلامی نقش آفرین باشیم باید مسیر خود را در تولید علوم مشخص کنیم که آیا به دنبال اسلامی سازی در موضوع، غایت، روش، نتیجه و... هستیم.
وی تصریح کرد: عناصر و مولفه‎هایی که یک علم را تشکیل می‎دهد دارای یک سری عناصر ماهیت ساز و یک سری عناصر هویت ساز هستند که باید در این مسیر به کار گرفته شوند؛ موضوع، و پیش مساله و مبانی ماهیت ساز و نقش هریک در اسلامی شدن علوم باید مد نظر باشد.
captcha