در جست‌وجوی بشارت احمدی در انجیل و تورات/ از طومار‌های بحرالمیت تا اناجیل
کد خبر: 3670127
تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۲
ایکنا گزارش می‌دهد:

در جست‌وجوی بشارت احمدی در انجیل و تورات/ از طومار‌های بحرالمیت تا اناجیل

گروه اندیشه: در کتب مقدس یهودیان و مسیحیان، بشارت ظهور پیامبری داده شده است که سیطره دعوتش شرق و غرب عالم را فرامی‌گیرد؛ با اینکه همه به وجود چنین بشارتی اعتراف دارند اما در تعیین مصداق حقیقی آن اختلافات زیادی وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) در کتب مقدس یهودیان و مسیحیان، بشارت ظهور پیامبری داده شده است که سیطره دعوتش شرق و غرب عالم را فرا می‌گیرد. امروز حدود 3500 سال از زمان بیان بشارت ظهور این منجی می‌گذرد اما پیروان ادیان ابراهیمی در تعیین مصداق این رسول الهی دچار اختلافند. مسیحیان «روح‌القدس» و مسلمانان «پیامبر اکرم» را مصداق تحقق این وعده الهی می‌دانند. سالروز ولادت پیامبر اسلام(ص) بهانه‌ای شد که با سعید کریم‌پور، یکی از پژوهشگران عرصه ادیان به گفت‌وگویی بنشینیم و به واکاوی این موضوع بپردازیم.

در بخش نخست این گفت‌وگو نکاتی در خصوص محتوای بشارت‌هایی انبیای گذشته درباره ظهور منجی و پیامبر آخرالزمان بیان شد. همچنین صحت و سقم کتاب «وحی کودک» و علت استعفای پاپ بندیک شانزدهم مورد بررسی قرار گرفت. هم‌اینک بخش دوم این گفت‌وگوی از نظر می‌گذرد؛

ایکنا: برخی چنین ادعا می‌کنند که علت حضور بنی‌اسرائیل در منطقه حجاز، آگاهی از ظهور پیامبر اسلام(ص) و آمادگی برای ترور ایشان بوده است. در قرآن کریم هم آمده است: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ؛ كسانى كه به ايشان كتاب [آسمانى] داده‏‌ايم همان گونه كه پسران خود را مى‌شناسند او [=محمد] را مى‏‌شناسند.»

عمدتا در این مورد یک خلط و آمیختگی ایجاد می‌شود. درست است که در آیات قرآن یک‌سری مطالب در خصوص انتظار یهودی‌ها گفته شده است، اما زاید بر آن، در منابع تاریخ اسلام و روایات و نظراتی که علمای اسلام داشتند چیزهای دیگری هم مطرح شده که خیلی وقت‌ها این مطالب با هم آمیخته می‌شود. کسانی که می‌خواهند در خصوص بشارت‌ها صحبت کنند اینها را با هم ترکیب می‌کنند.

در قرآن گفته شده بنی‌اسرائیل همان‌گونه پیامبر اسلام(ص) را می‌شناسند که فرزندان خود را می‌شناسند. اما در قرآن گفته نشده که یهودی‌ها به انتظار ایشان به حجاز آمده‌اند. این را برخی روایات که نمی‌دانم اعتبارشان چقدر است گفته‌اند یا برخی علمای اسلام این ادعا را مطرح کرده‌اند. کسانی که در خصوص بشارت‌ها صحبت می‌کنند این مطالب را به هم آمیخته می‌کنند و می‌گویند یهودیان به انتظار ایشان به حجاز آمده‌اند. این طرز صحبت، یعنی آمیخته کردن آیات و روایات و اقوال و .. . به نظر من باید این موارد را از هم تفکیک بکنیم. وقتی ما اعتقاد داریم قرآن وحی است و هرچه در آن است حقیقت مطلق است، باید توجه داشته باشیم ممکن است آن روایاتی که با آیات همراه می‌کنیم درست نباشد. مثلا آن روایات معتبر نباشند. این که بیاییم اینها را آمیخته کنیم و از آنها نتیجه‌ای خاص بگیریم به نظر نمی‌رسد کار درستی باشد.

ایکنا: پس شما این آیه را چگونه معنا می‌کنید؟

همان‌طور که عرض کردم این مطالبی که در بشارات آمده جنبه تفسیری دارد. یعنی بنی‌اسرائیل آنچه در کتاب‌های مقدسشان آمده است را طبق سنت خودشان تفسیر می‌کنند. مسلمان‌ها هم طبق سنت خودشان و ایمانی که به پیامبر اسلام دارند به تفسیر نشانه‌ها می‌پردازند. لذا از نظر تفسیری نمی‌شود ایرادی گرفت.

اما از جهت مصداقی می‌شود گفت سال‌های سال از پیش‌گویی حضرت موسی می‌گذرد و تاکنون کسی در بنی‌اسرائیل نیامده است که این نشانه‌ها با او قابل تطبیق باشد. بنی‌اسرائیل با توجه به سنت دینی خودشان می‌گویند آن منجی موعود از بنی ‌اسرائیل خواهد بود؛ اما وقتی ما تاریخ بنی‌اسرائیل را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که تاکنون چنین کسی ظهور نکرده است. در عین حال، یک نفری در شهر مکه ظهور کرده که گفته است من پیامبر خدا هستم و همه او را فرد صادقی می‌شمارند. از منظر برون دینی وقتی یک مصداق خارجی پیدا می‌شود که منطبق با جنبه تفسیری سنت یهود نیست، یعنی غیر سنتی است، اما نشانه‌ها با او قابل انطباق است، معلوم می‌کند تفسیر غیر سنتی درست‌تر است.

از این جهت می‌توان گفت یهودیان پیامبر را می‌شناختند چراکه آن نشانه‌ها با ایشان تطبیق می‌کرده است اما نخواسته‌اند به او ایمان بیاورند. یعنی سنت خودشان را دستاویز کردند. گفتند ما منتظر کسی از خود بنی‌اسرائیل هستیم. اگر پیامبر اسلام آن شخص نباشد، آیا از خود بنی‌اسرائیل کسی آمده است که بگوید من آن منجی موعود هستم. بنابراین نمی‌توان این نگاه تفسیری غیر سنتی که یک مصداقی را برای آن بشارت معرفی می‌کند نادیده گرفت؛ یعنی اینکه یهودیان آمدند پیدا کردن مصداق بشارت‌ها را به نگاه سنتی خودشان منحصر کردند، اشتباه بوده است.

ایکنا: افرادی که این ادعاعا را مطرح می‌کنند به یکسری رویدادهای تاریخی استناد می‌کنند؛ مثلا می‌گویند چه توجیهی دارد یهودیان در بیابانی بی‌آب و علف سکونت کنند یا اینکه پیامبر را از کودکی به دایه بسپارند تا ناشناخته بماند.

اگر بگوییم یهودیان می‌دانستند که پیامبر اسلام در حجاز ظهور می‌کند و به خاطر انتظار ایشان به حجاز آمده‌اند از نظر تاریخی دلیلی نداریم که این ادعا را تأیید کند. یعنی در بشارت‌ها گفته نشده است که آن پیامبر در کجا ظهور خواهد کرد. اصلا چنین چیزی گفته نشده. وقتی آنها نمی‌دانستند آن پیامبر در کجا ظهور خواهد کرد، طبعا جای خاصی را نمی‌توانستند برای ایشان در نظر بگیرند.

بنی‌اسرائیل به دلیل حملاتی که به ایشان می‌شد مجبور شدند از فلسطین کوچ کنند و در متاطق مختلفی ساکن شوند. مثلا به ایران، مصر و عربستان رفتند. یعنی حوادث باعث شد اینها به مناطق مختلفی کوچ بکنند. اینکه گفته می‌شود اینها در یک جای بیابانی ساکن شده‌اند، اولا جایی که بنی‌اسرائیل در آن ساکن شدند یک جای خوش آب و هوایی بوده است. درست است که اطراف شهر مدینه بیابان بوده اما در خود شهر مدینه باغ‌های بزرگی وجود داشته است. مثلا شهر خیبر باغستان‌های بزرگی داشته است. اینها نیامدند در بیابان ساکن شوند. در خوش و آب و هوا ترین و بهترین قسمت‌های حجاز ساکن شدند.

نکته دیگر اینکه در آن زمان یهودیان مورد هجوم دشمنان بوده‌اند. در قرن 6 قبل از میلاد بخت‌النصر به فلسطین حمله کرد و معبد اورشلیم را نابود کرد، نسخه‌های تورات را سوزاند، بسیاری از یهودیان را کشت و عده دیگری که باقی ماندند را به شهر بابل کوچ داد و صدمه بزرگی به این قوم زد. در سال 70 میلادی، تیتوس فرمانده رومی به فلسطین حمله کرد و شهر اورشلیم را نابود و یهودیان را قتل عام کرد. آن گروهی که از دست او فرار کردند فقط می‌خواستند به جایی پناه بیاورند و برایشان مهم نبود کجا بروند. فقط برایشان اهمیت داشت که به یک جای امنی بروند که مورد تاخت و تاز نباشند و حجاز همچنین شرایطی را داشت. شما وقتی تاریخ را بررسی می‌کنید مشاهده می‌کنید که حملات سهمگین و قتل و کشتار در سرزمین حجاز زیاد اتفاق نیفتاده است. دلیل اینکه یهودیان به حجاز مهاجرت کردند این بود که آنجا را محل امنی می‌دیدند.

ایکنا: برخی ادعا می‌کنند در میان «طومارهای بحرالمیت» بخش‌هایی وجود دارد که در آنها راجع به پیامبر اسلام مطالبی گفته شده و به همین دلیل، آن بخش از طومارها منتشر نشده‌اند.

چنان ادعایی به هیچ وجه صحت ندارد و در طومارهای بحرالمیت تا کنون هیچ سندی دیده نشده که حاوی نشانه‌های پیامبر اسلام باشد. اینکه عده‌ای گفته‌اند چنین طومارهایی وجود دارد در واقع ناشی از قرائت اشتباه بعضی از طومارهای عبری است. متأسفانه وقتی افراد غیر متخصص به کارهای تخصصی همچون قرائت طومارهای بحرالمیت که خط و زبان آنها عبری و آرامی دوهزار سال پیش است اقدام می‌کنند نتیجه آن فقط ارائه اطلاعات غلط و گمراه‌کننده به خوانندگان است. طومارهای بحرالمیت همگی اکنون در دسترس محققان قرار دارند و مجموعه کامل آنها در سایت‌های مختلف اینترنتی گذاشته شده و قابل دانلود می‌باشد، هم به صورت عکس از خود طومار و هم به صورت کتاب‌هایی به زبان‌های عبری و انگلیسی که ترجمه متن کامل طومارها را در بر دارند.

هم اکنون دو ترجمه کامل انگلیسی و یک ترجمه کامل عربی از این طومارها در اینترنت موجود است و قابل دانلود می‌باشد که یکی از آنها عین عبارات عبری طومارها را با خط اصلی‌اش در بر دارد. در هیچ کدام از آنها چنان اسنادی که مورد ادعای مسلمانان است وجود ندارد، و طوماری که به عنوان طومار حاوی نشانه‌های پیامبر اسلام معرفی شده در واقع محتوایش غیر از آن چیزی است که سایت‌ها و کتاب‌های مسلمانان ادعا کرده‌اند، و عباراتی که به عنوان نشانه‌های پیامبر اسلام از آن طومار نقل کرده‌اند وقتی با اصل طومار که به زبان عبری است و همچنین با ترجمه‌های معتبر انگلیسی و عربی آن مقایسه می‌شود آشکارا معلوم می‌شود که ناشی از قرائت اشتباه کلمات عبری آن می‌باشد.

اگر این نقل قول درست بود و واقعاً نشانه‌های پیامبر اسلام مثل مهر نبوت و غیره در آن آمده بود مطمئن باشید که آن را طوری مخفی نگه می‌داشتند که هیچ خبری از آن به بنده و شما نرسد اما طومار مذکور و همچنین بقیه طومارها همگی در دسترس می‌باشند و نه تنها مخفی نیستند بلکه نسخه‌های عکسبرداری شده آنها و ترجمه‌های آنها در اینترنت در دسترس و در معرض دید عموم می‌باشند.

ایکنا: در آیه 6 سوره صف آمده است: «إِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ؛ هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل من فرستاده خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‌كنم و به فرستاده‏اى كه پس از من مى‌‏آيد و نام او احمد است بشارتگرم.» در این خصوص چه توضیح می‌فرمایید.

در سال‌های اخیر عده‌ای با مقایسه کلمه «احمد» در آیه قرآنی مربوط به بشارت حضرت عیسی(ع) به ظهور پیامبر موعود و کلمه «پاراکلتوس» در انجیل یوحنا سعی کرده‌اند رابطه‌ای بین آنها برقرار کنند، و این عقیده را به مسلمانان و حتی خود پیغمبر نسبت داده‌اند که کلمه پاراکلتوس شکل تحریف شده‌ای از کلمه پریکلوتوس هم معنا با کلمه عربی احمد بوده است و آیه قرآنی مزبور نیز به همین امر اشاره می‌کند.

باید دانست، اینکه ما به تحریف این کلمه در انجیل معتقد نیستیم و به وجود نام احمد در انجیل یوحنا اعتقاد نداریم به هیچ وجه بدان معنا نیست که ما به دلالت بشارت پارکلتوس در انجیل یوحنا بر پیامبر اسلام هم معتقد نباشیم، زیرا عقیده ما این است که بشارت مندرج در انجیل یوحنا حتی با همان کلمه پاراکلتوس هم قابل تطبیق بر پیامبر اسلام است و اساساً حضرت محمّد(ص) تنها پیامبری است که نشانه‌های ذکرشده در بشارت مذکور بر او منطبق است. بنابراین، ما در انطباق بشارت انجیل یوحنا بر حضرت محمّد(ص) ابداً بحثی نداریم و تنها می‌خواهیم ببینیم که آیا علاوه بر نشانه‌ها، نام صریح ایشان نیز در انجیل وجود داشته است یا خیر.

بحث وجود نام صریح پیغمبر اسلام در انجیل یوحنا بحثی بسیار مفصل و پرحاشیه است و جزئیات علمی مربوط به نوع استدلالات و همچنین اسناد تاریخی آن خیلی زیاد است. نکته اول، این است که نام احمد در صدر اسلام هرگز به عنوان نام مشهور برای پیغمبر اسلام شناخته نشده است. هرچند وجود این نام در قرآن ما را متقاعد می‌کند که واقعاً پیامبر اسلام چنین نامی هم داشته، اما با چشم پوشی از آیه قرآنی سوره صف سایر روایات موجود در این باره بسیار ضعیف هستند و اگر کتاب گنزا ربّا که کتاب مقدس صابئین مندایی است از آن حضرت با نام «اهمط» که تداعی همان نام «احمد» است یاد نکرده بود امروز ما هیچ سند برون دینی که اطلاق این نام به آن حضرت را ثابت کند در اختیار نداشتیم.

نکته دوم، آن است که عالمان قدیم مسلمان، هرگز مدعی تحریف در انجیل نبوده‌اند و همان کلمه پاراکلتوس معروف در انجیل یوحنا را، البته به اشتباه، به معنی احمد و محمد می دانسته‌اند. در آثار هیچ یک از عالمان مسلمان حتی یک کلمه که بر تحریف انجیل در مورد واژه پاراکلتوس دلالت کند وجود ندارد، و این ادعا که اصل کلمه پاراکلتوس به شکل پریکلوتوس و به معنی احمد بوده که بعداً تحریف شده، تنها در یکی دو قرن اخیر و با تکیه بر نوشته‌های دانشمندان اروپایی بعد از قرن هجدهم میلادی وارد منابع اسلامی شده است.

نکته سوم، آن است که آیه قرآنی فقط یک اشاره غیر مستقیم به بشارت پاراکلتوس در انجیل یوحناست و نه یک اشاره مستقیم. در واقع، این فرض که نام پیغمبر به صورت ترجمه یونانی پریکلوتوس در انجیل یوحنا وجود داشته و آیه قرآنی مذکور هم می‌خواسته به ترجمه عربی همین کلمه در انجیل یعنی احمد اشاره کند، فرض درستی نیست. بر این نظر که آیه قرآنی مورد بحث ارتباط مستقیم به بشارت انجیل یوحنا و کلمه پاراکلتوس ندارد دلایل قابل تأملی اقامه شده. دلیل اول در خصوص تفاوت در مخاطبان است یعنی در آیه قرآن، همه بنی اسرائیل یعنی یهودیان مخاطب حضرت عیسی هستند در حالی که در انجیل یوحنا این بشارت فقط خطاب به حواریون و آن هم در گوشه خلوت یک باغ مطرح شده.

دلیل دوم، تفاوت در واژه کلیدی است؛ یعنی اینکه نه پاراکلتوس و نه پریکلوتوس هیچ کدام ترجمه دقیق کلمه احمد که در قرآن آمده، نیستند. دلیل سوم، ناهماهنگی با متن است یعنی وجود عبارت «پاراکلتوس دیگر» نشان می‌دهد که واژه پاراکلتوس در این بشارت مفهوم عام دارد نه خاص، و نمی‌توان آن را به عنوان نام شخص در نظر گرفت، دلیل بعدی فقدان نسخه‌های شاهد است یعنی با وجود اینکه تا کنون بیش از پنج هزار نسخه خطی مختلف از انجیل یوحنا از قرون پیش از اسلام به زبان یونانی و سایر زبانها به دست آمده، اما هیچ نسخه‌ای از آن تا به حال یافت نشده که حاوی کلمه پریکلوتوس یا احمد باشد.

بررسی اسناد تاریخی نشان می‌دهد که اصل این فرض که مسلمانان کلمه پاراکلتوس در انجیل یوحنا را تحریفی از کلمه پریکلوتوس به معنی احمد می‌دانند یک فرض اشتباه است که ناشی از مطالعه غیر دقیق نوشته‌های مسلمانان از سوی دانشمندان اروپایی قرن هجدهم است، و اگر آنها آثار مذکور را با دقت بیشتری مطالعه می‌کردند هرگز مرتکب این استنباط خطا نمی‌شدند. ظاهراً اولین کسی که چنین تصوری پیدا کرده، جرج سِیل دانشمند انگلیسی است که از بعضی نقل قول‌های غیر‌ مستقیم چند دانشمند اروپایی از انجیل برنابا دچار چنین تصوری گردید و آن را در مقدمه ترجمه انگلیسی خود از قرآن و همچنین در پاورقی‌های تفسیری خود بر آن ذیل آیه قرآنی سوره صف مطرح کرد، و البته خود او بعداً اعتراف کرد که در زمان طرح این ادعا هنوز شخصاً هیچ کدام از نسخه‌های انجیل برنابا را ندیده بوده است.

captcha