چه شاعرانی «بهشت» را صله می‌گیرند؟
کد خبر: 3670207
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۸
بررسی جایگاه شعر در اسلام، به بهانه میلاد پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)؛

چه شاعرانی «بهشت» را صله می‌گیرند؟

گروه ادب: رضا اسماعیلی در یادداشتی به مناسبت میلاد رسول اکرم(ص)، ضمن آسیب‌شناسی شعر آئینی، صله و پاداش بهشت را نصیب شاعرانی می‌داند که با محبتی آمیخته به معرفت در این مسیر گام بر می‌دارند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات آئینی در یادداشتی به آسیب‌شناسی شعر آئینی پرداخته و نمونه‌های فاخر شعر آئینی را برشمرده و صله و پاداش بهشت را نصیب شاعرانی می‌داند که با محبتی آمیخته به معرفت در این مسیر گام بر می‌دارند. در ادامه مشروح این یادداشت از نظر می‌گذرد؛
«وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ، أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ، وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ۗ وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ/ آیات 224 تا 227 سوره شعراء.»
ترجمه آیات؛«و شاعران را گمراهان پیروی می کنند، مگر نمی‌بینی که آنان در هر وادی سرگردانند، و چیزهایی می‌گویند که خود عمل نمی‌کنند، مگر آن کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند و خدا را بسیار یاد کرده‌اند و از پس آن ستم‌هایی که دیدند انتقام گرفته‌اند، زود باشد کسانی که ستم کرده‌اند بدانند که به کجا بازگشت می‌کنند.»
در تکریم و تجلیل از شعر و شاعران دینی و آیینی بسیاری به این حدیث از امام صادق(ع) استناد کرده‌اند که فرمود:«کسی برای ما (اهل بیت) شعر نمی‌گوید، مگر این که خدا او را به روح القدس یاری دهد». و یا این حدیث که:«هر كس در راه ما و برای ما – خاندان رسالت – یک بيت شعر بگويد، خداوند برايش در بهشت خانه‌ای بنا می‌كند/ وسائل الشیعه، ج 10 ، ص 467.»
بعضی از دوستان با استناد به ظاهر و صورت این احادیث و برداشت تحت‌اللفظی، همه شعرهای آیینی را به اعتبار موضوع – به صورت مطلق – الهام روح القدس و مورد تایید خاندان رسالت(ع) می‌دانند و کاری به محتوا، مضمون و درونمایه اشعار ندارند که آیا در مسیر ترویج و تبلیغ معارف ناب و اصیل اسلامی و قرآنی است یا در تقابل با آموزه‌های دینی و سنت و سیره رسول اکرم(ص)؟!
متأسفانه امروز بعضی با این استدلال که بدون اذن و عنایت اهل بیت(ع) و روح القدس نمی‌توان به حریم شعر آیینی پا نهاد و در مدح و منقبت آنان شعر گفت، شعر آیینی را در هاله‌ای از تقدس پیچیده‌اند و به هیچ کس اجازه ورود به حوزه نقد و آسیب‌شناسی آن را نمی‌دهند. به خاطر همین فضای بسته و سنگین کار به جایی رسیده که حتی طرح مباحث ساده در حوزه آسیب‌شناسی شعر آیینی برای دلسوزان و دغدغه‌مندان این عرصه دشوار و دردسرساز شده است. تا جایی که استاد ارجمند محمدعلی مجاهدی، به عنوان پدر شعر آیینی انقلاب در مصاحبه با خبرگزاری‌ها به صورت علنی از حاکمیت این فضای بسته غیرعلمی شِکوه و شکایت می‌کند و مسئولان امر و عالمان دینی را به چاره‌اندیشی فرا می‌خواند. وی در پاسخ به این سوال که چرا چاپ کتاب آسیب‌شناسی شعر آیینی شما – با وجود آماده بودن - تاکنون به تعویق افتاده است، دردمندانه می‌گوید: «آنچه که انتشار این اثر را به تعویق انداخت، نگاه‌هایی است که در این زمینه وجود دارد. مسیر، یک مسیر پر سر و صدایی است. دست روی هر شعری می‌گذارم، صدای عده‌ای به اعتراض بلند می‌شود. هنوز کتاب چاپ نشده، جبهه‌‌گیری‌ها شروع شده است!»، و این برای جامعه دینی ما مصیبت بزرگی است.
ویژگی‌های شاعر مسلمان از دیدگاه قرآن
با عنایت به آیات 224 تا 227 سوره مبارکه شعراء و متن روایات و احادیث مستند و اصیلی که از معصومین و بزرگان دین برای ما به یادگار مانده است، باید گفت که بر هر شعری که صرفاً «موضوع» آیینی دارد نمی‌توان و نباید عنوان شعر آیینی نهاد. بلکه پیش و بیش از «موضوع»، باید به موضع شاعر و درونمایه شعر توجه کرد که آیا منطبق با معارف ناب قرآنی و اسلامی هست یا نه؟ چرا که به روشنی می‌توان دریافت که تأیید روح القدس فقط شامل حال آن گروه از شاعران می‌شود که به صفات مورد اشاره در سوره شعراء مُتّصف باشند، صفاتی چون:«ایمان، عمل صالح، ذکر کثیر و انتصار» با تأکید بر این نکته که در دین مبین اسلام هیچ عمل صالحی برتر و والاتر از شهادت قلبی، زبانی و عملی به وحدانیت و یگانگی ذات اقدس پروردگار و نه گفتن به کبریایی خدایان دروغین «زر و زور و تزویر» نیست. هم چنان که امام علی (ع) در خطبه (1) نهج البلاغه می‌فرماید: «سرآغاز دین‌شناسی، شناخت و معرفت به خدای متعال است و کمال شناخت خداوند شهادت به یگانگی اوست و کمال شهادت به یگانگی او پاک شمردن او از داشتن صفات مخلوقات است.» رسول اکرم(ص) نیز می‌فرماید: «التوحید ثمن الجنه: توحید، بھای بھشت است./بحارالانوار، ج 3، ص 3»، «ابو سعید خدری» - صحابی پیامبر اکرم(ص)، از یاران امام علی(ع) و از راویان حدیث غدیر - از رسول خدا(ص) چنین نقل می کند:«ما قلت و لا قال القائلون من قبلی مثل لا اله الا الله «نه من و نه ھیچ پیامبری پیش از من سخنی به بلندای لا اله الا الله بر زبان جاری نکرده است. [و ھیچ پیامی با پیام توحید برابری نمی‌کند.] (توحید صدوق: ص 18.) در حدیثی از امام صادق(ع) نیز آمده است که:« قول لا اله الا الله ثمن الجنه: بھای بھشت، گفتن لا اله الا الله است./ توحید صدوق: ص 21.» امام باقر(ع) نیز می فرمایند:«من شھاده ان لا اله الا الله لان الله عز وجل لا یعدله شیئی و لا یشرکه فی الامر احد ما من شیئی اعظم ثواباً: در عالم ھیچ کاری به اندازه شھادت به توحید و وحدانیت خداوند ثواب ندارد و ثواب این شھادت از ھر چیزی بزرگ تر است/ بحارالانوار: ج 3 ،ص 4.»
و اما در مورد «انتصار»، مقام معظم رهبری در دیداری که در سال 1395 با شاعران انقلاب و آیینی داشتند، دقیقاً بر روی این دقیقه دست گذاشته و فرمودند:«خب، انسانى كه شاعر است، یعنى داراى نیروى شعور و درك و فهم و قوت بیان و قدرت بیان است، اینجا تكلیفش چیست؟ چه‌ كار باید بكند؟ علاوه‌ بر این كه شما می‌توانید حكمت را بیان كنید - كه: ا«ِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة» - می‌توانید مصداقى باشید براى «وَ لَمَنِ انتَصَر بَعدَ ظُلمِه» یا «وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا» كه در ذیل همین آیه‌ شریفه‌ مربوط به شعرا است: «وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا» می‌توانید مصداق این باشید. «انتصار» كنید، درصدد یارى جبهه‌ مظلوم بربیایید، حقیقت را بگویید، حرف حق را بگویید، حقیقت را نشان بدهید با شعرتان؛ می‌توانید خیلى نقش ایفا كنید در این زمینه‌ها. بالاخره داشتن این امتیاز یک نعمت الهى است؛ یک حجت الهى است؛ و هر نعمتى سپاسى دارد و براى هر حجتى پاسخى باید آماده بشود.»
آری، منِ شاعر آیینی که می‌خواهم با سرودن شعر در مسیر خدمت به اسلام و قرآن و نظام مقدس جمهوری اسلامی گام بردارم، حتماً باید به این نکته ظریف توجه داشته باشم که یاری و تأیید روح القدس تا زمانی شامل حالم می‌شود که در مسیر تبلیغ و ترویج آموزه‌های اصیل دینی و قرآنی، پاسداری از سنت و سیره نبوی، و مبارزه با جهل و خرافه و بدعت و تحریف گام بردارم. یعنی این «یاری و تأیید» مشروط به گام برداشتن در صراط مستقیم «حق» است، نه دائم و همیشگی.
مصداق بارز آن در تاریخ اسلام نیز«حسان بن ثابت» است که پس از ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه، به دعوت پیامبر لبیک گفت و ایمان آورد و شعرش را در خدمت اسلام قرار داد. پیامبر مکرم اسلام نیز خطاب به او فرمود:«ای حسان! تا وقتی که از ما دفاع کنی، موید به تائیدات روح القدس خواهی بود.» زیرا حسان بعد از رحلت پیامبر(ص) و پس از به خلافت رسیدن علی(ع)، از بیعت با آن حضرت امتناع ورزید و از مسیر همراهی با حق و ولایت منحرف شد.
مصداق دیگر حکایت «كميت بن زيد اسدى» شاعر است که روزی به محضر امام باقر (ع) رسيد و شعری را که در فضيلت اهل اهل بیت گفته بود، قرائت كرد. امام باقر(ع) به او فرمودند: «به خدا سوگند، اى كميت! اگر ثروت و مالى نزد ما بود از آن به تو مى بخشيديم، اما براى توست آنچه رسول خدا به حسّان بن ثابت فرمودند: تا زمانى كه از ما اهل بيت در شعرت دفاع مى‌كنى، روح القدس با توست.»(محمدبن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه،1403، ج 10، ص 465 / شيخ عباس قمى، منتهى الآمال، 1371ق،ج 1، ص 343.)
نمونه‌های فاخر شعر آیینی
با عنایت به داستان «حسان»، معلوم می‌شود که هر شعری که موضوع دینی داشت، مورد تایید خاندان رسالت نیست، شعر باید علاوه بر موضوع، «موضع دینی» هم داشته باشد. صله و پاداش بهشت نیز نصیب شاعرانی خواهد شد که با محبتی آمیخته به معرفت در این مسیر گام بر می‌دارند و در اشعارشان علاوه بر«موضوع»، «موضع» آیینی نیز دارند. پاداش بهشت شایسته شاعرانِ شعرها و یا بهتر بگوییم گوهرهایی از جنس زیر است که در اقیانوس کرانه ناپدید شعر آیینی ناب و نایابند و فراچنگ آوردن آنها کار دشواری است:
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
(فردوسی)
به نام آن که جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
(شیخ محمود شبستری)
«سعدی» اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
***
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دلِ رمیده‌ی ما را انیس و مونس شد
نگارِ من که به ‌مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرّس شد
(حافظ)
کیست مولا؟ آن که آزادت کند
بند رِقیّت ز پایت برکند
(مولانا)
در جهان شمع حیات افروختی
«بندگان» را خواجگی آموختی
(علامه اقبال لاهوری)
هر که با پاکدلان، صبح و مسائی دارد
دلش از پرتو اسرار، صفائی دارد
زُهد با نیّت پاک است، نه با جامهٔ پاک
ای بس آلوده، که پاکیزه ردائی دارد
(پروین اعتصامی)
تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است
دانشسرا و مکتب اولاد آدم است
(علامه شهید سید اسماعیل بلخی)
دشمنت کُشت، ولی نور توخاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
(فواد کرمانی)
بزرگ فلسفه نهضت حسین این است:
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
(خوشدل تهرانی)
دلا، دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زُهد هم مفروش
(حافظ)
امشب شهادت‌ نامه عشّاق امضا مي‌شود
فردا ز خون عاشقان اين دشت دريا مي‌شود
حبيب‌الله چايچيان(حسان)
پیام سرخ شهیدان کربلا این است:
که در مصاف ستم، ایستاده باید مُرد
(محمدعلی مجاهدی)
روزي كه در جام شفق مُل كرد خورشيد
بر خشك‌چوب نيزه‌ها گل كرد خورشيد
(علي معلم دامغانی)
سرّ نی در نينوا مي‌ماند، اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مي‌ماند، اگر زينب نبود
قادر طهماسبي (فريد)
اوصاف تو از ابتدا تا انتها نور
آیینه ای، آیینه ای سرتا به پا نور
در حلقه عُشاق تو، ای صبح صادق!
بر هر لبی گل کرده«یا قدوس»،«یا نور»
(سید محمدجواد شرافت)
شعرهایی که جز دلبرانگی، حرفی برای گفتن ندارند
در روز و روزگار ما، شوربختانه بسیاری از شعرها پیشانی نوشت دینی دارند، ولی سرشت و سرنوشت دینی، نه! موضوع حسینی دارند، ولی موضع حسینی، نه! شعرهایی که از نظر جمال و زیبایی و دلبرانگی به راستی چیزی کم ندارند، ولی جان و جهان آنها تنها در همین «زیبایی صورتی» خلاصه می‌شود و در حوزه «باطن و سیرت» حرفی برای گفتن و عرصه کردن ندارند. شعرهایی که صرفا به اعتبار «موضوع» در طبقه بندی شعر دینی قرار می‌گیرند، ولی از نظر سیرت و درونمایه هیچ نسبت معقول و مقبولی با این گونه ارجمند ندارند. این که چنین شعرهایی بتواند مصداق حدیث امام صادق(ع) قرار بگیرد جای شک و تردید است. چرا که تایید روح القدس مشروط به قرار گرفتن شاعر آیینی در مدار توحید و یکتاپرستی، حق طلبی، آزادگی، ظلم ستیزی وعدالت خواهی است. با استناد به آیات و روایات قرآنی، بدیهی است تنها شعرهایی که برخوردار از شاخصه‌های مورد اشاره در سوره شعراء باشند می توانند در دایره الهام روح القدس و تأیید اهل بیت قرار بگیرند، نه شعرهایی که محصول توهمات و تخیلات شاعرانه اند و آلوده به انواع و اقسام مطالب غیرمستند و خرافه، و سرشار از کژتابی‌های اعتقادی و مضمونی. یقینا شعرهایی که حنجره آنها فریادگرِ «لااله الا زهرا»، و «لااله الا زینب»اند، الهام شیطانند و هرگز مُهر تایید روح القدس بر پیشانی آنها نخواهد خورد.
از همین روست که «امین» شعر انقلاب، شعر دینی و آیینی را بی نیاز از نقد نمی‌دانند و همواره در خط مقدم این جبهه به روشنگری پرداخته و بر این نکته تاکید کرده اند که در برابر بیان مطالب انحرافی و خرافی که باعث مخدوش شدن چهره اسلام و وهن خاندان رسالت می‌شود، نباید ساکت، بی تفاوت و منفعل بود و با مواخذه و تذکر به شاعر و مداح باید از تکرار چنین مسائلی پیشگیری کرد. تا آنجا که به یاد دارم، در دیدارهای سالانه هر گاه در حضور ایشان شعر یا مرثیه‌ای خوانده شده که با روح دین و آیین در تقابل بوده، بدون هیچ ملاحظه‌ای به شاعر و مداح آن تذکر داده و خواستار اصلاح شعر یا مرثیه شده‌اند. ایشان در مقام مرجعی صاحب فتوا و عالمی روشن اندیش و بصیر، طرح مسائل غلط و خلاف آموزه‌های دینی و قرآنی را در شعر آیینی جایز نمی‌دانند و بر این دقیقه پای می‌فشارند که شعر اصیل دینی باید «متکی و مستند به معارف حقه‌ الهیه» باشد. توصیه هنوز و همیشه ایشان به شاعران آیینی، مقید بودن به ادب و آداب و گام برداشتن در دایره آموزه‌های اصیل دینی برای حفظ میراث نبوی از دستبرد تحریفات و خرافات است:
«مدح و مصیبت ائمه(ع) بخش مهمی از شعر دینی است، اما در این بخش باید سخنان معقول، منطقی و برخاسته از نگاه و سلیقه‌ درست به‌ کار برده شود و از برداشت‌های عامیانه و سطحی، و بیان مسائل جعلی و توهمی پرهیز شود.»
(فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران آیینی، پنج‌شنبه 5 اسفند 1395)
به عنوان حُسنِ ختام
درپایان این نوشتار، و به منظور شادباش میلاد خجسته پیامبر اکرم(ص)، غزلی نبوی از زنده یاد حسین منزوی را تقدیم شما خوبان می‌کنم:
ای برگزیده همه انتخاب‌ها
قرآن تو، کتاب تمام کتاب‌ها
اندیشه تو تیشه به اصل بدی زده
ای ریشه همیشه‌ترین انقلاب‌ها
فخر فلک به توست که فانوس گشته بود
در کوچه‌های آمدنت آفتاب‌ها
سرمشق آسمان و زمینی که نام توست
برلوح شب نوشته به خط شهاب‌ها
من تکیه کرده‌ام به تو وپایمردی‌ات
در روز چون وچند و چه ، روز حساب‌ها
سرگشته در مضایق وصف تو مانده‌ام
چندان که داده‌ام به سخن آب و تاب‌ها
خورشید مکه، ماه مدینه، رسول من
ای خاکسار مدحت تو بو تراب‌ها
شمع زبان بریده چه لافد ز آفتاب؟!
گنگم که در هوای تو دیدست خواب‌ها
(حسین منزوی)

captcha