رسول مهربانی، چراغ های سلام و صلوات به نام تو مزین می شوند
کد خبر: 3670255
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۲

رسول مهربانی، چراغ های سلام و صلوات به نام تو مزین می شوند

گروه معارف: صحرای عربستان سرزمینی پر از کابوس‌های تلخ بود، سرزمینی که الفبای آگاهی و دانستنش جهل و ظلمت بود، سرزمینی که از آتش، شرارت و کینه انباشته بود، سرزمینی که جهالت مردانش دخترکان معصوم بی گناه را زنده زنده به گور نادانی می‌سپردند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآنی( ایکنا) از آذربایجان‌شرقی، صحرای عربستان سرزمینی پر از کابوس های تلخ بود، سرزمینی که الفبای آگاهی و دانستنش جهل و ظلمت، بود، سرزمینی که از آتش،شرارت و کینه انباشته بود، سرزمینی که جهالت مردانش دخترکان معصوم بی گناه را زنده زنده به گور نادانی می‌سپردند.
عربستان کویر خشک تعصبات و عقاید باطل بود که مردمانش برگرداگرد مرداب خرافات می گردیدند و همچنان بر اندیشه‌های خود مهر جاهلیت زده بودند.
در چنین فضایی و در شبی فراموش نشدنی باران رحمت الهی شروع به باریدن کرد، اراده خداوند بر آن قرار گرفت تا زمین تشنه را سیراب کند و گُلی زیبا، به نام محمد مصطفی(ص) در کویر حجاز، شکوفا شود و کودکی پا عرصه وجود نهد که ختم المرسلین باشد.
کودکی پا به کره خاکی نهاد که در همان ابتدا سجده شکر بر آستان دوست سایید و آسمان ها بر تولد این کودک زیبا و با برکت رشک می بردند و ملائکه فوج فوج برای عرض تبریک به زمین آمدند.
دسته گل زیبای آمنه چشمان دلربایش را بر این کره خاکی گشود و حمد و سپاس الهی بر زبان جاری کرد و زمین و فلک غرق سرور و شادی شد و برگزیده خدا انتخاب شد و سپس بار رسالت امت را بر دوش گرفت.
آقای مهربان امت، روزی یتیم بودی و غریب، اما حالا بر کرسی رسالت تکیه زدی و بار هدایت این امت را بر دوش کشیدی و با معجزه کلماتت دل‌های سخت مردمان خشک متعصب را همچون موم نرم کردی و آنها را از تاریکی به سوی نور و روشنی هدایت نمودی.
حالا که شدی رسول این امت، نام مبارکت که بر لب ها جاری می شود چراغ‌های سلام و صلوات به نامت مزین می‌شوند تو پیامبر خدایی و راه آسمان، از دست های تو می گذرد.
وقتی لب‌ها به ذکر فضایلت گشوده می شود انگار حمد خدا را بر زبان جاری می‌کنند و دل‌ها از بوی عطر گل محمدی سرشار می شود.
رسول مکرم اسلام،وقتی آمدی دنیا به احترامت قیام کرد، آتشکده فارس خاموش شد و بتکده ها یکی پس از دیگری نقش بر زمین شدند.
آن روز ایوان کسری یعنی پادشاه عجم لرزید و 14 کنگره آن فرو ریخت.
در آن روز دریاچه ساوه که سال‌ها آن را می‌پرستیدند خشک شد. آتشکده فارس که هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش ‍ شد.
طاق کسری از میانش شکست و دو قطعه شد. نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا اینکه به مشرق رسید. در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود. نور ایمان به سراسر دنیا تابید و پیام اسلام در قلب ها نفوذ کرد و بشر از چنگال ظلم و جهل، نجات یافت.
نبی مهربان آمدی و با آمدنت معجزه‌ای برایمان آوردی به جاودانگی ابدیت که هیچگاه رنگ غبار بر آن نمی نشیند.
معجزه ات قرآن بود که از فراسوی دست های نورانیت به رویمان گشوده شد و مرهمی است بر داغ دل بشریت که اگر آن را طوطیای چشم کنند دیگر حرفی از ظلم،ستم،خشونت و ناجوانمردی نیست.
رسول خوبی ها،پدر مهربان امت که گفتی شفاعتمان می کنی، ما نیازمند دست های مهربانت هستیم که در سایه سار آن بتوانیم بر روح و جان خسته خود مرهمی بیابیم.
در چنین روزی قدم بر عرصه خاکی کائنات گذاشتی و حضور مبارکت عرش الهی را زینت داد و زمینیان بر این ابهت و شکوهت رشک بردند.
ای مهربان رسول امت، آن هنگام که در پرهای مخملین جبرئیل به گلگشت آسمان ها رفتی فرشتگان بر جمال زیبایت درود فرستادند و به تحسین جمال بی مثالت پرداختند.
خورشید که می تابد هستی از فروغ عالمتاب آن جان می گیرد و نام نیکت نیز بشارت برای سعادت اهل زمین است.

captcha