سینمای ایران تنها هنر برآمده پس از انقلاب است
کد خبر: 3671120
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۵
بازنشر گفت‌و‌گویی با علی معلم به بهانه سالروز تولدش؛

سینمای ایران تنها هنر برآمده پس از انقلاب است

گروه هنر: علی معلم، تهیه‌کننده و کارشناس سینما گفت: حقيقت ماجرا اين است كه سينمای ايران به عقيده من تنها هنر برآمده از هنر بعد از انقلاب بوده به‌ نحوی كه حداقل در محدوده‌ای كه برايش رسم شده و امكانی كه به آن داده شده، بالاترين كيفيت را دارا بوده است.

سینما ایران تنها هنر برآمده از انقلاب است

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، 23 اسفند سال 95 سینمای ایران به شدت شوکه شد، چون فردی را از دست داد که به طور قطع در روند شکل‌گیری سینمای فعلی، نقش بسزایی داشت. به هر حال علی معلم به عنوان تهیه‌کننده، بازیگر، منتقد، مدرس، مدیر مسئول نشریات سینمایی و... چهر‌ه‌ای شناخته شده در سینما بود که امروز 19 آذر سالروز تولد وی است. این هنرمند بارها با خبرگزاری ایکنا گفت‌و‌گو کرد، حتی یک بار میهمان این خبرگزاری نیز بود و درباره سینمای ارزشی با وی بحث و گفت‌و‌گو شد. در همین راستا به بهانه سالروز تولد این هنرمند، برخی از مصاحبه‌های وی بازنشر می‌شود.

مصاحبه مربوط به ۲۳ فروردین ۹۳

علی معلم، تهیه‌کننده و منتقد سینما در گفت‌وگو با ایکنا، درباره بحث مخاطب‌شناسی سینما و علل گرایش تماشاگران به برخی فیلم‌ها اظهار کرد: در همه جای دنیا، تماشاگر این حق را دارد تا فیلم‌هایی را که می‌پسندد، ببیند البته درباره برخی فیلم‌ها ممکن است تبلیغاتی وجود داشته باشد تا تماشاگران را به سمت آن آثار خاص سوق ‌دهد یا این که در کنار استفاده از تبلیغات رانت‌هایی نیز شامل آن فیلم‌ها شود، اما شرط مهم برای موفقیت یک فیلم این است که تماشاگر در آن خواسته‌ها و نیازهای خودش را ببیند.

وی افزود: با توجه به توضیح فوق، تجربه نشان داده که مخاطبان سینمای ما معمولا از فیلم‌های طنز و اجتماعی استقبال بیشتری به عمل می‌آورند، دلیل این توجه را نیز باید در جامعه‌شناسی روانی جامعه جست‌وجو کرد. در ضمن باید توجه داشت که ارزش‌گذاری برای فیلم‌هایی که موفق یا ناموفق هستند، بحث درستی نیست؛ به این معنا که بگویم اگر از فیلمی استقبال وسیع به عمل آمد، دلیلش پایین آمدن سطح سلیقه مردم است. مثال بارز در این میان اکرانی است که درباره برخی فیلم‌های نوروز پیش آمد. بدین معنا که فیلم‌هایی چون «چ» و «معراجی‌ها» با رانت‌ها و کمک‌های مختلف اکران شدند و به نوعی تماشاگران از آن استقبال کردند و فیلمی چون «طبقه حساس» هم بدون داشتن این کمک‌ها به نوعی دیگر مورد استقبال واقع شد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود اعلام کرد: ما دو آفت در جامعه داریم، اول این‌که در برخی مواقع و موقعیت‌ها ما مردم را، سالار می‌دانیم و در شکلی دیگر مردم را آدم‌های ناآگاه توصیف می‌کنیم که قادر نیستند فیلم خوب را از بد تشخیص دهند، زیرا استقبال مردم با آنچه مد نظر آنها بوده، فرق داشته است. دو قسم از نگاه ذکر شده در جایی خود محکوم هستند، چون باید به انتخاب مردم احترام گذاشت، اما اگر به دنبال بحث مخاطب‌شناسی هستیم، باید درباره چرایی استقبال از فیلم‌ها‌یی چون «طبقه حساس» بدون این که تبلیغات و رانت‌های فیلم‌های چون «چ» و«معراجی‌ها» را داشته باشند صحبت کرد.

تهیه‌کننده فیلم «آل» اضافه کرد: استقبال از فیلم‌های طنز تنها در سینما نیست، بلکه در شبکه‌ نمایش خانگی هم چنین اتفاقی روی داده است. «شوخی کردم» و «شاهگوش» گواه بارز این ادعا هستند که با استقبال مخاطبان مواجه شده‌اند. من این موفقیت را همان طور که گفتم در نیازهای جامعه به ویژه نسل جوان می‌بینم، چون مخاطب جوان دو گونه طنز یا اکشن را بیش از دیگر ژانرها می‌پسندد، بنابراین زمانی که به دلیل مهیا نبودن امکانات ما در سینمای کشورمان امکان ساخت فیلم اکشن نداریم، گرایش به سمت فیلم‌های طنز سوق پیدا می‌کند.

نیاز به نقد در سینمای ایران

این منتقد سینما تاکید کرد: ما به نقد نیاز داریم برای این که به چالش‌های بیشتری در مباحث برسیم تا قادر باشیم به مدد آن به نقاط بیشتری برای پیشرفت دست پیدا کنیم والا اگر قرار باشد نقد برای ضربه زدن به سینما باشد که نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد.

وی بیان کرد: اگر به سینما اجازه دهیم که بر مبانی سیستم عرضه و تقاضا حرکت کند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. رسیدن به این خواسته نیز در شرایطی است که نهادهای پولی وابسته به رانت‌ها اجازه دهند سینمای حقیقی و آنچه که مورد نیاز مردم است، به وجود آید.

مصاحبه مربوط  به ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۸

«علی معلم»، تهيه‌‌كننده و منتقد سينما در گفت‌و‌گو با ایکنا، ضمن اشاره به اين مطلب درباره جايگاه ارزش‌های انقلاب در سينمای سی سال گذشته اظهار كرد: واقعيت اين است كه بررسی كارنامه سی ساله سينمای انقلاب نيازمند تدبير است تا از گفتن حرف‌های كلی پرهيز شود، چرا كه ممكن است موجب ناديده گرفتن زحمات و يا بالا بردن كيفيت كه وجود ندارد شود.

وی افزود: اما حقيقت ماجرا اين است كه سينمای ايران به عقيده من تنها هنر برآمده از هنر بعد از انقلاب بوده، به‌ نحوی كه حداقل در محدوده‌ای كه برايش رسم شده و امكانی كه به آن داده شده، بالاترين كيفيت را دارا بوده است.

تهيه‌كننده فيلم «ازدواج به سبك ايرانی» در تكميل توضيح خود گفت: منظور از ادعای فوق اين است كه سينما توانسته روح تغيير نگرش مردم ايران را تصوير كند كه اين تغيير را می‌توان تغييری فلسفی ناشی از انقلاب تفسير كرد.

اين سينماگر در ادامه درك اين نكته را ضروری دانست و گفت: با وضعيت موجود من مشكوك هستم كه سينما بتواند به رسالتی كه در اين سی سال گذشته در پی گرفته بود ادامه دهد.

وی ضعف فوق را ريشه در رويكردی تاريخی در كشورمان توصيف كرد و گفت: متأسفانه در كشور ما يك دوره‌های تاريخی وجود دارد كه سبب می‌شود ما از داشته‌‌هايمان غفلت كنيم و هنگامي كه  غفلت می‌كنيم نيز موجب می‌شود كه رسالت و وظايف خود را فراموش كنيم كه به تبع آن سينما نيز از چنين ويژگی بهره می‌برد.

اين تهيه‌كننده ضعف فوق را اينگونه بررسی كرد: بخشی از معضل فوق به اين مربوط می‌شود كه نگاه سياسی و تبليغاتی به سينمايمان هنوز محاط است، بدين‌نحو كه نگاه هنری و آزادانديشی كه حداقل در رهبران جمهوری اسلامی وجود دارد به آن حد در ميان مديران اجرايی كشور موجود نيست.

وی با تاكيد بر اين نكته كه تا زمانی كه نگاه ابزاری به سينما حاكم است، چنين رويه نامطلوب نيز در سينما باقی خواهند ماند، اعلام كرد: وقتی در وضعيت سينما دقيق می‌شويم می‌بينيم كه سينما به اندازه چيزهايی كه می‌داند محصول نداشته، بنابراين اگر شرايط آگاه‌كننده نباشد و نگاه ابزاری به سينما همچنان حاكم باشد متاسفانه از آرمان‌های انقلاب در سينما چيزی باقی نخواهد ماند و ما بايد منتظر همان سينمای كلاه مخملی‌ها و جاهل‌ها باشيم.

مدير مسئول و سردبير ماهنامه سينمايی «دنيای تصوير» ادامه داد: ذكر اين نكته را درباره توضيح فوق ضروری می‌دانم كه با گفتن برخی كلمات ارزشمند نيز می‌توان لات‌بازی كرد، ولی اين رويه در سينمای ما سبب می‌شود كه ما يك سيكل غلط به وجود آوريم تا افراد و استعدادهای سينما بدون اينكه به حرف خودشان متمايل باشند سينمای ايران را به افول ببرند، البته من نسبت به موقعيت فعلی نااميد نيستم، چراكه در بين نيروهای موجود كيفيتی برای ادامه درست مهيا است ولی به هر حال تاثيرگذاری محيط و مديريت را به اين شرايط نمی‌توان ناديده گرفت.

اين سينماگر در پاسخ به اين پرسش كه به وجود آمدن چنين فضايی در سينما، نشئت گرفته از هدايت مسئولان است يا تلاش سينماگران؟، اظهار كرد: انقلاب ايران انقلابی بود كه توسط فشارهای توده‌های مردم به وجود آمد، بنابراين به اين جريان نمی‌توان يك حركت از بالا نام نهاد، زيرا اين تغيير دگرگونی خواسته‌ مردم بود، به‌‌عبارتی انرژی موجود در درون انقلاب موجب اين تعيير شد، اين ويژگی را حداقل ما در دهه اول انقلاب كه شايد موفق‌ترين سال‌های بعد از انقلاب بوده، می‌بينيم كه يك انرژی متراكم از جوانان و صاحب‌نظران در عرصه سينما موجب تغيير و تحول در سينما شد.

اين منتقد سينما متذكر شد: عملکرد برخی از مسوولان در پست‌های كليدی يا پست‌های پايين‌تر در اين رشد بی‌تاثير نبوده است، اما واقعيت اين است كه من بيشترين حجم حضور را مربوط به نيروهای برآمده از تغيير بنيادين تفكر در ايران می‌بينيم، زیرا آنها بودند كه با استعدادهايشان در دوران پس از پيروزی انقلاب، خود را اثبات كردند.

مصاحبه مربوط به نهم دی ۱۳۸۷

علی معلم با تاكيد بر اين‌كه، نحوه انتخاب موضوعات قرآنی و دينی در اينگونه توليدات(قرآنی) حساس است، گفت: اگر با هدف ساخت فيلم مذهبی و دينی، سراغ موضوعاتی برويم كه رنج و درد مسلمانان در آنها تصویر می‌شود، برای انسان امروزی جذابیتی نخواهد داشت. تبليغ دين در عرصه هنر نيازمند هوشمندی است، ولی در جامعه فعلی ما متأسفانه در اين حوزه، ظاهربينی جای باطن‌بينی را گرفته است.

وی يكی از دلايل ضعف سينمای دينی و قرآنی را دولتی بودن آن ذكر كرد و گفت: متاسفانه در جامعه ما همواره در عرصه هنر، مديران سفارش‌دهنده آثار دينی بوده‌اند كه به طور معمول هم برای اثبات ارادت خود به مقام‌های بالاتر، فيلم‌های به اصطلاح دينی ولی ضعيف از نظر فنی توليد كرده‌اند.

اين نويسنده سينمايی ديگر دليل آفت سينمای قرآنی را، نداشتن رابطه متقابل بين سينماگران و كارشناسان دينی دانست و اظهار كرد: در فيلم‌های ايرانی حضور روحانيون به طور ملموس احساس نمی‌شود درست برعكس سينمای غرب كه به طور مداوم از نظرات كشيش‌ها استفاده می‌شود. حتی اگر در فيلم‌های ايرانی از وجود روحانی استفاده شود، به قدری اين كار بد انجام می‌شود كه نتيجه معكوس به جای می‌گذارد، زيرا اين حضور همراه با شعار است. متاسفانه بايد اعتراف كنيم كه ما در اين زمينه به شعارزدگی دچار شده‌ايم ؛ شعارهايی كه بر دل مردم نمی‌‌نشيند.

معلم توضيحات خود اعلام كرد: هر وقت ارتباط بين هنر و توده مردم نزديك‌تر شود به طور طبيعی شاهد توليد فيلم دينی خواهيم بود، زيرا تعلقات دينی بيش از هر جايی در ايران حس می‌شود، پس طبيعی است كه خواستار فيلم‌هايی درباره مسائل معنوی باشيم. البته اين خواسته هرگز با صدور بخشنامه يا دستورالعمل به وسيله مديران تحقق نمی‌يابد.

مصاحبه مربوط به ۲۴ تير ۱۳۸۷

علی معلم تهيه‌كننده سينما درباره جایگاه مفاهیم دینی در سینمای ایران اظهار كرد: موج نو در سينمای ايران يك جريان انتقادی است كه برخی معتقد هستند اين جريان در دهه چهل شكل گرفت و جريان دهه چهل تا حدودی وامدار موج نويی بود كه در آن دوران در سينمای فرانسه رخ داد.

وی ادامه داد: نمی‌توان كتمان كرد كه در دهه چهل جريانی در سينما رخ داد كه سينما را از كليشه‌های رايج آن زمان خارج كرد، اما اگر بخواهيم از تاثير مفاهيم دينی در اين جريان سخن گوييم بايد گفت شايد مفاهيم دينی همانند آثار پس از انقلاب در موج نو دهه چهل بروز پيدا نكرد ولی آثار اين دهه نيز بی‌بهره از مفاهيم دين نبود.

اين تهيه‌كننده در ادامه تصريح كرد: بعد از انقلاب نيز حركتی در سينما رخ داد كه برخلاف جريان رايج قبل از انقلاب بود، البته اين حركت را نمی‌توان موج سينمايی نام نهاد بلكه انقلاب اسلامی سينمای ايران را به دو پاره تقسيم كرد.

سخنگوی سابق خانه سينما دليل خود را اينچنين تشريح كرد: موج نو به حركتی گفته می‌شود كه در داخل يك حركت مرسوم سينمايی رخ دهد، همانطور كه در سينمای پس از انقلاب شاهد جريان‌های متفاوت هستيم، بنابراين بايد گفت كه موج نو به تعريفی هم در سينمای قبل از انقلاب رخ داد و هم در بعد از انقلاب.

معلم اضافه كرد: سينمای پس از انقلاب شاهد حضور فيلمسازان گوناگونی بوده كه يك شكل از رويكرد آنان را می‌توان در فيلمسازی دفاع مقدس جستجو كرد و يا فيلمسازانی كه در دهه اخير وارد عالم سينما شدند كه هر كدام به شخصه دارای آثار متفاوتی هستند.

وی در پايان توضيحات خود اعلام كرد: در اينكه سينمای پس از انقلاب به دليل فضای موجود آثار به سوی ارزش‌های دينی سوق پيدا كرد هيچ شكی نيست البته در زمان حال شاهديم بروزهای پروپاگاندا و ايدئولوژيك صرف و همچنين بروزهای عارفانه و طريقتی فيلم‌ها را در برگرفته است.

captcha