خاطره‌ای از دکتر شهید چمران و زمزمه قرآن در عمل جراحی
کد خبر: 3673982
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱
ساعتی با پزشک جراح دوران دفاع مقدس؛

خاطره‌ای از دکتر شهید چمران و زمزمه قرآن در عمل جراحی

گروه اجتماعی: دکتر منوچهر دوایی پزشکی است که در دوران دفاع مقدس خدمات ارزنده ای به جبهه ارائه کرد، او یکی از افتخاراتش را انجام عمل جراحی دکتر شهید چمران در جبهه می داند. متن زیر صحبت های خواندنی این پزشک دفاع مقدس درباره علم، اخلاق و هدفمندی در زندگی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، دکتر منوچهر دوایی سال 1315 در تهران متولد شد. به سبب آن که پدر وی از داروسازان به نام تهران به شمار می‌آمد علاقه وی به درمان و التیام بیماران باعث شد تا پس از پذیرش با نمره عالی در کنکور پزشکی دانشگاه تهران و طی دوره پزشکی عمومی برای ادامه تحصیل جلای وطن کرده و به آمریکا هجرت کند.

در مدت ۹ سال اقامت در آمریکا پس از طی دوره جراحی عمومی با عنوان رزیدنت نمونه سال در دانشگاه راجستر نیویورک جهت گذراندن دوره فوق تخصصی جراحی اطفال در دانشگاه مانی توبا به کانادا و دوباره به آمریکا مهاجرت کرد و تحصیلات خود را در دانشگاه چانز هاپکینز به پایان رساند و به میهن بازگشت.

با بازگشت به وطن علیرغم فراهم بودن امکانات مناسب در تهران قصد عزیمت به اهواز می‌کند و در آنجا به همراه بعضی از دوستان خود قدم در راه توسعه و پیشرفت دانشگاه جندی‌شاپور اهواز می‌گذارد ودر این مدت در مناصب گوناگون به عنوان ریاست دانشکده پزشکی، معاونت پژوهشی دانشگاه و ریاست دانشگاه اهواز همواره در کنار دوستان و شاگردانشان برای اعتلای نام آن تلاش می‌کند تا اینکه ناقوس جنگ به صدا درمی‌آید و به حکم آنچه دین و وطن می‌گوید در تمامی مدت جنگ به عنوان جراح به خدمت‌رسانی نسبت به رزمندگان مشغول بود و بارها از وی به خاطر از خودگذشتگی و حضور مستمر در جبهه‌های جنگ از سوی مقام معظم رهبری و مقامات بلندپایه کشوری و لشکری تقدیر به عمل آمد. دکتر دوایی در جمع اعضای تحریریه دو خبرگزاری ایکنا و ایسنا خوزستان حضور یافت.

دکتر منوچهر دوایی، اولین رئیس دانشگاه جندی شاپور اهواز پس از انقلاب و پزشک دوران دفاع مقدس با بیان اینکه مسئولیت مهم و تأثیرگذاری دارید، گفت: هر کس هر جایی باشد وظیفه دارد به نحواحسن آن کاری را که باید برای حال و آینده مملکت مفید است، انجام دهد. خوشبختانه پیشرفت‌های علمی خوبی در دانشگاه‌های ما حاصل شده است و دانشجویان باهوش و فراست و دانایی که در دانشگاه‌های مملکت ما مشغول به تحصیل هستند سرمایه مهم و بسیار محکم مملکت ما هستند.

علم بدون اخلاق مفید واقع نمی‌شود

وی با بیان اینکه دانشگاه‌ها محل انتقال دانش هستند، گفت: سرمایه واقعی مملکت دانشجویان ما هستند. این علم و هنری که دانشگاه ها محل انتقال آن به نسل جوان است موقعی جوابگوست و مؤثر واقع می‌شود که حتماً با اخلاق و منش همراه باشد. دانش و تکنولوژی به تنهایی نمی‌تواند رسالتی را که دانشگاه بر عهده دارد ایفا کند. علم بدون اخلاق فایده‌ای ندارد یعنی مفید واقع نمی‌شود. پیشرفت‌های علمی و تکنولوژی موقعی می‌تواند خوب مورد استفاده قرار بگیرد که با اخلاق و موازین اسلامی همراه باشد.

سرمایه عمر انسان، مانند انگشتری است که نگین آن سلامتی است

دکتر دوایی با بیان اینکه زندگی بدون هدفمندی زیاد مثمرثمر واقع نخواهد شد، افزود: ما به عنوان یک انسان هر کدام مسیری را در زندگی‌‌مان داریم. ما می‌دانیم که خداوند متعال به افراد بشر یک سرمایه بی‌بدیلی مرحمت فرموده و آن عبارت از عمر است. خداوند متعال یک سرمایه تکرارنشدنی ولی محدود به نام عمر را به هر کدام ما داده است. سرمایه‌ای که خداوند به ما مرحمت کرده همین عمری است که به صورت یک انگشتر است که نگین آن عبارت از سلامتی است.  یعنی عمر به اضافه سلامتی بسیار جواب می‌دهد.

این پزشک پیشکسوت دفاع مقدس گفت: عمر انسان‌ها از یک نقطه شروع و به یک نقطه ختم می‌شود. این بسیار مهم است که این مسیر -که چه بخواهیم چه نخواهیم باید طی کنیم - به گونه ای باشد که در پایان همراه با دستاورد باشد. در یک جایی رسیدگی نهایی در مورد ما و عملکرد ما انسان‌ها انجام می‌شود. جایی هست که خیر و شر از هم جدا می‌شود و خیر بر سرنوشت حاکم می‌شود.

افسردگی و ناامیدی ناشی از بی‌هدف بودن است

این پژوهشگر برجسته کشورمان تصریح کرد: سلامتی انسان این نیست که فرد تب یا بیماری خاص نداشته باشد، سلامتی جسمانی بخشی از سلامتی است. سلامتی اجتماعی، سلامتی روانی و سلامتی روحی نیز وجود دارد. ما اعتقاد داریم علاوه بر سلامت روان، سلامت روح هم هست که صحبت درباره آن زیاد است. سلامت روح یا سلامت معنوی مبحثی است که در دنیا دارد به آن توجه می‌شود. اگر این سلامت در بعد معنویت وجود نداشته باشد همین اتفاقی می‌افتد که امروز در جهان افسردگی زیاد شده است. جالب است بدانید که افسردگی یا یأس و ناامیدی ناشی از بی‌هدف بودن است. اگر حرکتی که انسان از ابتدا به انتها دارد هدفمند باشد، زندگی معنادار می‌شود. وقتی زندگی معنادار باشد انسان احساس می‌کند دارد به طرف خیر و موفقیت و خوبی حرکت می‌کند.

زندگی بدون هدف، هرج و مرجی است که عمر و سلامتی انسان را از بین می‌برد

دکتر دوایی با بیان اینکه نسل جوانی که در شروع زندگی است باید یک هدف غایی برای خود تعیین و به طرف آن حرکت کند، گفت: زندگی که هدف و معنا نداشته باشد یک هرج و مرجی است که سرمایه انسان یعنی عمر و سلامتی او را حرام می‌کند و از بین می‌برد. اگر حرکت انسان در زندگی به نحوی باشد که برای رفع نیازهای انسان‌های دیگر فعالیت می‌کند و هدف کسب رضایت پروردگار بزرگ باشد، زندگی او معنادار می شود. 

وی با تصریح به اینکه بی‌حرکت بودن در زندگی انزوا و افسردگی به دنبال دارد،‌ گفت: حرکت به سمت هدف‌های والا نشاط و سلامتی می‌آورد. اگر بخواهیم احساس نشاط کنیم و سالم باشیم حتماً باید توجه زیادی بکنیم که زندگی را هدفمند سازیم چرا که زندگی هدفمند زندگی شاد،‌ پویا و ثمربخش است، من یک وقتی شعری از دکتر قیصر امین پور دیدم که گفته بود: ناگهان چه قدر زود دیر می شود. و بر اساس این سروده شعری گفتم: 

روزها از پی هم رفت دریغ

سال‌ها نیز شتابان رفتند

لحظه‌ها نیز نکردند درنگ

این عجب فرصت کوتاهی بود

 برای اینکه زندگی ثمربخش، پویا و پاکی داشته باشیم باید روانمان را صیقل دهیم

این پزشک دفاع مقدس ادامه داد: برای اینکه این فرصت‌ها از دست نرود در جوانی باید این تصمیم گرفته شود. چرا که این سن محل سرمایه‌گذاری است. مهم است که علاوه بر کسب مهارت و هنر انسان راه را گم نکند این راه انتها دارد و دست خود آدم نیست. انسان جوری زندگی کند که بتواند در آخر دستاورد داشته باشد. برای اینکه زندگی ثمربخش، پویا و پاکی داشته باشیم باید روانمان را صیقل دهیم. ریل عمر ما را به جلو می‌برد چه بهتر که این مسیر را با شادی و به صورت پاک طی کنیم.

این محقق کشورمان با بیان اینکه برای داشتن یک زندگی هدفمند می‌توان به یاری خداوند هدف را مشخص کرد و انسان می‌تواند دستاورد آن را به دنیای دیگر ببرد، گفت: باید برای زندگی خود هدفی تعیین بکنیم، اگر این هدف معنوی باشد ماندگار است و سرمایه‌گذاری است که شکست ندارد اما اگر غیر از این باشد دست آدم خالی می‌ماند.

به اندازه پیشرفت در علم و تکنولوژی در اخلاق و انسانیت رشد نکردیم

وی در ادامه سخنان خود در پاسخ به سؤالی درباره مقایسه شرایط دوران جنگ و امروز گفت: هر شرایطی مختصات خود را دارد. این تفاوت‌ها چیزی نیست که در یک جمله بیان شود. اگر بخواهیم مقایسه کنیم نمی‌توانیم بگوییم انسان‌های بهتر یا بدتری هستیم. ما یک راه تکاملی پیش رو داریم و آن را طی می‌کنیم. شکی نیست که در علم و تکنولوژی خیلی پیشرفت کردیم. جوانان دانشمند ما در زمینه‌های نانوتکنولوژی، علم و هنرهای مختلف پیشرفت داشتند ولی این پیشرفت خیلی جواب نداده است، به خاطر این که انسانیت و اخلاق و صفات ویژه‌ای که بایستی حافظ این سرمایه‌ها باشد، پیشرفت نکرده است.

ارتفاع پرش ما مسلمان ها به سمت انسانیت باید بالاتر باشد

دکتر دوایی با بیان اینکه اخلاق به معنی نحوه تعامل انسان با غیر خود (اعم از انسان‌ها و محیط زیست و ...) گفت: ما شرقی هستیم. شرقی‌ها آدم‌های خوب  و دل‌رحم و با صفات خوب انسانی بودند. از غرب تمدن وارد کردیم. آنچه دستگیرمان شد به اندازه کافی خوب نبوده است. آنچه از غرب آوردیم قسمت‌های بد تمدن غرب بوده است و چیزهای مهم را نتوانستیم وارد کنیم. خود غربی‌ها بیدار شده‌اند و دارند متوجه لزوم رأفت و انسانیت و… می‌شوند - البته نه کامل-. ولی ما که خداپرست و خداجو و مسلمان هستیم ارتفاع پرش‌مان باید بالاتر، صحیح و مؤثرتر صورت گیرد. ما غافل ماندیم.

عاقبت مسائل کمتر در قلب و روح جوانان منعکس می‌شود

این پزشک پیشکسوت تصریح کرد: توجه به مادیات و ثمره‌های زودرس رشد کرده و عاقبت‌اندیشی به اندازه کافی رشد نکرده است. عاقبت مسائل کمتر در قلب و روح جوانان منعکس می‌شود. درازمدت و توجه به معنا و معنویت کمتر شده است. به طور کلی نگرش ما سطحی‌تر و کوتاه‌تر شده است. اعتمادها از بین رفته، متأسفانه دروغ‌گویی که محور اصلی تمام رذایل اخلاقی است، قانع نبودن به حق خود، غیبت،‌ تجمل‌پرستی، توجه به منافع کوتاه‌مدت خود و غافل ماندن از آنچه صلاح جامعه است، در جامعه دیده می شود. در این زمینه ما ترقی نکردیم. سلامت اجتماعی یک بخشی از سلامت انسان است که اگر نباشد همه چیز بی‌بنیاد است. پس شکی نیست که پیشرفت کردیم ولی توسعه و ترقی که ضامن حفظ این دستاوردهای علمی است به دست نیاوردیم بلکه عقب‌تر هم رفتیم.

دکتر دوایی در ادامه به بیان خاطرات خود از دوران جنگ پرداخت و گفت: کار ما در بیمارستان‌های صحرایی به این ترتیب است که در یک مرحله‌ای که زمان شدت حملات و درگیری است، تعداد زیادی مجروح و مصدوم به این بیمارستان‌ها انتقال می‌یافت. این مجروحان والامقام که خاک خوزستان عزیز به خون مقدس آ‌ن‌ها آغشته است یک خصیصه‌ای داشتند که برایم جالب بود. امکانات در این بیمارستان ها خیلی محدود بود، سه اتاق عمل آنجا بود، آنها که اقدام فوریت دار نیاز داشتند، به اتاق های عمل منتقل می شدند و بقیه باید منتظر می‌ماندند. مجروحان در آن شرایط با یک گشاده‌رویی همسنگران خود را به طرف اتاق عمل می‌فرستادند. این نشاط معنوی را در آنها می‌دیدیم و سرمایه اصلی که شکست باعث شد توسط یک حکومت فاسد و رذل که رژیم بعث عراق بود، از پا نیفتیم، خون پاک اینها بود.

اولین رئیس دانشگاه جندی شاپور اهواز ادامه داد: وقتی سوانح بسیار سنگینی رخ می‌دهد در یک فرصت کوتاه و یک‌باره تعداد زیادی مجروح و مصدوم به بیمارستان ها آورده می‌شد. رسیدگی در جبهه جنگ بایستی بااخلاق باشد. در آن فضا اخلاق و فضایل شکفته می‌شد. متأسفانه صفات نیک خودمان را نتوانستیم نگه داریم. انسان وقتی می‌تواند ترقی کند که نه تنها پا روی حق دیگران نگذارد که حق خود را هم بدهد. آن دوران افرادی بودند که از اینکه سهمیه نفت خود را به دیگران می‌دادند لذت می‌بردند. لذت این است. باید بتوانیم به نسل جوان این را اثبات کنیم که دلشاد شدن در جاهایی است که خیلی ادامه‌‌دار است، به طرف آسمان کشیده می‌شود. اینها می‌مانند.

وی افزود: شادی‌هایی هست که از آنها غافلیم. این شادی‌ها آدم را سرحال نگه می‌دارد که خیلی باید از آنها حراست بکنیم. خوشبختانه ملت ما هنوز بسیاری از صفات نیک را دارد. افراد فداکار، باوجدان و خداجوی کم نیستند. باید اینها را حفظ بکنیم.

خاطره‌ای از دکتر شهید چمران

دکتر دوایی گفت: نمونه‌ بارز ازخودگذشتن و جوانمردی در وجود بسیار ناب فرزند راستین ایران و اسلام و خداخواهی، مرحوم شهید چمران بود. یک روز بعدازظهر بعد از نبرد سوسنگرد یک دفعه گروهی از رزمندگان با لباس‌های خاک‌آلود و اکثراً ‌پاره وارد شدند. در بین آنها فرمانده کل‌شان مرحوم شهید چمران بود که درد خود را ابراز نمی‌کرد. با اینکه وضعیت بدی داشت بقیه را به سمت اتاق عمل سوق می‌داد. برخی باید همان اول عمل می‌شدند ولی خود دکتر چمران عزیز که استخوان رانش در اثر اصابت خمپاره له شده بود، درد خود را ابراز نمی‌کرد. خونریزی می‌کرد و درد زیادی داشت. افتخار داشتم که من عملشان را انجام دهم.

این پزشک دفاع مقدس اظهار کرد: زخم جنگی،‌ زخم بسیار بدی است، یک زخم عادی نیست. دستگاه بیهوشی نداشتیم و با داروهای آرامش بخش و تمهیداتی توانستیم جلوی خونریزی را بگیریم و از خطر مرگ جلوگیری شد. دکتر آن موقع شناخته شده بود، به ایشان ادای احترام کردم و در حین عمل، از پشت پرده‌ای که جلوی صورت بیمار کشیده شده بود، گاهی به سمت ایشان سرک می‌کشیدم و جویای احوالشان می‌شدم. ایشان با لحن قشنگ خاصی گفتند: شما کار خودتان را بکنید من کار خودم را می‌کنم؛ کار ایشان خواندن آیات قرآن و دعا و صحبت با خداوند است.

این پزشک پیشکسوت گفت: معمولاً کسی که در حال رزم است باید روحیه قوی و مهاجم داشته باشد. ایشان با وجود این روحیه این دعاهای بسیار زییا را می‌خواند. چطور کسی که این‌قدر رشادت دارد می‌تواند این‌قدر روح لطیفی داشته باشد؟ مردان خدا این‌طور هستند. بعدها که خدمتشان بودیم دخترم که دوازده سال سن داشت دستخطی از دکتر چمران خواست. ایشان خیلی سرحال نبود اما با آن خط قشنگ جملات زیبایی را خطاب به این بچه نوشت و به او اظهار لطف و عطوفت کرد.

captcha