غلامرضا موسوی تهیهکننده سینما در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره اکران فیلمهای خارجی و تاثیرات آن در سینمای ملی اظهار کرد: از نگاه من بحث فیلم خارجی در سینمای ما چندان معنایی ندارد، چون امکان نمایش چنین آثاری به شکلی مطلوب فراهم نیست. در همین رابطه دو دلیل، اصلیترین عاملی است که این امر را رقم میزند. ابتدا اینکه در کشور ما سالن به اندازهای کم است که حتی برای نمایش فیلمهای ایرانی ما با مشکل مواجه هستیم، بنابراین در چنین شرایطی چگونه انتظار داریم فیلم خارجی هم روی پرده رود.
وی افزود: از نگاه من تا سینماهایی کشور به ۵ هزار سالن نرسد، سخن از اکران فیلم خارجی زدن بیهوده است، چون همانگونه که گفتم ما برای نمایش فیلمهای خود هم با مشکل مواجه هستیم. نکته دیگر در همین رابطه این است که با این تعداد کم سالن، نمایش فیلمهای خارجی به نوعی ضربه زدن به سینمای ملی است، زیرا مطمئناً فرصت دیده شدن را از بسیاری از فیلمهای ایرانی میگیرد.
موسوی ادامه داد: نکته دیگر اینکه، اکران فیلمهای هالیوودی یا هندی در سینمای به شکل کامل در کشور ما ممکن نیست، چون به لحاظ پوشش و برخی مسائل اخلاقی نمیتوان این کارها را به نمایش عمومی در آورد، البته میتوان با سانسور این مسئله را برطرف کرد، اما آیا تماشاگری که در خانه و با سینمای خارجی فیلمهای مورد نظر را به صورت دست نخورده میبیند، حاضر میشود آن کارها را در سینما ببیند؟ جواب به این سوال نشان میدهد که این اقدام علاوه بر اینکه موجب رونق گیشه نخواهد شد، بلکه به نوعی به اقتصاد سینما هم ضربه خواهد زد.
این تهیهکننده با بیان اینکه سینما در سالهای اخیر رونق اقتصادی خوبی داشته است، گفت: سینمای کشور در سالهای گذشته توانسته به رونق خوبی در گیشه دست پیدا کند. این مطلب را در آمار فروش فیلمها به خوبی میتوانیم ببینیم، پس نمایش فیلمهای خارجی نه تنها باعث رونق اقتصادی سینما نخواهد شد، بلکه به نوعی فضای مطلوب گیشه را که در این سالها به وجود آمده از بین خواهد برد.
در بخش دیگری از این گفتوگو خبرنگار ایکنا پرسید: طی سالهای اخیر چند فیلم را در سینما داشتهایم که پروانه نمایش داشتهاند، اما در زمان اکران از نمایش آن فیلمهای جلوگیری به عمل آمد! فیلم سینمایی «رستاخیز» نمونه بارز این ادعاست. در همین رابطه موضوعی دیگر مطرح است آنهم اینکه ما همیشه نقد داریم چرا تا به این اندازه در حوزه عاشورا کم کار هستیم، اما در همین رابطه این سوال مطرح میشود وقتی ما با «رستاخیز» که کارگردانی، چون درویش پشت آن است چنین برخوردی میکنیم، آیا دیگر انگیزهای برای دیگران سینماگران به ویژه فیلمسازان جوان باقی میماند که در این حوزه کار کنند؟ مخلص کلام اگر ما منادی رعایت قانون هستیم، حداقل خود به آن احترام گذاشته و برای فیلمی که پروانه نمایش صادر کردهایم، احترام قائل شویم.
موسوی درباره موضوع مطرح شده چنین جواب داد: به نکته کاملاً درستی اشاره کردید، چون بخش مهمی از سینما به احساس امنیت بر میگردد، یعنی تهیهکننده یا سرمایهگذار احساس کند که کارش دیده میشود، اما برخوردیهایی که با برخی فیلمها که پروانه نمایش دارند میشود به نوعی نابودگر سرمایه گذار آن کار است. برای نمونه فیلم «سنتوری» ساخته داریوش مهرجویی را مثال میزنم. این کار در جشنواره زمان خود توانست سیمرغ بهترین فیلم را از نگاه تماشاگر به دست آورد و بازیگران هم (بهرام رادان) جایزه بهترین بازی را مال خود کرد. این که درست در شبی که قرار بود روی پرده رود، بنا به سلیقه یک نفر توفیق شد. این در حالی است که این فیلم میتوانست در گیشه جز پرفروشهای آن سال باشد، اما این اتفاق رخ نداد و جالب آنکه چند سال بعد همین کار در شبکه نمایش خانگی پخش شد! این اتفاق نشان میدهد که سلیقه شخصی ممکن است در مواقعی باعث نابودی بخشی از سینما شود. در همین جهت پیشنهاد میکنم که سیاستگذاریهای سینما به گونهای باشد که مدیران به تنهایی قادر نباشند قانون را زیر پا بگذارند.
وی ادامه داد: معمولاً مردم مسئولان را الگو خود قرار میدهند، برای همین پایبندی به قانون باید در تمامی بخشها مهمترین اصل باشد. این نکته را گفتم تا به این امر برسم، وقتی مدیری خود قانون را زیر پا میگذارد، چگونه از سینماگر یا مردم انتظار دارد قانون را رعایت کند. این موضوع را ما در توصیههای مذهبی هم بارها شنیدهایم. برای مثال «رطب خورده کی منع رطب کند» سختی از حضرت رسول (ص) است که حتماً حکایت آن را همه شنیده اند.
موسوی در پایان این گفتوگو درباره عواقب پایبند نبودن به قانون در سینما اینگونه توضیح داد: وقتی ما به مجوز خود احترام نمیگذاریم. در حقیقت شرایطی را پیش میآوریم که فیلمهای بیخاصیت و خنثی رشد کنند. در ضمن با کارهای موردنظر بهنوعی به سینمای اجتماعی آسیب میزنیم، چون اینگونه سینما تا قادر نباشد آسیبهای را بهصورت جدی شناسایی کند، کارایی نخواهد داشت.