به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) از زنجان، در آیات ابتدایی سوره مبارکه یوسف خدای متعال به سرگذشت این پیامبر پرداخته و با بیانی داستانی این اتفاقات را برای پند و عبرت ذکر کرده است.
در همه داستانها و اسطورهها شاهد روایت پندگونهای هستیم که در پایان نه فقط داستان، بلکه مفاهیم آموزندهای را به شنونده و مخاطب انتقال میدهد که در قرآن کریم نیز این ظرافت با بیانی الهی به خوبی مورد توجه بوده و این داستانها نه تنها رنگ و بوی کهنگی نمیگیرد بلکه به اقتضای هر زمان و مکان میتوان آنها را مورد استفاده قرار داد.
آنچه مهم است توجه به مفهوم هر آیه است که برای خود دریایی از معرفت هستند و با توجه به نکاتی که در پس هر آیه مستتر است میتوان مسیر سعادت را به خوبی در پیش گرفت و به بیراهه نرفت.
در آیه ۱۱ از سوره مبارکه یوسف میخوانیم: «قالُوا یٰا أَبٰانٰا مٰا لَکَ لاٰ تَأْمَنّٰا عَلیٰ یُوسُفَ وَ إِنّٰا لَهُ لَنٰاصِحُونَ»؛ «گفتند: ای پدر تو را چه شده که ما را بر یوسف امین نمی دانی، در حالی که قطعاً ما خیرخواه او هستیم».
در تفسیر کوتاهی از نکات تربیتی این آیه شریفه میتوان گفت: کسانی که پوچترند، ادّعا وتبلیغات بیشتری میکنند. «إِنّٰا لَهُ لَنٰاصِحُون».
حتّی به هر برادری نمیتوان اطمینان کرد. گویا یعقوب بارها از اینکه یوسف همراه برادرانش برود جلوگیری کرده است که برادران با گفتن «مٰا لَکَ لاٰ تَأْمَنّٰا» انتقاد میکنند.
فریب هر شعاری را نخورید و از اسمهای بیمسمّی بپرهیزید. (خائن نام خود را ناصح میگذارد) «لَنٰاصِحُونَ».
دشمن برای برطرف کردن سوءظن، هرگونه اطمینانی را به شما ارائه میدهد. «إِنّٰا لَهُ لَنٰاصِحُونَ».
خائن، تقصیر را به عهده دیگران میاندازد. «مٰا لَکَ».