محمدصادق دهنادی، کارشناس فلسفه و الهیات در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره سریالسازی دینی در سینمای ایران و غرب اظهار کرد: ما در مدیوم رسانههای ایران به یک پوستهای از مسائل دینی روبهرو هستیم، پوستهای که عموماً نیز اضافی است و جزئی از کار نیست. برای درک بهتر مثالی میزنم. در برخی از آثار به موضوعات دینی پرداخته میشود که آن موضوع بحث ما نیست، اما در کارهایی که به واسطه قصه، هیچ ارتباطی با موضوعات دینی وجود ندارد، کارگردان یا تهیهکننده برای دریافت امتیازات خاصی در کارش، مناسک دینی را تصویر میکند که معمولاً مورد پسند تماشاگران نیز واقع نمیشود.
وی افزود: دلیل این معضل در کارهای نمایشی ما این است، برنامهسازی که میخواهد فیلم یا سریال دینی بسازد باید از چنین تفکری نیز بهره برده باشد، زیرا مباحث دینی محورهایی نیست که آن را به فیلمنامهنویس سفارش داد تا وی بتواند با مطالعه درباره موضوعات مطروحه، کار مورد نظر را تولید کند، البته میشود در حوزه کارهای تاریخی کارهای خوبی تولید کرد، همانند آنچه که در فیلم «الرساله» رخ داد، اما این اتفاق در فیلم نمیتواند، رخ دهد. اینجاست که مرزبندی بین فیلم دینی و کارهایی که در آنها به تاریخ صدر اسلام یا زندگی انبیا میپردازنند، پیش میآید.
رئیس فرهنگسرای معرفت ادامه داد: اگر قرار است به موضوعات دینی به صورت شناختی پرداخته شود به نحوی که آن کار به دور از شعار، خصیصه آموزشی را دارا باشد، باید از عوامل سود بریم که در تمامی بخشهایش از آدمهایی باورمند به حوزه دین استفاده شود، حتی این شرط را من درباره بازیگران هم صادق میدانم، چون بازیگری که میخواهد برای مثال نقش حضرت مریم(س) را ایفا کند باید در ادامه فعالیتهای حرفهاش نیز پایبند اصولی باشد که در آن نقش مربوطه آن را تبلیغ کرده است. دلیل این شرط نیز این است که تماشاگر وقتی میبیند بازیگر نقش یک فرد مقدس را ایفا میکند، ناخودآگاه در ذهنش تصویری از آن هنرمند میسازد که برایش محترم است، برای همین وقتی میبیند، آن بازیگر در زندگی شخصی و فضای مجازی نوعی دیگر از زندگی را تبلیغ میکند، برایش یک دوگانگی شدید پیش میآید.
این پژوهشگر فرهنگی تاکید کرد: بهترین نمونهای که در این زمینه به ذهن من میرسد، سریال «امام علی (ع)» است. در این کار به نوعی از مالک اشتر تصویرسازی شده که دیگر عوامل سینما به خودشان این اجازه را نمیدهند که هر نقشی را به بازیگر نقش مالک (داریوش ارجمند) پیشنهاد کنند.
دهنادی در پاسخ به این سوال که در هالیوود شرایط فیلم و سریال سازی چگونه است؟ گفت: در آنجا به کسی دستور داده نمیشود تا فیلم دینی بسازد این نشان میدهد که در جغرافیای هندسه ذهنی آدمهای هالیوود یک تحول معنوی و معناگرایانه در حال رخ دادن است که سبب میشود آثاری تولید شود که نه رویه، بلکه از بافت معناگرا سود برده باشد.
وی در این بخش از گفتوکو متذکر شد: در فیلمهای هالیوودی نکته مهم و ظریف وجود دارد آنهم اینکه آموزههای دینی شکلی اومانیستی دارد، به نحوی که از دین برای آسایش شخصی سود برده میشود، بدون اینکه کارکرد اجتماعی برای آن بتوان متصور شد، نتیجه این رویکرد نیز این میشود که هرگونه جریانی انحرافی فرصت دیده شدن پیدا میشود، حتی کارهایی که در آنها توهین مستقیم به مسیحیت یا دیگر ادیان ابراهیمی میشود! این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟
دهنادی پرسش فوق را چنین پاسخ داد: بعد از تحولاتی که در غرب صورت گرفت دین به آن معنا که پاپ (رهبر کاتولیکهای جهان) مبلغ آن است به صورت عرفی عرضه شد، برای همین کلیسا آنها را انکار نکرد. برای مثال وقتی یکی از کشیشان مطرح واتیکان در درباره معجزات اجیل و کتاب مقدس حرف میزند، میگوید که حتماً نیاز نیست که شکافته شدن دریا توسط حضرت موسی(ع) را به شکلی که در کتاب آمده توصیف شود، بلکه باید زبانی تمثیلی متناسب با زمان حال برای آن انتخاب کنیم. این تحول باعث شد دین نه به معنای اومانیستی، بلکه به معنای پوزیتیویستی اثبات گرایانه ارائه شود، زیرا هر اندازه علم و زمان جلوتر رود باز هم میتوان مطابقت بین زمان و دین ایجاد کرد.
این کارشناس حوزه الهیات اضافه کرد: با توجه به توضیح فوق، هالیوود در آثار خود مبلغ دینی است که در آن هیچگونه مخالفتی با لذت طلبی حیوانی رخ نمیدهد! دینی که هیچ گونه امر و نهی در خود ندارد. این نگرشی از دین است که از آن به عنوان تحریف آشکار از دین میتوان نام برد و بسیار نیز خطرناک است.
دهنادی در پاسخ به سوال پایانی مبنی بر اینکه نسل جوان امروز ما مخاطب سریالها و فیلمهای آمریکایی است، برای همین این خطر وجود ندارد که آنها تحت تاثیر کارهای انحرافی غرب که به اسم آثار دینی صورت میگیرد، باشند؟ گفت: بدون شک چنین خطری وجود دارد، چون میشود کارهایی را که در پوسته وجود دارد به نوعی تصفیه کرد، اما مفهومی که در بافت موجود است، نمیشود تغییر داد. در انتها سخنم نیز باید بگویم که این خطر تنها از سوی آثار غربی وجود ندارد، بلکه همانگونه که گفتم در داخل نیز چنین آسیبی وجود دارد، آنجایی که بازیگر در ظاهر و جلوی دوربین حرفی میزند، اما در جایی دیگر مفاهیمی که آن را در قالب بازی تبلیغ کرده زیر سوال میبرد.