به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین شریفی، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) امروز 21 دی ماه، در کرسی «نقد رویکرد قرائت انسانی از دین» به معرفی و نقد دیدگاههای مجتهد شبستری پرداخت و گفت: وی معتقد است که خدا دین نازل نکرده است بلکه کتاب نازل کرده و پیامبر شخصی بوده که عالم هستی مانند کتاب در جلوی او جلوهگر شده و او آن را خوانده است.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و استاد حوزه علمیه افزود: از دید وی تعابیری مانند «إِنَّا أَنْزَلْنَا...» هرگز به معنای این نیست که گوینده آن خداست و خدا آن را نازل کرده است؛ پیامبر فکر میکرده از جانب خدا ماموریت دارد یعنی تخیل؛ البته تخیل مد نظر وی به معنای خیالپردازی نیست بلکه منظور قوه خیال است که ممکن است برخی از آن ها مطابق واقع و برخی نیز خلاق واقع باشد، بنابراین تصور اینکه خدا دین نازل کرده است از دید ایشان، دقیقا مخالف قرآن کریم است.
شریفی بیان کرد: امثال شبستری معتقدند اینکه بگوییم اساسا دین از ناحیه خدا نازل شده حرف خیلی بی ربطی است؛ زیرا خدا کیست و کجاست؟؛ وی میگوید وقتی وجود خدا را نمیتوانیم با دلیل اثبات کنیم نمیتوان گفت که خدا با یک فرد مشخص با الفاظ و متنی به اسم قرآن سخن گفته و یا حادثه وحی رخ داده است؛ لذا از چنین خدایی کتابی نازل نشده است.
وی با بیان اینکه از دید شبستری، دریافت وحی به معنای دریافت مجموعه اطلاعات و دادهها نیست بلکه تلقی، قرائت و خوانش در نگاه به جهان است، تصریح کرد: وی میگوید که زبان دین، زبان بیان واقع نیست؛ هدف پیامبر مشغول کردن مردم به خدا بود ولی از چه راه و صورتی، برای پیامبر اهمیت ندارد؛ یعنی نشانههایی نبوده که پیامبر ببیند و بگوید؛ اینکه مثلا معادی هست و پیامبر دیده یا تجربه کرده دلیلی بر حقانیت آن نیست.
وی افزود: یعنی مسئله این نیست که قوم لوطی بوده یا نه، فقط پیامبر خواسته توجه مردم را به خدا جلب کند؛ اصلا در دین او وجود خدا نیز مسئله نیست. آیات مربوط به معاد هیچکدام ناظر به واقع نیست بلکه توضیحی از چرخه انسان و قرائتی از حیات اوست.
شریفی بیان کرد: او معتقد است که گزارههای قرآن، خبری نیست؛ قرائتی از جهان است و تاکید می کند که این مسئله در یکی از ساعات مطالعه قرآن بر من آشکار شد. او می گوید اصلا واقع چیست؟ و چه کسی آن را ساخته است؛ واقع تحفه یونانی و ارسطویی است که به جان مسلمین افتاده و در ادیان بودا و هندو چنین چیزهایی مطرح نیست..
شریفی عنوان کرد: مبنای دیگر دینشناسی این فرد، انکار ابلاغ معصومانه وحی است و گفته عصمت در وحی معنا ندارد؛ حتی اگر وحی سخن خدا باشد هرگز به صورت کامل و ناب به دست ما نرسیده و امکان یافتن معصومانه آن وجود ندارد و پیامبران هر طور تلقی کردهاند به ما منتقل کردهاند.
استاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینیی(ره) عنوان کرد: شبستری معتقد است که پیامبران، انسانهای عادی هستند و قطعا مرتکب اشتباه شدهاند البته تنها در مسئله دعوت به خدا منحرف نشدهاند ولی مسائل دیگری مانند عصمت و علم غیب، سخن بی ربط و نادرست است و تاریخ نیز چنین قضاوتی ندارد؛ زیرا اگر امام علی و حسین(علیهما السلام) علم غیب داشتند چرا رفتند و کشته شدند ضمن اینکه علوم رایج دوره خود را هم نمیدانستند و اگر میدانستند چرا علم فیزیک و شیمی برای ما نگفته اند.
شریفی ادامه داد: وی معتقد است اگر این افراد بشر هستند پس اهل خطا و گناه و اشتباه هم هستند و اساسا انسان بدون خطا و گناه، انسان نیست و مفهوم ندارد؛ او می گوید این همه نالهها و فریادها و گریههای علی(ع) که در دعای کمیل آمده نشانه ارتکاب خطاها و اشتباهات آنان است و آنان واقعا در سخنانشان مبالغه نمیکردند و واقعا مرتکب گناه و خطا بودند.
شریفی عنوان کرد: از دیگر دیدگاههای وی این است که امکان صدور سخنان متناقض از سوی انبیاء وجود دارد؛ ضمن اینکه در قرآن نیز سخنان متناقض وجود دارد و در دورههای قبل نیز این سخنان متناقض میان انبیاء وجود داشته است و همه آموزه های دین نیز تاریخمند هستند، حتی عبادات نیز مشمول این مسئله هستند، لذا احکام قصاص و خانواده و ازدواج و ... باید طبق روش مدرنیته صورت بگیرد چون قواعد اسلام در این زمینه در دنیای امروز خریداری ندارد و منسوخ است.
این استاد و محقق حوزه علمیه افزود: از دید وی، اگر مسلمانی همجنسبازی کرد نباید گفت که مسلمان واقعی نیست؛ اینکه شکلی از ازدواج را عادلانه و یا ظالمانه بدانیم بسته به زمان و قضاوت مردم دنیا دارد و چون مردم دنیا همجنس گرایی را در حداقل ده کشور نادرست نمیدانند بنابراین دلیلی وجود ندارد آن را ظالمانه بدانیم.
شریفی بیان کرد: از دید وی، گزارههای دینی اعتبار دائمی ندارند و یک مومن واقعی حتی برای گزاره «خدا عالم است و یا وجود دارد» نمیتواند اعتبار دائمی قایل شود؛ زیرا دین فقط میخواهد دلت پاک باشد و موحدانه بزییم و زیست موحدانه از دید او زیست متناسب با آموزههای عصری داشتن است؛ البته وی معتقد است موحدانه زیستن فرم واحدی ندارد و میتواند به شکل مسیحیت و یهودیت و ... زیستن باشد و پیرو فلسفه و هنر خاصی هم نیست.
این استاد و محقق حوزه علمیه تصریح کرد: پذیرش سکولاریسم به صورت دقیق کلمه از دیگر مبانی دینی اوست؛ او میگوید دین فقط رابطه انسان با خدا را بیان کرده و آن هم در حد اصل و نه جزئیات و یا راه های ارتباطی مشخص نیست؛ لذا دعوت پیامبر فقط دعوت به توحید بوده و با زندگی سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مردم کاری نداشته و قرآن هم نمیتواند چیزی در مورد مسائل روز ارایه دهد.
وی تاکید کرد: او میگوید «رنه کاسن» که فردی بزرگ و از تدوین کننده اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده است، گفته حقوق بشر در رابطه انسان با انسان مفهوم دارد و دنبال تدوین رابطه انسان با خدا نیست؛ یعنی دین برای ما محترم ولی ربطی به رابطه انسانها با انسانها ندارد و وقتی این فرد چنین حرفی زده ما چه و که هستیم که بخواهیم بر آن نقد وارد کنیم.
شریفی بیان کرد: هیچ حرفی نیست که ملحدان در طول تاریخ زده باشند و وی بیان نکرده باشد؛ عصمت ائمه و پیامبر را زیر سؤال برده و معتقد است که ایشان خیالات و وهمیات را منتقل کرده و قرآن نیز ساخته پیامبر است و شرایع و احکام آن نیز مربوط به هزار و 400 سال پیش است.
وی با بیان اینکه تکه کلام وی و امثال وی این است که ما در گفتن حرفهایمان آزاد نیستیم و فضا نداریم، افزود: اینها این حرفها را آزادانه میزنند و باز هم معترض میشوند که چرا در کشور فضایی به ما نمیدهند تا این حرفها را بزنیم و عقاید خود را بیان کنیم؛ در حالی که در حسینیه ارشاد جلسه میگذارند و افراد خاصی را هم دعوت کرده و اجازه مناظره نیز نمیدهند.
شریفی ادامه داد: ما بارها درخواست مناظره با ایشان را داشتیم و یا اینکه به منزلشان برویم و به سؤالات ما پاسخ دهند ولی وی گفت من با مراجع مناظره می کنم و وقتی این مسئله نیز جدی شد، گفت مراجع، هرمنوتیک نخواندهاند و من با آنان هم مناظره نمیکنم؛ ما میگوییم اگر شما دنبال انکشاف حقیقت هستید واقعا جواب علمی بدهید، نقدهای ما بر سخنانتان و دیدگاههای غربی را بخوانید ولی اگر هدف، هوچیگری است که با کار علمی سازگاری ندارد.
این محقق و کارشناس دینی عنوان کرد: وی حسن و قبح ذاتی افعال را زیر سؤال میبرد؛ لذا از دید وی اخلاق ثابتی نداریم و معیار در دوره فعلی، اخلاق و روش زندگی، غربی به عنوان روش غالب است، به همین دلیل هم وی وقتی معتقد به اخلاق نیچه و اندیشمندان غربی است طبیعی است که قصاص و ازدواجهای دیگرگونه را هم خشن و منطبق بر روحیه انسانی نداند.
استاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) عنوان کرد: محور زندگی بشر در غرب، خودمحوری و سودجویی است و اگر ما این مبنا را بپذیریم چونان که شبستری پذیرفته، طبیعی است که برخی مسائل مانند پذیرش حجاب و ... برای ما دشوار باشد این در حالی است که کتب متعددی در مورد احکام اسلامی و فواید آن نوشته شده و تحقیقات تجربی زیادی نیز در مورد اثار مثبت برخی احکام مانند تاثیر نماز و روزه بر آرامش روحی و فکری انسان و کاهش آلام و گرفتاریهای اجتماعی انجام شده است ولی وی چشم بر روی آن بسته است.
شریفی عنوان کرد: فهم صحیح، و واقعبینانه از دین با وجود نظریات مختلف و برخلاف باور امثال وی که بر هیچ برداشتی، صحه نمیگذارد، نیازمند روششناسی درست است. البته حتما پیش فرضها در فهم، دخالت دارند ولی این پیش فرضها باید به عقلانیت و جایگاه محکمی برسد؛ اینکه بگوییم چون حقوق بشر را عقلا گفتهاند پس باید آن را بپذیریم، حرف درستی نیست و اصولا چرا نباید این حقوق را نقد کنیم؛ ضمن اینکه وی از یکسو فلسفه غربی را مبنا می داند و از طرف دیگر نیز معتقد است که هیچ برداشتی، اعتبار ندارد پس چرا ما باید بر مبنای روش و منش غربی زندگی کنیم که خود غربیها نیز به ناکارآمدی آن پی بردهاند.