برای تخته سیاه دانش آموزان خانه می‌سازیم
کد خبر: 3682068
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۴

برای تخته سیاه دانش آموزان خانه می‌سازیم

گروه اجتماعی: خیرین مدرسه ساز با دست‌های پرسخاوت و مهربان خود مرهمی می‌شوند برای نگاه‌های پر از التماس دختران و پسرانی که رنج محرومیت آنها را برای رسیدن به بلندای افتخار و سربلندی باز می‌دارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن( ایکنا) از آذربایجان‌شرقی، خیرین مدرسه ساز با دست‌های پرسخاوت و مهربان خود مرهمی می‌شوند برای نگاه‌های پر از التماس دختران و پسرانی که رنج محرومیت آنها را برای رسیدن به بلندای افتخار و سربلندی باز می‌دارد.اصغر کریمی یکی از همان خیرین فرهیخته و نیک اندیشی است که دستان کودکان محروم را در مناطق کم برخورداربه گرمی می‌فشارد.
او وقتی می‌بیند جبر روزگار باعث شده است تا کودکان محروم از درس و مشق عقب بمانند دلش به درد می‌آید بنابراین مصمم می‌شود آستین‌ها را بالا بزند و برای ‌التیام دردهای کودکان محروم مرهمی شود.
اصغر کریمی یکی از اعضای انجمن خیرین مدرسه ساز تبریز است. هر چند که او از به کار بردن خیر مدرسه ساز امتناع می‌کند و معتقد است هیچ فرقی بین فرزندان من و کودکانی که در مناطق محروم هستند وجود ندارد، همه آنها با استعدادهای ناب و نبوغ سرشاری که دارند فرزندان ما هستند و ما باید در جهت رشد علمی آنها تلاش کنیم.
او توسط یکی از دوستانش با مدارس مناطق محروم آشنا می‌شود چنانچه خودش می‌گوید: «یکی از دوستانم به نام مهندس لشگری مرا از وضعیت مدارس مناطق محروم و اسف بار اتاقک‌ها و کانکس‌هایی که به عنوان مدرسه بود و دانش آموزان در آنجا درس می‌خواندند آشنا کرد و من از نزدیک وضعیت این مناطق را مشاهده کردم عزم خود را جزم نموده و فعالیت‌های مدرسه سازی را شروع کردم و دیگر نتوانستم کنار بکشم و تا زنده هستم این کار را ادامه می‌دهم و حتی افراد علاقه مند را به سمت مدرسه سازی سوق می‌دهم.»
از سال 72 وارد مجموعه فعالیت‌های خیرخواهانه در حوزه مدرسه سازی شده و به صورت رسمی فعالیت‌های مدرسه سازی خود را از سال 75 آغاز کردم. همه فعالیت‌های مدرسه سازی ما در قالب انجمن خیرین مدرسه ساز تبریز صورت گرفته و در محورهای خاص مدرسه سازی انجام می شود.
مهم ترین هدف و انگیزه خیرین مدرسه ساز در مناطق محروم رنج محرومیت و نگاه‌های ملتمسانه دخترکانی است که جبر روزگار آنها را مجبور می‌کند در سنین پائین ترازدواج کنند و مسئولیت یک زندگی را بر عهده بگیرند. چرا که آنها در روستای خود مدرسه‌ای برای ادامه تحصیل ندارند. آنها مجبورند تن به ازدواجی ناخواسته بدهند که سرانجام خوشی نیز نخواهد داشت. اگر امکان تحصیل برایشان فراهم بود با سواد و علمی که می آموختند می‌تواستند آینده خوشی را برای خود رقم بزنند.
اصغر کریمی وقتی دفترچه خاطرات ذهنش را ورق می‌زند نگاه‌های پر از التماس دختر روستایی را به یاد می‌آورد« وقتی وارد روستای اوتوکندی شدیم وضعیت آموزشی روستا را بررسی کردیم، پسران روستا گرچه در مدرسه‌ای نامناسب اما به هر حال مکانی برای درس خواندن داشتند اما مکان تحصیل دختران واقعا غم انگیز و حزن آلود بود، دختران روستا که از آمدن ما با خبر بودند پشت این اتاقک به اصطلاح کلاس جمع شده بودند، یکی از آن دختران پیش ما آمد و درخواست کرد ساخت مدرسه دخترانه در این روستا را دراولویت قرار دهیم. وقتی علت این کار را از آن دختر جویا شدیم گفت در روستای ما و در شرایط کنونی دخترانی مانند من یا باید درس بخوانیم یه با اجبار والدین عروسی کنیم، چون مدرسه دیگری در این روستا وجود ندارد و آنها برای رفتن به روستاهای دیگر به ما اجازه نمی دهند بنابراین احداث مدرسه شما در این روستا سرنوشت ما را تغییر می‌دهد.
وقتی حرف‌های آن دختر به اینجا رسید بلافاصله صورتجلسه تنظیم شد و ساخت فوری یک مدرسه در دستور کار قرار گرفت و هرچه زودتر آن مدرسه را احداث کردیم»
کرمی با اشاره به تجهیز مدارس احداث شده نیز ادامه داد: پس از احداث یک مدرسه وقتی با درخواست تجهیز مدرسه از سوی اولیای مدرسه یا دانش آموزان مواجه می شوم احساس شور و شعف خاصی می‌کنم. مثلا وقتی اولیای دانش آموزان از ما می‌خواهند مدارس را با سیستم کامپیوتری تجهیز کنیم من خوشحال می شوم که دانش آموزان مدارس محروم نیز با علم کامپیوتر آشنا می‌شوند یا آنها برای احداث و تجهیز مدارس خودشان نیز همکاری می‌کنند شور و حال دیگری به ما می‌بخشند.
او مادر و همسرش را مشوق اصلی خود در این راه عنوان کرده و می‌گوید: همسرم تحت هر شرایطی مرا به ادامه راه تشویق می‌کند و همیشه کمک حال من است، او مدام برنامه‌های مدرسه سازی را از من پیگیری می‌کند و می‌گوید نباید کار احداث مدرسه در مناطق محروم را به فراموشی بسپاری یا تعطیل کنی.
او هر وقت که از حجم کار زیاد خسته می‌شود به خود نهیب زده و می گوید چشمان منتظر فرزندان روستا مرا به سوی خود می‌خواند باید ایستادگی و مقاومت را از کوه‌های استوار روستا یاد بگیرم وهیچ وقت خستگی و درجا زدن درکارم نباشد.

وی در مورد نامگذاری مدارس احداثی نیز می گوید:اداره کل نوسازی مدارس و آموزش و پرورش افراد را راحت گذاشته‌اند مدارس احداثی را به هر نامی که دوست دارند نامگذاری کنند، در این میان برخی افراد مدارس را به نام فرزند شهید خود نامگذاری می‌کند یا فرزندی که در اثر حادثه فوت کرده ، برخی مدارس را به نام پدر یا مادر خودشان، برخی مدارس را به نام یک شخصیت بزرگ و والا مقام نامگذاری می‌کنند. مدارسی که توسط ما احداث شده‌اند در ابتدا به نام 14 معصوم آغاز شده اند و سپس مدارس بعدی اسامی مختلفی دارند از جمله مدرسه فرهنگ، پروین اعتصامی، رشدیه، مولوی، تربیت، کشاورز، حکمت، ابن سینا و خیلی از مدارس دیگر.
او معتقد است مدارس در قالب طرح سلامت احداث شوند بهتر است « با توجه به سفرهایی که به کشورهای مختلف اروپایی داشته‌ام مشاهده نمودم مدارس در قالب طرح سلامت احداث می شوند.من نیز معتقدم مدرسه‌ای که ما احداث می‌کنیم باید در کنار آن به بحث سلامت دانش آموزان توجه شود و آنها در مدرسه خود به صورت دوره ای مورد ویزیت قرار گیرند.
در طرح مدرسه سلامت دانشگاه علوم پزشکی با همکاری آموزش و پرورش هر دو ماه یک بار پزشکانی را برای ویزیت دانش آموزان به این مناطق اعزام کنند. بعد سلامت دانش اموزان با یاد گیری علم جدای از هم نیستند. هر چقدر دانش آموزان سالم‌تر باشند بیشتر می‌توانند نحوه یادگیری مفاهیم را تجزیه و تحلیل کنند. مثلا اگر گوش یا چشم دانش آموزی کم شنوا یا کم بینا باشد ضعیف عمل می کند و باعث عقب ماندگی در مراحل تحصیل می شود.
کار خیرین مدرسه سازدر استان‌های آذربایجان‌شرقی و مناطق همجوار فقط در بحث مدرسه سازی خلاصه نمی‌شود بلکه در کنار احداث مدرسه در روستاهای مختلف خانه‌های بهداشت و درمانگاه نیز احداث می‌کنند و احداث محل اسکان برای پزشکان درروستاها نیز بخش دیگری از فعالیت‌های آنها را تشکیل می‌دهد.
وی مدرسه را سقف سبزی بر بالای سر انسان‌ها دانسته و می‌گوید: مدرسه سقف سبزی بر بالای سر انسان‌ها و موجب نجات از تاریکی‌ها و ظلمت‌ها بوده و از مدرسه می‌توان به جایگاه‌های بلند توسعه و رشد دست یافت. ما معتقدیم اگر انسان‌ها باسواد شوند تمام کوه‌ها و دشت‌های این مرز و بوم سبز خواهد شد.
یادگارهای ارزشمند او و همکاران مدرسه سازش در 650 روستا همچون نگینی می‌درخشد و یاد و خاطره این بزرگ مردان خیر مدرسه ساز را در بلندای افلاک می پراکند. روستائیان شهرستان‌های کلیبر، ثمین، آذرشهر،اهر، مشکین شهر، مراغه، بیجار، ایلخچی، مهاباد، بستان آباد و خیلی از شهرستان‌ها نام آنها را هیچگاه از یاد نمی برند.
ساخت 650 مدرسه در روستاهای محروم استان آذربایجان‌شرقی، اردبیل، کردستان و آذربایجان غربی همه یادگارهایی هستند که نام نیک آن مردان تاثیر گذار را با خود بر دوش می کشند.
آنها خشت خشت آجرهای دانایی و توانایی را با دل‌ها و دست‌های مهربان خود می‌چینند تا دیگر در سرزمین آب و آئینه از مدرسه‌های چادری و کپری و اتاقک های تنگ و تاریک و کانکس‌ها نقشی به یادگار نماند. آنها چهاردیواری کلاس درس را به فرزندان میهن اسلامی هدیه می‌کنند تا بار مسئوولیت عظیم خود را سبک تر کنند.

گزارش از معصومه درخشان

captcha