به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حضرت زینب کبری(س) در چنین روزی یعنی پنجم جمادیالاولی در سال پنجم هجری متولد شد. حیات 57 ساله ایشان از عصر پیامبر اسلام(ص) آغاز شد و مدتی پس از واقعه کربلا به پایان رسید اما درسهای بزرگ ایشان برای جامعه اسلامی همچون جامعه امروز ما برقرار است. به همین مناسبت، خبرگزاری ایکنا از حجتالاسلام والمسلمین محمد سعیدی آریا، مدرس حوزه علمیه قم درباره درسهای زندگی ایشان برای جامعه امروز ما جویا شد که متن آن در ذیل ارایه میشود.
*درباره جایگاه حضرت زینب(س) در هدایت جامعه توضیحاتی بفرمایید.
خداوند متعال بندگانش را به حال خود رها نکرده و برای آنها هدایت قرار داده است، این هدایتها یا در قالب قرآن است و یا در قالب زندگانی اهل بیت و بزرگان دینی که البته آموزههای این بزرگواران هم تجسم عینی قرآن است، زندگی این بزرگواران به ما میآموزد که چگونه زندگی کنیم، چگونه رفاقت کنیم، چگونه از تنگناها خارج شویم و به عبارت کلی ما را «هدایت» میکند.
بنده ایام ولادت حضرت زینب(س) را تبریک عرض میکنم و معتقدم ایشان یک الگوی تمام عیار برای هدایت ما هستند. ایشان صفات بسیاری دارد که هر کدام آنها نکات فراوانی دارد اما در این بخش به مهم ترین صفت ایشان اشاره میکنم. زینب کبری(س) همراه همیشگیِ ولیّ زمان خود بود به این صورت که ایشان هیچگاه اباعبداللهالحسین(ع) را تنها نگذاشت. حتی در روایات میخوانیم که شرط ازدواج ایشان با همسرش یعنی عبدالله بن جعفر این بوده است که از مسیر امامت جدا نشود، این همراهی را خیلی از یاران دیگر هم داشتند مثلا حدود هزارنفر در ایام حج با امام حسین(ع) همراه بودند اما تا کجا؟ در نهایت حداکثر صد و چند مرد با ایشان در کربلا ماندند، آن شبی که اباعبدالله فرمودند چراغها را خاموش میکنم و هرکس که میخواهد، برود، افرادی دیگر نیز جدا شدند، آدمهای بدی هم نبودند اما توان و توفیق ایستادگی در مسیر حق را نداشتند. دو فرزند حضرت زینب(س) در کربلا به شهادت رسیدند اما ایشان دست از ایستادگی بر نداشت.
بعد از حادثه کربلا هم زینب کبری(س)، پیامآور است، همه این شعر را شنیدهایم که «کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود». دشمنان امام حسین(ع) قرار گذاشته بودند که چیزی از مسیر اهل بیت باقی نماند اما حضرت زینب(س) با خطبههای مختلفی که بعد از کربلا، در کوفه و شام ایراد کردند، پیام جریان کربلا را منتقل کردند.
پس حضرت زینب(س) کسی است که در سختترین مقاطع هم در مسیر حق باقی میماند و انسان باید از این مساله درس بگیرد، بعضی آدمها در مسیر حق ایستادگی میکنند اما در مواقع حساس شانه خالی میکنند.
*درسهای حضرت زینب(س) به طور خاص برای بانوان مسلمان امروز ما چه میتواند باشد؟
زینب کبری(س) به واسطه جایگاه علمی خود برای زنان کوفه درس تفسیر قرآن و بیان احکام شرعی دایر کرده بودند، به عبارتی میتوان گفت مدیریت فرهنگی بانوان کوفه در دوران امام علی(ع) با ایشان بوده است. در حدیثی از امام حسین(ع) خطاب به ایشان میخوانیم: «انتِ بحمدالله عالمة غیرمتعلمة»، از نظر تاریخ اسلام، جایگاه علمی ایشان قطعی و از مسلّمات است اما محدود به زنانی که رجوع میکردند و مسایل را پیگیری میکردند.
نکته دیگر این بود که ایشان هنگام ازدواج با عبدالله بن جعفر شرط کرده بود که هیچگاه از برادرش حسین(ع) جدا نشود، البته نکته لطیفی وجود دارد این که ایشان همراهی با امام حسین(ع) را مسلّم میدانسته است اما شاید از طریق علم الهی که پدرشان خبر داده بود، مسیر سخت بودن همراهی در کربلا را میدانستند و نسبت به آن با همسر خود شرط کرده بودند. سالها بعد هم در هنگامه کربلا، عبدالله به علت بیماری شدیدی که ظاهراً برایش ایجاد شده بود نتوانست به کربلا برود اما زینب کبری(س) با دو فرزند جوان خود با امام حسین(ع) همراه شد.
زینب کبری(س) از جهت عبادت هم بسیار سر آمد است و از نماز شب ایشان بسیار شنیدهایم؛ تا آن جایی نماز شب ایشان عابدانه و خالص است که اباعبدالله(ع) میفرماید: «خواهرم در نماز شب خود ما را دعا کنید».
پس اگر بخواهیم جمعبندی کنیم زندگانی حضرت زینب(س) ابعاد وسیعی دارد؛ از جنبههای عبودیت ایشان گرفته تا تشخیص دقیق ایشان برای حضور در صحنههای اجتماعی.
ذکر این نکته ضروری است که بعضی از فعالیت اجتماعی زنان، سوء استفاده میکنند، بروز غیرعفیفانه و تبرّج جایز نیست، بالاتر از اینها باید گفت فعالیت اجتماعی هم که قرار باشد در آن با نامحرم مواجه شد باید بر اساس ضرورت باشد. یک بانوی مسلمان باید جمعبندی بکند که عملش چقدر به عفت نزدیک است و تا جایی که ممکن است ارتباط با نامحرم را به حداقل برساند، این که حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) خطبه میخوانند بر اساس شناخت دقیق ضرورت است وگرنه در غیر این شرایط، حضرت زینب(س) به عبادت و تفسیر قرآن برای بانوان مشغول بود.
دقت داشته باشیم، مسائلی مثل غصب ولایت یا مساله کربلا، رسیدن کارد به استخوان است و در این شرایط حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) وارد میشوند وگرنه چرا در مسالهای مثل جنگ جمل که بعضی از همسران پیامبر، اجماعی را تشکیل داده بودند، زینب کبری(س) به شکل مستقیم وارد نشد؟ شاید مهمترین جواب همین است که با وجود امیرمومنان(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، زینب کبری(س) هنوز ضرورتی برای حضور مستقیم در صحنه، آن طور که همسران پیامبر در جناح مقابل حاضر شده بودند، تشخیص نداده بودند اما در شرایطی مثل کربلا که دشمن میخواهد از اهل بیت چیزی باقی نگذارد، ایشان تمام قد وارد میشود. در روز عاشورا ایشان از دو جهت، پرستار واقعی خاندان اهل بیت است، اول از لحاظ پرستاری روحی و روانی؛ به این شکل که هر کس در آن شرایط میخواست دلش آرام بگیرد به حضرت زینب(س) پناه میبرد، مساله دیگر هم پرستاری از کودکان است که در سه یا چهار سند، وارد شده است به این صورت که زینب کبری(س) خودشان را در برابر ضربات تازیانهها سپر بلا میکردند تا به کودکان آسیبی نرسد، همچنین طبق روایتی دیگر هم تصمیم دشمن بر قتل امام سجاد(ع) در کربلا جدی بود و هنگامی که آن افراد با شمشیر آخته بر بالین امام سجاد(ع) که بیمار بودند، حاضر شدند زینب کبری(س) جلوی آنها ایستاد و گفت ابتدا من را باید بکشید که ایستادگی ایشان آنها را منصرف کرد، شاید به این دلیل که نمیخواستند خون زنی را بریزند. در دوران اسارت هم که زیاد شنیدهایم ایشان «قافلهسالار» بودند.
پس با این مقدمه بار دیگر تاکید میکنم اگر فعالیتهای اجتماعی حضرت زینب(س) را بدون بیان مقتضیات و ضرورتهای آن مقطع، مطرح کنیم میشود: کلمة الحقّ یراد بها الباطل: یعنی سخن حقی که از آن مراد باطلی داریم! گویی بخشی از حقیقت را بیان و بخشی را کتمان کردهایم.
*اگر در یک سطح بالاتر بخواهیم الگو بودن ایشان را برای کلیت جامعه، فارغ از جنسیت و حتی فارغ از تقسیمبندی دیندار و غیردیندار بررسی کنیم، چه نکاتی را میتوانیم مطرح کنیم؟
حضرت زینب(س) هیچ تکلیف شرعی برای همراهی با امام حسین(ع) ندارد چون همانطور که میدانید امام حسین(ع) فرموده بودند آنها با من کار دارند و بقیه میتوانند بروند، اما حضرت زینب(س) میماند به خاطر هدف احیای مکتبی که خود بدان معتقد است، آن همه سختی را بر خود ترجیح میدهد و «ایثار» میکند. حجم سختیهای وارد شده بر حضرت زینب(س) آنقدر زیاد بوده است که وقتی به مدینه باز میگردد، شوهرش او را نمیشناسد و سراغ زینب را میگیرد.
در سطحی بالاتر اگر نگاه کنیم ایشان خود را سپر بلای کودکان میکنند، آن هم نه بواسطه این که بچههای اهل بیت هستند خیر، بچههای همه کاروان بودند، حضرت زینب(س) نمیتوانست تحمل کند یک کودک تازیانه بخورد و خود را سپر میکردند، یک وقتی اگر تازیانهای بر کودکی بلند میشد حضرت زینب(س) خود را در مقابل آن قرار میداد ...(گریه گوینده).
این بحث فراتر از دیندار بودن یا دیندار نبودن است، به نظر میرسد ایثار یک ارزشی است که همه انسانها میتوانند آن را درک کنند.