به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) نمایش«طبقه پایین خانه پدری» شب گذشته چهارشنبه 4 بهمن در دو سانس در تالار هنر و در قالب سی و ششمین جشنواره بینالمللی «تئاتر فجر» به روی صحنه رفت؛ داستان زندگی رقتبار چهار شخصیت نمایشی؛ دو برادر و یک خواهر و یک عروس خانواده که مقهور و مطرود از جانب پدر خانواده به طبقه زیرین خانه کوچیدهاند و متأصل و مسخ شده در حالت تعلیق به سر میبرند.
آنها که نسبت به رفتار و عملکرد پدر خانواده و اینکه گویا در طول زندگی نظرات خود را در زندگی خانوادگی و شخصی هر کدام از اعضای خانواده تحمیل کرده است، عصیان کرده و در رابطهای غیراخلاقی از نظر نوع برخورد با یکدیگر و زبان گشودن به فحاشی نسبت به یکدیگر، اوقاتی ناامیدکنندهای را میگذرانند، با این حال باز در برهههایی از نمایش یاد پدر میکنند و تصورشان این است که هیچ تکیهگاهی مؤثر و مفیدتر از او در زندگی نمیتوانند بیابند.
به ویژه عروس خانواده که برخلاف سایرین که در عین موضع حقانیت پدر بر سر لج افتاده و کوچکترین حلقه ارتباطی خود را با پدر قطع کردهاند همچنان به عنایات پدر امیدوار است و گهگاهی از مواهب او بهرهمند میشود اما پسر بزرگ(محمود) که بیشترین شباهت را به پدرش دارد از او منزجر است، پسر کوچکتر(حبیب) که بلندپروازی میکند و دختر(صغری) که درگیر اوهام و خیالات دنیوی خود است.
از منظر دیگری نیز میتوان به نمایش و روایت آن نگاه کرد، به ویژه آنکه کارگردان در طراحی دکور تا اندازهای ولو به شکل تلویحی به این موضوع اشاره دارد و آن تعبیه پلکانی غیرمتعارف در بک گراند صحنه است که با تعداد پلههای زیادی در نقطه اوج صحنه به نوری(درگاه الهی) منتهی میشود، براین اساس با نگاهی سمبلیک و نمادین اشخاص «طبقه پایین خانه پدری» را میتوان به مثابه انسانهای این دنیا تصور کرد که از نقطه نورانی فاصله گرفته و هبوط در فضایی دارند که نهایت ناهنجاری و بینظمی را میتوان در آن دید و از این دیدگاه است که براساس طراحی صورت گفته اجزا و آکساسوار صحنه نیز در نهایت بینظمی و شلوغی در صحنه چیده که نه، رها شدهاند.
اساساً اشخاص نمایش به منزله نمایندگانی از جهان امروزی و معاصری هستند که به دلیل آلوده شدن به مادیات و مطامع دنیایی محکوم به زندگی در بیقولهای هستند که رنج و بدبختی و نگاه سخیف انسانی در آن موج میزند، هر بار که هر کدام از آنها دست از تعلقات دنیایی میشویند و عقلانیت و منطق را سرلوحه خود قرار میدهند در طول نمایش شاهد آن هستیم که پلکان خاصیت کاربردی و ابزاری خود را پیدا میکند و هر یک از اشخاص تعدادی از پلههای آن را تا رسیدن به منبع نورانی میپیمایند اما در میان راه که باز منفعتطلبی به سراغ آنها میآید، راه پیموده شده را مجدد بازمیگردند.
سرآخر نیز در این کشمکشهای مادی اشخاص نمایش فلاح و رستگاری نصیب هیچکدام به غیر از عروس خانواده که توانسته است به منبع نورانی بالای پلکان رسیدن و پرس غذایی به منزله مائده آسمانی را برای رفع گرسنگی نصیب خود کند، باقی اشخاص نمایش مغبون و مضطرب باقی میمانند.
به نظر میرسد علی حیدری که کارگردانی این نمایش را به عهده داشته و از شهرستان آبادان در این جشنواره شرکت کرده است به اتفاق طیبه نیکآزاد که نویسندگی نمایشنامه آن را به شکل مشترک به عهده داشتهاند، توانسته رویکرد مؤثر و متفاوتی به یک موضوع ارزشی در نمایش که آن استیصال انسان در جهان آخرالزمانی است داشته باشد اما باید به این نکته اشاره کرد که تا اندازه زیادی این نمایش که برگزیده جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی است در آمادهسازی به منظور اجرای صحنهای شتابزده عمل کرده و نتیجه اینکه تا قدر زیادی در مواجهه مخاطب با نمایش شاهد طراحی منظم، حساب شده و ارائه میزانسنهای اصولی نیستیم.
امیرسجاد دبیریان