آیت‎الله خسروشاهی، جامع علوم رسمی و کشفی
کد خبر: 3685406
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۹
آیت‎الله فاطمی‌نیا مطرح کرد:

آیت‎الله خسروشاهی، جامع علوم رسمی و کشفی

گروه اندیشه: استاد برجسته اخلاق و شارح صحیفه سجادیه در اولین مراسم ارتحال سالک الی الله آیت‎الله سیدابراهیم خسروشاهی ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون تقسیم‌بندی علم به علوم معامله‌ای یا رسمی و علم کشفی بیان کرد: آیت‎الله خسروشاهی کسی بود که بین علم و معرفت را جمع کرده بود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) اولین مراسم سالگرد ارتحال عالم پارسا و سالک الی الله، آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی شب گذشته، پنجم بهمن ماه در مسجد المهدی(عج) تجریش و با سخنرانی آیت الله سیدعبدالله فاطمی نیا و حضور جمعی از شاگردان و دوست داران مرحوم آیت الله خسروشاهی برگزار شد.
مسجد المهدی(عج) میدان قدس تجریش که سال‌ها آیت الله خسروشاهی در آن اقامه نماز می‌کرد، فضای دیگری داشت و تعدادی زیادی از دوستداران برای عرض ارادت به این عالم ربانی در این مراسم که با تلاوت محمدهادی صلح‌جو قاری ممتاز کشورمان آغاز شد، حضور داشتند.

آیت‎الله خسروشاهی، جامع علوم رسمی و کشفی
در ادامه برنامه نوبت به مداحی حاج احمدچینی رسید که او نیز قریب به 4 دهه در این مسجد و در محضر آیت الله خسروشاهی به مدح اهل بیت(ع) پرداخته بود، پس از مداحی وی نوبت به محمدرضا پورزرگری قاری بین‌المللی کشورمان رسید تا دقایقی را به تلاوت آیاتی از کلام‌ الله مجید بپردازد و مستمعان از استماع آیات الهی بهره مند شوند.
پس از تلاوت پورزرگری و در حالی که جایی برای نشستن مردم در مسجد وجود نداشت و بسیاری از علاقه‌مندان بیرون از مسجد استقرار یافتند نوبت به سخنرانی آیت الله سیدعبدالله فاطمی نیا، استاد برجسته اخلاق و شارح صحیفه سجادیه رسید تا دقایقی پیرامون شخصیت علمی و معنوی آیت الله خسروشاهی سخن بگوید.
این استاد برجسته اخلاق بحثی پیرامون این که بزرگانی مانند فیض کاشانی و غزالی در کتب خود علم را به دو نوع علم معامله و علم کشفی تقسیم کرده‌اند را مطرح و بیان کرد: علم معامله‌ای علم عبادت و جوارح است اما علم کشفی از این سنخ نیست و در دفاتر نیز پیدا نمی‌شود بلکه ائمه(ع) نیز با اشاره به خواص خود این علم را منتقل می‌کردند، همچنین ممکن است یک نفر در علوم معامله‌ای یا رسمی مجتهد باشد اما اگر بین علم و معرفت جمع کرد عالم تغییر می‌کند که آیت الله خسروشاهی یکی از مصادیق این افراد بود که علم و معرفت را جمع کرده‌ بود.
در ادامه مشروح سخنان آیت الله فاطمی‌نیا تقدیم می‌شود:
مجلس آیت الله سیدابراهیم خسروشاهی بهشت است، ارتباط بنده با ایشان نیز تقریبا به حدود 40 سال پیش بازمی‌گردد به طوری که این ارتباط نیز بسیار نزدیک بود.
اما در ابتدا در مورد علمایی که از سنخ ایشان هستند صحبت کنم، بعضی از قدمای علما از جمله غزالی در احیاء العلوم و فیض کاشانی در المحجه البیضا که تهذیب احیاء العلوم است و فیض کاشانی احیاء العلوم را احیا کرده که واقعا این کار از تألیف دو کتاب مشکل‌تر بوده است. اما بالاخره غزالی هم در آخر عمر مشرف به تشیع شد ولی مجال اعلام را پیدا نکرد، فیض کاشانی هم وقتی در آنجا احیاء العلوم را تهذیب می‌کند، می‌گوید غزالی «قدس سره»، در واقع فیض به اعتبار تشرف آخر عمر غزالی به تشیع اینطور می‌گوید، به هر حال این دو بزرگوار علوم انسانی را از زاویه‌های مختلفی تقسیم بندی کرده‌اند.
این دو نفر علوم را به دو علم معامله و علم مکاشفه تقسیم می‌کنند، این هم بحث بزرگی است و تمام اجزا آن را نیز هیچ یک نیاورده‌اند اما این بحث اجزایی دارد و باید از جای دیگر اجزای آن را استفاده کنیم و کنار هم بگذاریم، اینها می‌گوید علوم معامله و مکاشفه، هر دو بزرگوار می‌نویسند که علم معامله همان علم عبادت و جوارح است که باید نماز بخوانم و عبادت کنم و ...، که اینها علم جوارح است، اما نکته مهم این است که علوم مکاشفه در دفتر نیست، «الا قلیل»، که هر دو گفته‌اند این چیزی نیست که در دفاتر باشد مگر با اشاره، چنان که اهل بیت(ع) هم با اشاره این علوم را مطرح کرده‌اند. اشاره به خواص می‌گفتند و تاکید زیادهم داشتند که این علوم را فاش نکنید چراکه به شما این علوم را به صورت اشاره‌ای می‌گوییم.
این اشارات نیز اصلا اشارات ساده‌ای نبوده، اگر ساده بود چرا امام علی(ع) کمیل را در نیمه شب به صحرا می‌برد و مطالبی را به ایشان می‌گوید؟ حضرت(ع) اول مقدمه می‌چیند که «ان هذه القلوب اوعیه»، این دل‌ها ظرف هستند و هر چیزی را نمی‌توان به کسی گفت، به اندازه عقل مردم هم باید صحبت کرد، البته این روایت که باید به اندازه عقل مردم با آنها صحبت کرد، تتمه‌ای دارد و کامل آن این است که «تکلم الناس علی قدر عقولهم، اتریدون ان لا یعبد الله»، تتمه‌اش این است که می‌خواهید خدا پرستیده نشود؟ لذا امام(ع) کمیل را به آنجا برد و گفت میزان به اندازه عقل مردم حرف زدن است، «یا کمیل ان هذه القلوب اوعیه» این دلها ظروفی هستند «و خیرها اوعاها»، و بهترین آنها پر ظرفیت‌ترین آنها است.
تا یک چیزی می‌گوییم، می‌گوید این حرف با عقل جور در نمی‌آید، خب وقتی اینطور می‌گویند آن حرف را به آنها نگویید، اما امام(ع) در ادامه به کمیل می‌فرماید: «کمیل ان هاهنا لعما جما»، ای کمیل اینجا علم زیادی است و امام(ع) به سینه مبارکشان اشاره می‌کند، اما «لو وجدت له حمله»، اما امام می‌فرماید: اگر حاملانی برای آن پیدا کنم. لذا برای علوم مکاشفه نمی‌توانیم کتاب بنویسیم، بلکه اشارات است.
اما علوم معامله؛ علوم مکاشفه حیات خلوتش علوم معامله است، علوم معامله چون برای همه لازم بوده خداوند هم برای همه آن را آسان کرده، اما همین علم معامله که آسان است این هم حیات خلوت دارد و حیات خلوت آن هم علم معرفت اسرار قلوب است.
اما در جای دیگری می‌بینیم که تعابیر علوم معامله و کشفی تغییر می‌کند و می‌گویند علم رسمی و باطنی، شیخ بهایی هم در جایی شوخی کرده و می‌گوید «علم رسمی سر به سر قیل است و قال، نه از آن کیفیتی حاصل نه حال»، مولوی هم در مثنوی حرف‌های دارد، البته یک عده خیال می‌کنند مولوی خلاف عقل بوده، اما مثنوی یک جوی دارد و اگر جو را بدست نیاورید ظلم است که در مورد آن صحبت کنید، اینکه مولوی می‌گوید «پای استدلالیان چوبین بود»،اینطور که عده‌ای خیال می‌کنند منظور مولوی نبوده است.
مثنوی در جو این است که، مولوی از کسانی که عقل را به رخ کشیده بودند آزار دیده است، نه این که مخالف عقل باشد، خلاصه می‌گویند، علوم رسمی و علوم باطنی و یا تعبیر به علم کشفی شده است، اما حالا در اینجا که اسامی تغییر یافته باید چه کرد؟
شما علم رسمی را بیچاره کرده‌اید و گفتید که «علم رسمی سر به سر قیل است و قال»، حالا سؤال این است که با این اوصاف اگر در علم کشفی خطا رخ دهد چه باید بکنید؟ اکر کسی در کشفش مثلا دید که نماز مغرب 4 رکعت است، چه باید کنیم؟ البته از اینور هم، طلاق علم رسمی را داده‌ای اما وقتی می‌خواهید خطای علم کشفی را پیدا کنید اینجا می‌گویید اشتباه کردم و با علم رسمی کار دارم، برای این که در علم رسمی خطا سنج منطق است، اما در علوم کشفی خخطا سنج چیست؟ البته با تسویلات شیطان و توهمات کاری نداریم و مراد ما کشف صحیح است که برای آیت الله بهاءالدینی و امثال ایشان رخ داده است،.
در پاسخ باید بگوییم که خطا سنج در علم کشفی، همان علم رسمی است که آن را بیرون کرده بودند و حالا باید بگوییم برگرد، پس خطا سنج در علم کشفی همان علم رسمی است، برای نمونه طرف قائل به تناسخ است در اینجا با علوم رسمی و فلسفه این عقیده را رد می‌کنیم که در کلام و فلسفه تناسخ باطل است. نتیجه این است که این علوم رسمی که گاهی هم با آن شوخی می‌کنیم «که قیل است و قال»، بسیار علوم سختی است، بنده پزشکی نخوانده‌ام و نمی‌دانم پزشک چه زحماتی را متحمل شده، به همین تناسب اگر راه مراجع را نرفته باشیم، نمی‌توانیم موقعیت آنها را بفهمیم.
حالا، این علوم رسمی که نباشد، نمی‌توانیم بندگی کنیم، انسان بدون فقه چگونه می‌تواند عارف شود؟ اگر واجبات درست نباشد چه سلوکی حاصل می‌شود؟ اما یک نکته اینجا است و آن اینکه این آقا در علوم رسمی مجتهد می‌شود و اگر رساله او در منزل نباشد اصلا تو به هیچ کجا نمی‌رسیم اما اگر برای این مجتهد چیزی دیگری هم بود عالم عوض می‌شود و آن این که این علم را با معرفت جمع کند، آیت الله خسروشاهی کسی بود که علم و معرفت را جمع کرده بود، اما اینها این معارف را از کجا به دست آورده‌اند؟ آخرین مرتبه‌ای که آیت الله خسروشاهی را دیدم دستانش را بوسیدم و روحم تازه شد به گونه‌ای که مدتی بود اینطور معنویتی نگرفته بودم و به قول امروزی‌ها از این دست بوسی شارژ شدم
این مکارم از کجا آمده؟ اما اینقدر بدانید که اگر تمام علوم را در سینه داشته باشید و شب تا صبح نماز بخوانید، اگر صفات عالیه در ما نباشد به هیج کجا نمی‌رسیم، تمرین کنید، گذشت و عفو ... را باید به دست آورید، اینها حدیث عشق است که آیت الله خسروشاهی را به این مرتبه رسانده است، ایشان با بنده نیز طوری برخورد می‌کرد که گویی خبری نیست اما در واقع خبرهایی بود اما ایشان نمی‌فرمود. اینجا هم بهشت است نه مجلس ختم و امیدواریم که روح ایشان، امشب ما را هم دعا کنند.ایشان معدن اسرار بود و اهل سیر و سلوک، اما نَم پَس نمی‌داد، اینها اولیای خدا هستند و مخفی و بعد از مرحوم شدن شاید چیزهایی از اینها منتشر شود و به قول یکی از اساتید خورشید پشت پرده نمی‌ماند.

 

captcha