پاسداشت حق آموزش و تربیت با نگاهی به نهج‌البلاغه
کد خبر: 3687560
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۳

پاسداشت حق آموزش و تربیت با نگاهی به نهج‌البلاغه

گروه شبکه اجتماعی: حکومت‏ها موظف‌اند تمام زمینه‏‌هاى لازم براى آموزش و تربیت مردمان را فراهم کنند، که همه سعادت‏‌ها و شقاوت‏‌ها در گرو آموزش و تربیت است. هر جا بدى و زشتى رخ می‌نماید، حاصل آموزش و تربیتى نادرست است. چنان‏که در آموزه‌‏هاى امام على (ع) آمده است: «عَدَمُ الْأَدَبِ سَبَبُ کُلِّ شَرٍّ»، فقدان ادب و تربیت، سبب هر شرّ و بدى است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) مصطفی دلشاد تهرانی استاد و پژوهشگر نهج البلاغه در کانال تلگرامی خود به ارائه توضیحاتی در مورد پاسداشت حق آموزش و تربیت پرداخته که در ادامه متن آن از نظر می‌گذرد.
با توجّه به اهداف حکومت، حقّ آموزش و تربیت مهم‏ترین حقّى است که مردمان بر حکومت دارند، بدین‏ معنا که حکومت‏ها موظف‌اند تمام زمینه‏‌هاى لازم براى آموزش و تربیت مردمان را فراهم کنند، که همه سعادت‏ها و شقاوت‏ها، راست شدن‏ها و به انحراف رفتن‏ها، سلامت‏ها و ناسلامتى‏ها در گرو آموزش و تربیت است. هر جا بدى و زشتى رخ می‌نماید، حاصل آموزش و تربیتى نادرست است. چنان‏که در آموزه‌‏هاى امام على (ع) آمده است: «عَدَمُ الْأَدَبِ سَبَبُ کُلِّ شَرٍّ»، فقدان ادب و تربیت، سبب هر شرّ و بدى است.
امیرمؤمنان على (ع) در تقسیم‌بندى مردمان بر اساس آموزش و تربیت آنان، چنان سخن گفته است که مشخص است همه چیز انسان در گرو آموزش و تربیت است: «النَّاسُ ثَلاَثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌ، وَ مُتَعِلّمٌ عَلَى سَبِیل النَّجَاةِ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَؤُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ»، مردم سه دسته‏اند: دانایى که شناساى خداست، آموزنده‌‏اى که در راه رستگارى کوشاست و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند، و پىِ هر بانگى را گیرند و با هر باد به سویى خیزند. نه از روشنى دانش فروغى یافتند، و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند.

جمعه ///پاسداشت حقّ آموزش و تربيت با نگاهی به نهج البلاغه

انسانِ بى‏ بهره از آموزش و تربیتِ درست، استعدادهاى کمالى خود را راکد مى‏سازد یا در مسیر تباهى بارور مى‌نماید. رسالت پیام ‏آوران الهى این بوده است که زمینه لازم را با گشودن غل و زنجیرهاى خوارى و ستمکارى، و جهالت و خرافات، براى تربیت آدمیان در جهت کمال مطلق فراهم سازند و حکومت‏ها به دلیل امکاناتى که در اختیار دارند مى‌توانند نقشى اساسى در این زمینه‏ سازى بازى کنند. قرآن کریم درباره رسالت پیامبر اکرم (ص) چنین مى‌آموزد: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»، (رسالت او چنین است که) بار گرانشان و بند و زنجیرشان را از آن‏ها فرو مى‏نهد.
پیامبران موانع تربیت مردمان را برمى‏‌دارند و مقتضیات آن را فراهم مى‏سازند تا انسان‏ها خود، راه کمال را بپیمایند، چنان‏که امام على (ع) مطرح کرده است: «وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِیَاءَ، أَخَذَ عَلَى الْوَحَی مِیثَاقَهُمْ، وَ عَلَى تَبلِیغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ، لَمَّا بَدَّلَ أَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللّهِ إِلَیْهِمْ، فَجَهِلُوا حَقَّهُ، وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ، وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ، وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ. فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ، لِیَسْتَادُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَ یُذَکِرُّهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ، وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ، وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ، وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمُقَدِّرَةِ» خداى سبحان از فرزندان آدم پیامبرانى برگزید، و هر یک به زبانِ وحى پیمان او را شنید، که امانتِ او نگاه دارد و حُکم خدا را به دیگران برساند و این هنگامى بود که بیش‏تر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومارِ عهد در نوردیدند، حقّ او را نشناختند و برابر او خدایانى ساختند. شیطان‏ها آنان را از خداشناسى به گمراهى کشیدند، و پیوندشان را با پرستش خدا بریدند. پس هر چند گاه پیامبرانى فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا اجراى پیمان‏هاى فطرت را از آنان بخواهند، و به نعمت فراموش شده‌‏اش یادآورى‏ شان کنند و با زبان تبلیغ با آنان احتجاج نمایند، و دفینه‌هاى عقول (یا عقل‏هاى دفن شده) را برانگیزند، و آیات بزرگى که دستِ قدرت او مقدّرش نموده به آنان بنمایانند.
تمام تلاش پیام ‏آوران الهى در این جهت بوده است که با آموزش درست، زمینه تربیتى فطرى را فراهم کنند تا انسان‏ها به کمال لایق خود روى نمایند. على (ع) درباره رسالت پیامبراکرم (ص) گوید: «فَبَعَثَ اللّهُ مُحَمَّدًا ـ. صَلَّى ‏اللّه‏ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ. بِالْحَقِّ لِیُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ، وَ مِنْ طَاعَةِ الشَّیْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَیَّنَهُ وَ أَحْکَمَهُ، لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إِذْ جَهِلُوهُ، وَ لِیُقرُّوا بِهِ بَعْدَ إِذْ جَحَدُوهُ، وَ لِیُثْبِتُوهُ بَعْدَ إِذْ أَنْکَرُوهُ» پس خدا، محمد (ص) را به راستى برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتان برون آرد، و به بندگى او درآرد و از پذیرفتارى شیطان برهاند، و به پذیرفتارى خدا راه نماید؛ با قرآنى که معنى آن را آشکار نمود، و اساسش را استوار فرمود، تا بندگان بدانند ـ. بزرگىِ ـ. پروردگار خود را که داناى آن نبودند؛ و بدو اقرار کنند؛ از پسِ آن که بر انکار می‌ا‏فزودند، و او را نیک بشناسند، از آن پس که خود را نا آشنا بدو مى‌نمودند.
امیرمؤمنان على (ع) اصلى‌‏ترین کار حکومت را فراهم کردن زمینه‌‏هاى لازم براى آموزش و تربیت مردمان دانسته چنان که در گفت‌وگو با عثمان بن عفّان، این‏گونه بیان داشته است: «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللّه‏ عِنْدِاللّهِ إِمَامٌ عَادِلٌ، هُدِیَ وَ هَدَى، فَأَقَامَ سُنَّةً مَعْلُومَةً، وَ أَمَاتَتْ بِدْعَةً مَجْهُولَةً»، بدان که برترین بندگان خدا نزد او پیشوایى است دادگر، هدایت شده و راهبر، که سنّتى را که شناخته است برپا دارد، و بدعتى را که ناشناخته است بمیراند.
برپا داشتن سنّت، یعنى بسترسازى براى آموزش درست، و تربیت یافتن به اخلاق نبوى و راه و رسم زندگى ایمانى، کارى بود که امام على (ع) وظیفه اساسى خود در حکومت مى‏دانست و تا آن‏جا که مى‏توانست به جدّ آن را دنبال نمود، و درباره‌اش فرمود: «وَ عَلَى الاْءِمَامِ أَنْ یُعَلَّمَ أَهْلَ وِلاَیَتِهِ حُدُودَ الاْءِسْلاَمِ وَ الاْءِیمَانِ»، بر پیشواست که به مردمان تحت سرپرستى خود حدود اسلام و ایمان را آموزش دهد.
«وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَکُمْ، وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِی مِنْ وَرَائِکُمْ، و أَعْتَقْتُکُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ وَ خَلَقِ الضَّیْمِ»، بى‏ گمان همسایگى با شما را به نیکى گزارده‏ام، و با همه تاب و توان از هر سو پاسدارى‏ تان کرده‌‏ام، و گردن‏هایتان را از بندهاى خوارى و رفتن در زیر بار ستمکارى رهانیده ام.
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنّی قَدْ بَثَثْتُ لَکُمْ الْمَوَاعِظَ الَّتِی وَعَظَ الْأَنْبِیَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ، وَ أَدَّیْتُ إِلَیْکُمْ مَا أَدَّتِ الْأُوْصِیَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ»، مردم! من اندرزهایى را که پیامبران به امّت‏هایشان دادند، بر شما گستراندم، و آن‏چه را که وصیّان پیامبران به کسانِ پس از خود رساندند، به گوش شما رساندم.
تلاش امام (ع) براى آموزش و تربیت مردمان بر این مبنا بود که وى دانایى را پایه و اساس همه خوبى‏ها و کامیابى ‏هاى مادّى و معنوى و معیار ارزشیابى انسان مى‏ دانست و معتقد بود، که جهل، ریشه همه بدى‌ها و ناکامى‏ها است.
در آموزه‌‏اى والا از آن حضرت آمده است: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»، ارزش هر کس به اندازه چیزى است که مى‌داند، «الْعِلْمُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ، الْجَهْلُ أَصْلُ کُلِّ شَرٍّ»، دانش، پایه هر خوبى، و نادانى، پایه هر بدى است.
امام على (ع) آموزش و تربیت را هدف غایى مى‏دید، و حکومت را وسیله‌اى درخدمت آن، و نیز دیگر اهداف حکومت، یعنى عدالت، امنیت، و رفاهت را نیز براى بسترسازى تعالى آدمیان با آموزش و تربیت آنان مى‌‏دانست. این حقیقت در بیانى از وى به روشنى مطرح شده است: «وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَى، وَ جَعَلَهَا مُنْتَهَى رِضَاهُ، وَ حَاجَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ»، خداوند به پروادارى‏تان سفارش کرده، و آن را نهایت خشنودى خود و خواستش از بندگان قرار داده.
مقصد آن است که انسان در تربیت به کمال لایق خویش برسد، و حکومت، و همه امکانات براى این امر، و در خدمت آن است. در آموزه‏هاى امام على (ع) آمده است: «إِنَّ النَّاسَ إِلَى صَالِحِ الْأَدَبِ أَحْوَجُ مِنْهُمْ إِلَى الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ»، بى‏ گمان که مردمان به تربیت و ادب نیکو نیازمندترند از طلا و نقره.
تلاش امام (ع) در این جهت بود که به وسیله حکومت و با امکانات آن، بستر تربیت و ادب مردمان را فراهم سازد تا خود، با انتخاب خویش، به کمال لایق خود برسند، چنان‏که به آنان فرمود: «إِنَّکُمْ إِلَى اکْتِسَابِ الْأَدَبِ أَحْوَجُ مِنْکُمْ إِلَى اکْتِسَابِ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ»، بى ‏گمان شما به کسب تربیت و ادب، نیازمندترید از کسب طلا و نقره.
بر این اساس بود که امام (ع) به صراحت فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقًّا، وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ. فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ. وَ تَوْفِیرُ فَیْئکُمْ عَلَیْکُمْ، وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلاَ تَجْهَلَوا، وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا»، مردم! مرا بر شما حقّى است، و شما را بر من حقّى. امّا حقّ شما بر من: نصیحت و خیرخواهى شما، فراوان کردن درآمدهایتان و رساندن آن به شما، آموزش دادن به شما تا در نادانى نمانید، و ادب کردن و تربیت شماست تا نیک بدانید.
captcha