به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 اتفاق عظیمی بود که بسیاری از نظریهپردازان عرصه انقلابها را به تأمل بیشتر وادار کرد. منشأ اصلی پیروزی این انقلاب، دین و باورهای دینی بود که تا قبل از آن هرگز به عنوان منشأ شکلگیری یک انقلاب مطرح نشده بود. البته برای دلایل شکلگیری این انقلاب، دیدگاههای مختلفی بیان شده و عدهای ریشههای مذهبی، عدهای ریشههای سیاسی، عدهای ریشه اقتصادی و برخی نیز آن را توطئهای از جانب دشمنان شاه قلمداد میکنند اما هرچه هست، این انقلابی بسیار پیچیده است و بررسی ریشههای شکل گیری آن مورد علاقه بسیاری از پژوهشگران عرصه انقلابهاست.
محمدمهدی عبدخدایی، از مبارزان قدیمی انقلاب اسلامی و از یاران شهید نواب صفوی، در گفتوگو با ایکنا به بیان نکاتی درباره ریشههای شکلگیری انقلاب اسلامی سال 1357 پرداخت و گفت: قرن بیستم، قرن مارکس است و نظریات مارکس، فصلالخطاب همه انقلابها از نظر متفکران دنیا بوده است؛ حتی جواهر لعل نهرو در کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» میگوید: عصر انقلاب تمام شده، تکنولوژی هستهای پیشرفت کرده و هر حرکت انقلابی سرکوب میشود.
وی افزود: بقیه متفکران دنیا همانند برتراند راسل، گیموله، ارنست همینگوی، جان اشتاین بک، ماکسیم گورگی و.... معتقدند انقلاب جبری است و با تکامل ابزار تولید، انقلاب به وجود میآید. چنین نظریهپردازانی معتقدند در حقیقت مارکسیسم حرف اول را در انقلابهای دنیا میزند و کمونیستها هم برای آن تبلیغ میکردند.
عبدخدایی ادامه داد: البته سوسیالیسم دارای چهار شیوه شامل سوسیالیم انقلابی، سوسیالیسم دموکراتیک، ناسیونال سوسیالیسم و سوسیالیسم مسیحی است که در ایران سوسیالیسم خداپرست را شاهد بودیم که رهبری آن برعهده محمد نخشب بود. همه این چهار دسته معتقد بودند تحقق انقلاب، خارج از نظریات کارل مارکس امکان ندارد.
این مبارز قدیمی انقلاب اسلامی یادآور شد: حضرت امام خمینی(ره) در مقابل چنین نظریاتی، نظریه جدیدی ارائه دادند تا انقلاب اسلامی پیروزی شود. جواهر لعل نهرو میگوید به جای انقلاب کودتای انقلابی کنید و به همین دلیل در ایام انقلاب، برخی انقلابیون شعار میدادند «برای حفظ قرآن ارتش تو کودتا کن» اما امام خمینی(ره) شیوهای دیگر را در پیش گرفتند و مردم را نسبت به حاکمیت بدبین و ناراضی کردند تا اینکه گستره این نارضایتی زیاد شد.
وی با اشاره به استفاده انقلابیون از تریبونهای مختلف برای مبارزه با حکومت پهلوی عنوان کرد: شاه دارای رادیو، تلویزیون، روزنامه و ... بود اما امام(ره) هم حسینیه، مداحان، امام جمعهها و... را دارا بودند. اصل مهم در اینجا داشتن تریبون بود. اگر شاه میرفت سر مزار کوروش و میگفت «کورش آسوده بخواب که ما بیداریم»، فردا شیخ قاسم تهرانی از وعاظ تهران در مسجد امین السطان میگفت «کوروش آسوده بخواب تخم مرغ شانهای سی تومان است».
عبدخدایی اشاره کرد: وقتی شاه اقدامی غیردینی انجام میداد، به یکباره تمام منبریها و ائمه جماعات ایران علیه گفته شاه سخن میگفتند. از سوی دیگر باید اشاره کنم که سران حکومت پهلوی، اساسا به فکر مذهبی بودن مردم ایران نبوده و در صدد ترویج فساد بودند و همین امر در افزایش نارضایتیهای مردم نقش تأثیرگذاری داشت.
این مبارز قدیمی انقلاب اسلامی به سه تفکر مهم قبل از انقلاب اشاره کرد و ادامه داد: خداباورستیزان، دینباور ستیزان و شیعهباور ستیزان، سه دیدگاه اصلی غیردینی قبل از انقلاب بودند. حزب توده، خداباور ستیز بود. دسته دوم لائیکها همانند ملی گرایان بودند که معتقد بودند دین نباید در مسائل اجتماعی دخالت کند. دسته سوم، شیعه باورستیزان همانند احمد کسروی بودند که لبه تیز حمله قلمی وی به تشیع بود.
عبدخدایی یادآور شد: در مقابل این دیدگاهها، سه دسته گرایش اسلامی وجود داشت؛ یک دسته، فرهنگسازان بودند که رهبری این جریان را آیتالله بروجردی بر عهده داشت که جنبشی برای بیداری راه انداخته بود تا مردم را نسبت به باورهای دینی آگاه کند. ایشان از نظر فرهنگی، کارهای عظیمی انجام داده و روحانی انقلابی تربیت کردند.
عبدخدایی به مبارزات آیت الله کاشانی در دوران قبل از انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: دسته دیگر استعمارستیزان بودند که رهبری آنها با آیتالله کاشانی بود. اگر ایشان در جریان ملی شدن صنعت نفت با مرحوم محمد مصدق همراهی نمیکرد، ملی شدن نفت به سرانجام نمیرسید. دسته سوم هم آرمانگرایان بودند که به اجرای مو به موی احکام اسلامی اعتقاد داشتند و رهبری آن بر عهده مرحوم شهید نواب صفوی بود.
وی با اشاره به فعالیتهای قرآنی نواب صفوی گفت: عادت نواب صفوی این بود که در جلساتی که با ایشان بودیم، میفرمودند اول قرآن بخوانید، قرآن کلامی است که به همه آرامش و نورانیت میدهد. نواب صفوی عاشق قرآن بود و صدای جالبی برای قرآن خواندن داشت. وقتی که ایشان قرآن میخواند همه خاموش میشدند.
این همرزم شهید نواب صفوی اظهار کرد: فدائیان اسلام معتقد بودند با اجرای احکام اسلام مبارزه با استعمار خارجی شکل میگیرد و به همین دلیل وقتی مصدق، دولت را اسلامی اعلام نکرد، شکست خورد. اصولا به دلیل شیعی بودن جامعه ایران، فقط این دین اسلام بوده که توانایی تحریک تودهها علیه ظلم و استعمار را داشته است و نمود این نظریه را در تحریم تنباکو از سوی مرحوم میرزای شیرازی مشاهده می کنیم.
این مبارز قدیمی انقلاب اسلامی تأکید کرد: حضرت امام خمینی(ره) هر سه مورد مذکور را داشتند. قبل از اینکه امام خمینی(ره) مرجع شوند، آیتالله بروجردی مرجع بودند، و در آن زمان سه دسته از روحانیون مشغول مبارزه با حکومت پهلوی بودند و این سه دسته در حضرت امام(ره) خلاصه شده بودند.
وی ادامه داد: امام خمینی(ره) فرهنگساز بودند و ملاحظه میکنید در سالهای 1325 و 1326 به آیتالله مطهری و آیت الله منتظری، «اسفار» درس میدهند و کشفالایات را علیه حکمیزاده مینویسند و این نشان میدهد که ایشان فرهنگساز هستند. حضرت امام همچنین استعمارستیز است و هیچ کس همانند ایشان در مقابل کاپیتولاسیون موضعگیری نکرده است.
عبدخدایی در پایان تأکید کرد: از طرف دیگر حضرت امام(ره) آرمانگرا هستند و به دلیل همین آرمانگرایی است که میگویند: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر». در حقیقت این سه شعار در شخصیتی همانند ایشان جمع شده بود و همین مسئله باعث انقلاب شد؛ آن هم در موقعی که بسیاری از افراد و متفکران معتقد بودند که مذهب عامل ارتجاع است و نمیتواند انقلاب کند.