تاکید قرآن بر تکریم شرافت مؤمن
کد خبر: 3689238
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۷

تاکید قرآن بر تکریم شرافت مؤمن

گروه اجتماعی: قرآن به‌عنوان برنامه زندگی و کتاب تربیت بر حفظ آبروی مؤمن تاکید دارد کمااینکه از نکات قابل ارزش در اخلاق قرآن این است که به مسائل آبرویی و حیثیتی مردم کار نداشته باشیم، زیرا خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را می‌ریزند و موجب ترویج بی‌بندوباری و گناهان در بین اقشار جامعه به‌ویژه جوانان می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، در برخی از روایات آمده است که شرف و آبروی مؤمن از شرف و آبروی خانه خدا هم بالاتر است و در برخی آیات ما هتک حرمت آبرویی انسان‌ مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته است‌.
قرآن‌کریم آن‌گاه که از آسیب‌های اخلاقی و شخصیتی انسان‌ها سخن می‌راند، تجسس در امور و زندگی شخصی دیگران را یاد می‌کند و ایمان آورندگان را از استمرار این رفتار ناپسند اخلاقی بر حذر داشته و می‎فرماید: «یَا أیُّهَا الّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أیُحِبُّ أحَدُکُمْ أنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ؛ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید که پاره‌ای از گمان‌ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید (پس) از خدا بترسید که خدا توبه پذیر و مهربان است».
نباید تردید داشت که بدگمانی نسبت به دیگران و نیز بدگویی در غیاب آنان، با تجسس برای یافتن نقطه ضعف‌ها یا عیوب پنهانی، پیوندی تنگاتنگ دارد. یعنی کسانی‌که به‌دلایلی دچار بدگمانی و دشمنی نسبت به کسی شده‌اند و یک‌سر به غیبت و تضعیف شخصیت اجتماعی او می‌پردازند، خواه ناخواه به‌دنبال شواهدی عینی برای اثبات گفته‌های خود هستند، از این‌رو یا خود وارد حریم خصوصی افراد می‌شوند یا از ساده‌لوحی نزدیکان استفاده کرده و می‌کوشند تا اندک مایه و اعتباری که آنان در حیات جمعی‌شان دارند، سلب کنند.

نگاه کریمانه اسلام به انسان

اسلام از آن‌جایی‎ که نگاهی کریمانه به انسان‌ها دارد و حقوق فردی و اجتماعی‌شان را محترم می‌شمارد، به هیچ مسلمانی اجازه نمی‌دهد که سرنوشت کسی را بازیچه دست خود قرار دهد؛ زیرا با گسترش موج بی‌حرمتی و بی‌اعتمادی مردم به یکدیگر، نمی‌توان جامعه‌ای سالم و رشدیافته و معنویت‌گرا داشت. از طرفی نیز هراس و عدم امنیت اجتماعی مجال نمی‌دهد که کسی از حقوق خود یا ستمدیدگان جامعه جانبداری کند؛ زیرا ممکن است در معرض ترور شخصیت قرار گرفته و به کلی از منزلت اجتماعی‌اش محروم شود.
فکر نمی‌کنم احدی به اندازه امام خمینی(ره) با شاه مخالف بود، با شاه دشمن بود، به حق هم بود، دشمنی شخصی نبود، واقعاً درد دین داشت. امام از همه ما بهتر شاه و خانواده‌اش را می‌شناخت. یک بار در عمرش دیدید، یک کلمه درباره فساد خانوادگی شاه حرف بزند؟ این ادب قرآن است. امام هم می‌دانست، ولی این زشت است که آدم بیاید درباره خانواده کسی سختی به میان بیاورد و یا پیرامون خانواده، زن و بچه کسی حرف بزند، هر چند که آدم خرابی باشد.

تاکید قرآن بر تکریم شرافت مؤمندر آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات با این مضمون «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» آمده است که انسان‌ها بدون در نظر گرفتن ملیت و قومیت، رنگ و نژاد و دین از شرافت و آبروی انسانی و ذاتی برخوردارند و باید به‌عنوان انسان، تکریم شده و محترم باشند این در حالی‌است که در هیچ دینی به اندازه مکتب مترقی اسلام به حفظ آبروی مؤمن و تکریم شرافت مؤمن توجه نشده است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در سراسر عمر با برکت خود همواره بر حفظ آبروی انسان‌ها تاکید کرده است با گریزی به سجایای اخلاقی معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران می‌توان به وضوح این مورد را مشاهده کرد به‌طوری‌که امام خمینی(ره) از همان سال ۱۳۴۲ که مرجعیت شیعیان را برعهده گرفت همواره اعتراضاتی بر علیه رژیم شاه داشت اما در عین حال، می‌گفت شاه ظالم و ستمگر است‌، شاه جنایت می‌کند، مدیریت کشور را به آمریکا داده، اما در عین حال هیچ‌گاه به حریم شخصی او ورود پیدا نکرد، امام(ره) با رعایت حریم اخلاقی حتی به حریم خانواده شاه پهلوی هم ورود پیدا نکرد در حالی‌که از فساد اخلاقی شاه اطلاع کامل داشت.

ورود به حریم شخصی افراد؛ ممنوع

در زندگی روزمره ما دخالت در زندگی شخصی افراد را به کرات مشاهده می‌کنیم، متأسفانه ما اخلاق قرآنی را رعایت نمی‌کنیم، هر وقت با کسی دعوا داریم، اول می‌رویم سراغ خانواده طرف یا سراغ ضعف‌ها و لغزش‌های اخلاقی‌ آن فرد اما قرآن به‌عنوان برنامه زندگی و کتاب تربیت بر حفظ آبروی مؤمن تاکید دارد.
در تاریخ صدر اسلام به وضوح می‌توان فهمید که هند جگرخوار، همسر ابوسفیان، مادر معاویه که لعنت خدا بر آن‌ها باد چه کاره بوده است. اما ذکر این نکته ضروری است که آیاتی در قرآن، درباره ابوسفیان نازل شده، اما این سؤال مطرح می‌شود که آیا حتی یک‌بار خدای متعال درباره زن ابوسفیان چیزی گفته است، مشخصاً جواب خیر است در هیچ جایی در قرآن به هتک حرمت آبرویی انسان‌ها اشاره نشده است کمااینکه ادب قرآن این است که به این چیزهای زشت که پرده حرمت را می‌درد نپردازد و آن‌ها را بیان نکند، و وظیفه ما هم بهره‌گیری از مکتب قرآن‌کریم است.
خدای متعال ابولهب را سرزنش کرده و زن او را هیزم‌کش جهنم نام می‌نهد اما هرگز سراغ مسائل اخلاقی و آبرویی نرفته است.
از نکات قابل ارزش در دریای اخلاق قرآن این است که به مسائل آبرویی و حیثیتی مردم کار نداشته باشیم، حتی اگر از منفورترین افراد باشد زیرا خیلی مواقع این مسائل قبح گناه را می‌ریزند و موجب ترویج بی‌بندوباری و گناهان در بین اقشار جامعه به‌ویژه جوانان می‌شود، لذا در اعمال و رفتار در گفتارمان به قرآن تاسی کنیم باشد که رستگار شویم.

تاکید قرآن بر تکریم شرافت مؤمن

در همه حال بدانیم که یکی‌از اسماء الهی «ستارالعیوب» بودن خداست، و بدین معناست که خداوند پوشاننده عیب‌هاست حال‌که خدای خالق ما عیوب در خفا نهان ما را می‌پوشاند حال ما هم این خصلت الهی را نصب‌العین قرار داده و پوشاننده عیب دیگران باشیم و پرده حرمت را پاره نکنیم.
از عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می‌شود می‌توان از تهمت زدن به افراد، حسادت، افراط در شوخی و خنده، استهزا، تجسس، عیب‌گویی، غیبت، اظهار نیاز نزد مردم، نام برد کمااینکه.یکی‌از آموزه‌های مهم تربیتی که مورد تأکید مکتب انسان‌ساز اسلام قرار دارد ضرورت حرمت آبروی دیگران و زود قضاوت نکردن درباره هیچ فرد یا اتفاقی است. این موضوع آن‌قدر مهم است که تجاوز به آبروی دیگران جزء بزرگ‌ترین گناهان محسوب شده و از طرف خداوند وعده عذاب الیم داده شده است.

حسادت و افراط در شوخی از عوامل ریختن آبروی دیگران

پوشاندن زشتی، بدی و عیب، از نعمت‌های بزرگ و الطاف بی‌بدیل خداوند نسبت به بنده‌اش است‌ و باید دانست وقتی خدای مهربان در دنیا بدی و زشتی بنده مؤمنش را می‌پوشاند و آبروی او را میان مردم حفظ می‌کند، قطعاً در قیامت به بنده مؤمن خود و گنهکار توبه کننده‌اش به درگاه خود توجه بیشتری خواهد کرد، و زشتی و بدی‌اش را پرده‌پوشی خواهد کرد.
«آبرو» در لغت به‌معنای ناموس و شرف و اعتبار و ... آمده و انسان به‌خاطر کرامت ذاتی که دارد جانشین خداوند متعال در روی زمین شده و از طرفی فرشتگان هم مأمور به سجده کردن برای انسان شدند تا جایی‌که ابا‌کننده از آن از درگاه الهی رانده شد. بنابراین نفس این انسان محترم است و شایسته احترام .
آبرو در لغت به‌معنای عِرق، خوی، آب رخ، آب رویری، اعتبار، قدر، جاه، شرف، عرض و ناموس است و در اصطلاح آبروی کسی را ریختن وی را مفتضح کردن، او را مفتضح نمودن است.
عرض جمع اعراض است به‌معنی تبار و حسب و نسب و شرف و امثال این‌ها که مایه فخر و مباهات است، آبرو، ناموس، شرف، قدر، مقام و اعتبار.انسان نه حق دارد آبروی خود را از بین ببرد و نه حق دارد آبروی دیگران را بریزد اما این‌که حق ندارد آبروی خود را از بین ببرد، زیرا مجاز نیست سخنانی را بگوید که بدین‌ وسیله آبروی او ریخته شود از این‌رو امام علی(ع) می‌فرمایند: «آبروی خود را نشانه تیرهای گفتار قرار نده».
اما این‌که حق ندارد آبروی دیگران را بریزد به‌خاطر این است که دستوراتی در قرآن‌ کریم وجود دارد که از آن‌ها استفاده می‌شود که باید آبروی مسلمانان حفظ شود.

آیات قرآن در رابطه با حفظ آبرو

تمام پیامبران و اولیا الهی نزد خداوند آبرومن هستند منتهی از آن‌جا که برخی از انبیا مانند حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) مورد تهمت واقع شدند قرآن کریم از آن‌ها به‌عنوان «وجیه» یعنی آبرومند یاد کرده است چنان‌که در آیه 69 احراب در این رابطه فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَکَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِیهًا؛ اى کسانى‌که ایمان آورده‌‏اید مانند کسانى مباشید که موسى را [با اتهام خود] آزار دادند و خدا او را از آن‌چه گفتند مبرا ساخت و نزد خدا آبرومند بود».

همچنین در آیه 45 سوره آل‌عمران در رابطه با آبروداری حضرت عیسی‌بن مریم(ع) فرموده است: «إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ؛ [یاد کن] هنگامى [را] که فرشتگان گفتند اى مریم خداوند تو را به کلمه‏‌اى از جانب خود که نامش مسیح عیسى‏‌بن ‏مریم است مژده مى‌‏دهد در حالى‌که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است».
همچنین، خداوند متعال در آیه شش سوره تحریم در این رابطه فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ؛ اى کسانى‌که ایمان آورده‏‌اید خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگ است‏ حفظ کنید بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سخت‌گیر [گمارده شده] اند از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچى نمى‏‌کنند و آنچه را که مامورند انجام مى‏‌دهند».

خداوند متعال در آیه 271 بقره فرموده است: «إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَیْرٌ لُّکُمْ وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیِّئَاتِکُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ؛ اگر صدقه‌‏ها را آشکار کنید، این‏، کار خوبى است‏، و اگر آن‌را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این براى شما بهتر است‏؛ و بخشى از گناهانتان را مى‌‏زداید، و خداوند به آن‌چه انجام مى‌‏دهید آگاه است».
همچنین در آیه 273 بقره در این رابطه آمده است: «لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ؛ (این صدقات‏) براى آن (دسته از) نیازمندانى است که در راه خدا فرومانده‏‌اند، و نمى‌‏توانند (براى تأمین هزینه زندگى‏) در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتن‏دارى‏، فرد بى‌‏اطلاع‏، آنان را توانگر مى‏‌پندارد. آن‌ها را از سیمایشان مى‏‌شناسى‏. با اصرار، (چیزى‏) از مردم نمى‌‏خواهند. و هر مالى (به آنان‏) انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است‏».
امام صادق(ع) می‌فرمایند: کسی‌که به‌منظور عیب‌جویی و ریختن آبروی مؤمن و این‌که او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به‌سوی ولایت شیطان می‌فرستد ولی شیطان هم او را نمی‌پذیرد. از نظر اسلام حفظ جان، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و ریختن آبروی مؤمن بسیار خطرناک و گناه بزرگی به‌شمار می‌رود به همین دلیل است که امام صادق(ع) در حدیثی، فرموده است: «المؤمن اعظم حرمه من الکعبه» حرمت مؤمن را از حرمت کعبه بالاتر دانستند. اما متأسفانه گاهی دیده می‌شود در جامعه اسلامی حرمت و آبروی اشخاص حفظ نمی‌شود و با سادگی آبروی مسلمانی را می‌برند و هیچ توجهی به عقاب دنیوی و اخروی آن ندارند.

آبروی مؤمن؛ تمام سرمایه و اعتباری است که دارد

آبروی مؤمن به مثابه تمام سرمایه و اعتباری است که در طول زندگی با سختی آن را به‌دست آورده است. اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ممکن است در اثر جهالت و یا غرض‌ورزی عده‌ای در یک لحظه از دست برود، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچ‌گاه جبران نشود.
در حدیثی آمده است: عیب‌های مؤمنان را نجویید؛ زیرا هر که عیب‌های مؤمنان را بجوید خداوند نیز در پی عیب‌های او باشد و هر که خداوند عیب‌هایش را بجوید رسوایش سازد هر چند درون خانه‌اش باشد.پیامبر اکرم(ص) درباره اهمیت این موضوع می‌فرمایند: «همه چیز مسلمان، از مال، آبرو و خونش بر مسلمان دیگر حرام است. هرگاه مؤمن برادر دینی خود را متهم نماید، ایمان او آب می‌شود و از بین می‌رود همان طوری که نمک در آب حل می‌شود و از بین می‌رود».
امام صادق(ع) نیز در جایی به نقل از رسول خدا(ص) فرمودند: خداوند تبارک و تعالی امر کرده است: «هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است».
در حدیث دیگری از پیامبر اسلام(ص) آمده است که فرمودند: «وقتی پروردگارم عزَّوجلّ مرا بالا برد(در معراج) به قومی گذشتم که ناخن‌های مسین داشتند و صورت و سینه خویش را می‌خراشیدند، گفتم ای جبرئیل این‌ها چه کسانی هستند؟ گفت: اینان آن کسانی‌اند که گوشت مردم خورند و از عرض و آبرویشان سخن کنند».

تخریب مؤمن و اهانت به مؤمن حرام است

در کتاب خصال روایت عجیبی آمده است که می‌فرماید: مقدس‌ترین سرزمین کعبه مکرمه (قبله گاه مسلمانان و نمازگزاران ) است به‌گونه‌ای که بدون توجه به آن نماز باطل است و حیوانی که به آن سو ذبح نشود حرام است. تکریم و احترام کعبه بر همه واجب و اهانت به آن حرام و گناه بزرگی است، بنابراین همان‌طور که تخریب و اهانت به کعبه حرام است تخریب مؤمن و اهانت به او نیز حرام است. به راستی چه کسی به خود جرات می‌دهد کعبه را خراب یا به آن اهانت کند؟ آیا جز ستمکارانی مانند یزید که حکم تخریب و آتش زدن کعبه را صادر کرد؟ کسی چنین جسارتی را دارد؟ پس چگونه است که با وجود بالاتر بودن حرمت مومن از حرمت کعبه به آسانی مورد تخریب و توهین و جسارت قرار می‌گیرد و آبروی مسلمان به سادگی ریخته می‌شود؟
از عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می‌شود می‌توان از مواردی همچون تهمت زدن به افراد، حسادت، افراط در شوخی و خنده، استهزا، تجسس، عیب‌گویی، غیبت، اظهار نیاز نزد مردم، و از جمله عوامل حفظ آبرو نیز می‌توان از بخشش، درخواست نکمردن، دعا کردن، ترک جدل و نزاع و حق مسلمان را رعایت کردن نام برد.
یادداشت: امین زینی‌وند

captcha