فیلم سینمایی «بدون تاریخ بدون امضاء» از روز 25 بهمنماه در سینماهای تهران روی پرده رفت. جلیلوند در اولین فیلم خود«چهارشنبه 19 اردیبهشت» نشان داد هم زبان سینما را خوب میشناسد هم دغدغه معضلات اجتماعی را دارد. با این تفاوت که وقتی دردها را بیان میکند برای آن تسکین هم دارد، زیرا نقش اول فیلم که قهرمانهایش هستند در حد توان سعی میکنند، قدمی در جهت حل مسائل پیرامون خود بردارند. در «بدون تاریخ بدون امضاء» شخصیت اصلی، دکتری است که در پزشک قانونی کار میکند. وی در مورد مرگ کودکی احساس عذاب وجدان میکند، اما در ادامه در مییابد که وی مقصر نیست، اما در مرحله بعد ایثار کرده و پدری را از یک سرزنش دائمی نجات میدهد. این اتفاق چنان زیبا و تاثیر گذار است که در سکانسهایی از فیلم مخاطب را به گریستن وا میدارد. این ویژگی نیز به هیچ وجه شکلی اغراق آمیز یا اصطلاحاً هندی ندارد، بلکه درد به آن اندازه بزرگ است که باید آن را با تمام وجود احساس کرد.
در سکانسی دیگر، پدر احساس میکند که به واسطه بیمبالاتی فرزندش کشته شده از شدت درد در خلوت فریاد میزند، اما این فریاد جدا از اینکه غم دارد عجز پدر را هم نشان میدهد، چون نمیتواند به کسی بگوید گوشتی که خریده و به خانه آورده، باعث مرگ فرزندش شده است. مطلب دیگری که در این فیلم میبینیم فقر حاکم بر زندگی اقشار ضعیف جامعه است، ولی این فقر با عزت نشان داده میشود، یعنی مادر یا پدر حاضرند جان خود را فدا کنند، اما فرزندشان سختی تحمل نکند هرچند ممکن است در رسیدن به خواسته مورد نظر موفق نباشند.
بحث دیگر این فیلم به قهرمانپردازی فیلم مربوط میشود که به نوعی در سینمای ما کیمیا محسوب میشود، چون عموماً در فیلمهای سالهای اخیر ما روند رشد ضد قهرمانان را شاهد هستیم، اتفاقی که به نظرم نه برای سینما مفید است نه اینکه میتواند برای جامعه دستآوردهای خوبی به همراه داشته باشد، چون این ذهنیت را به وجود میآورد که مردم آدمهایی منفعل هستند که به تنهایی قادر نیستند، مشکلات پیرامون خود را حل کنند. این اتفاق نوعی رخوت را در جامعه به وجود میآورد که برای جامعه مضر است.
اما نکتهای در این میان وجود دارد که باید به آن اشاره کرد عنوان سینمای دینی است که سالهاست در کشور ما استفاده میشود، اما الگوهایی که از این معنا ارائه میشود، عمدتاً کارهایی شعاری هستند، ولی این فیلم به زیباترین شکل ممکن به موضوعات مورد نظر پرداخته است. برای مثال مفاهیمی چون وجدان و فداکاریها بارها در احادیث و آیات قرآن مورد تاکید قرار گرفته است، ولی اینکه چگونه آن را در فیلمها تصویر کنیم، موضوعی است که باید درباره آن بحث کرد. این مسئله را هم بیان کردم تا به این مطلب برسم که فیلمهایی نظیر «بدون تاریخ بدون امضا» قادرند الگوهایی موفق برای سینمای دینی باشند، به شرطی قبول کنم فیلم دینی تنها کارهایی نیستند که در آنها مناسک تصویر میشوند.
جدا از بحث معنایی فیلم، باید درباره داشتههای فنی کار هم سخن گفت. این فیلم توانسته برای کارگردانش سیمرغ بیاورد، به همین جهت طبیعتاً نمیتوان از این کار ضعفهای جدی گرفت. کارگردان توانسته دکوپاژ و ریتم خوب کار را حفظ کند تا تماشاگر به نوعی از کار خسته نشود، به ویژه که چنین آثاری عموماً کارهای کسل کننده میشوند، ولی یک تدوین خوب میتواند کار را از ریتم کند نجات دهد.
بازیگران این کار، تمامی نقشها را دوست داشتنی کردهاند به ویژه امیر آقایی و نوید محمدزاده چنان بازیهای خوبی از خود ارائه میدهند که تماشاگر از دیدن تک تک سکانسهایی که این دو بازیگر در آن حضور دارند لذت میبرند، حتی میتوان گفت محمدزاده در این کار سعی دارد از قالب گذشته خود بیرون آید و بازی جدید از خود ارائه کند. در این شرایط تنها بازی نه چندان چشمگیر به هدیه تهرانی مربوط میشود! بازیگر توانمند سینمای کشور که به دلیل حضور کم رنگش در قصه به نوعی بازیش به حاشیه رانده شده است.
مطلب پایانی به گیشه این فیلم مربوط میشود، نمیتوان گفت فروش این فیلم خوب یا بد خواهد بود، اما معتقدم هر فردی که «بدون تاریخ بدون امضاء» را ببیند از وقتی که برای تماشای کار گذاشته لذت خواهد برد.
داود کنشلو / خبرنگار ایکنا
انتهای پیام