بازخوانی قیام خونین 29 بهمن؛ فریادی علیه استبداد و استعمار
کد خبر: 3692463
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۴

بازخوانی قیام خونین 29 بهمن؛ فریادی علیه استبداد و استعمار

گروه سیاسی ــ قیام 29 بهمن تبریز اولین حلقه زنجیره‌ای بود که قیام 19 دی قم را به قیام‌های پی در پی ایران زمین متصل نمود.

به گزارش ایکنا؛ به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، قیام 29 بهمن تبریز اولین حلقه زنجیره‌ای بود که قیام 19 دی قم را به قیام های پی در پی ایران زمین متصل نمود. با صلاحدید آیت‌الله قاضی طباطبایی تصمیم بر این شد، در بزرگداشت چهلمین روز شهدای 19 دی شهر قم مجلس بزرگداشتی در تبریز برگزار شود، لذا به همین مناسبت، جمعه 28 بهمن ماه 1356 اعلامیه‌ای با عنوان دعوت مردم به برگزاری مراسم چهلم شهدای قم در مسجد قزل‌لی و در سطح شهر پخش شد، این اعلامیه به امضای 11 تن از علما و روحانیون از جمله آیت‌الله قاضی طباطبایی، آیت‌الله غروی، آیت‌الله قزلجه‌ای، آیت‌الله انگجی و ... رسیده بود. یکی دیگر از پیش زمینه‌های این قیام را می‌توان در مسجد شعبان تبریز که در آن زمان به پایگاه انقلابیون تبدیل شده بود، جست‌وجو کرد.

سال 1356 سال شتاب حرکت اسلامی مردم ایران بود، روی کار آمدن کارتر و فشار دمکرات ها برای ایجاد رفرم هایی در فضای سیاسی ایران تأثیرات خود را در نیمه دوم سال پنجاه و شش نشان داد. با نفوذی که امریکایی ها بر رژیم پهلوی داشتند، شاه را وادار کردند که سیاست خارجی آنها را بپذیرد. سیاست فریبنده کارتر ایجاد فضای باز سیاسی در کشورهای زیر نفوذ آنان بود. در شرایطی که فضای باز سیاسی زمینه برخی اعتراضات را فراهم آورده بود، شهادت حاج آقا مصطفی خمینی اوضاع عمومی را برای ابراز خشم و انزجار عمومی مهیا ساخت. کمتر از دو ماه بعد، روز هفدهم دی ماه سال 1356، روزنامه اطلاعات به دستور شاه مقاله توهین آمیزی را علیه امام، روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر کرد.

در این مقاله که با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» و به قلم مستعار «احمد رشیدی مطلق» چاپ شده بود، قیام شکوهمند 15 خرداد 42 توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. به دنبال درج مقاله در روزنامه اطلاعات، حوزه علمیه قم، حالت غیرعادی به خود گرفت و طلاب با رفتن به منازل مراجع، اعتراض خود را به رژیم شاه اعلام داشتند و با پیوستن مردم قم به جمع طلاب، این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دی ماه و در نتیجه شهادت چند تن از قیام کنندگان گردید که اربعین آن در تبریز حماسه آفرید.

آذربایجان در طول تاریخ ایران همواره نقش و اهمیت خاصی داشته است، چه در دوران پیش از اسلام و چه ایران دوران اسلامی، اما نقشی که آذربایجان در تاریخ معاصر ایران بر عهده داشته است بسیار مهم و قابلتوجه است. با آغاز نهضت حضرت امام خمینی یک ارتباط آشکار میان دو شهر قم و تبریز به نظر میرسد. به عنوان نمونه همان روزی که مدرسه فیضیة قم به خاک و خون کشیده شد، مدرسه طالبیه تبریز نیز مورد هجوم نیروهای نظامی شاه واقع گردید. شهر تبریز در میان چند شهر مهم ایران در حرکتهای انقلابی از جایگاه ویژهای برخوردار است که تبلور عینی آن قیام شورانگیز 29 بهمن است.

جرقه های قیام 29 بهمن تبریز

چهل روز پس از قیام 19 دی در اربعین شهدای آن قیام در برخی از شهرها عزای عمومی اعلام شد. شهرهای قم و تبریز یکپارچه تعطیل گردید. در تبریز، دانشگاه، بازار و مدارس بکلی تعطیل شد و دهها هزار نفر از مردم برای شرکت در مجلس ختمی که قرار بود در مسجد جامع میرزا یوسف آقا تشکیل شود به سمت آن مسجد روی آوردند.

در این شهر اعلامیه آقآیان مراجع را با عنوان دعوت مردم به برگزاری مراسم چهلم شهدای قم به در و دیوار زده بودند. عدهای نیز در مقابل در مسجد گرد آمده و اعلامیه را مطالعه میکردند. سرگرد حق شناس (یکی از فرماندهان شهربانی) با جمعی از مأمورین سر میرسند و به مردم اعلام میکنند متفرق شوند ولی مردم متفرق نمیشوند. سرگرد اعلامیه را پاره میکند و با عبارات رکیک مردم، مسجد و مقدسات اسلامی را مورد اهانت قرار داده و دستور میدهد درهای مسجد را ببندند. از همین رو بین مردم خشمگین و نیروهای شهربانی زد و خوردی صورت میگیرد که بر اثر آن تعدادی از مردم بیگناه تبریز شهید میشوند. مأموران که با سیل جمعیت انقلابی مواجه میشوند لحظاتی پس از آغاز درگیری عقبنشینی میکنند.

مردم نیز با تشییع جنازه شـهدا و فـریاد

همان روزی که مدرسه فیضیة قم به خاک و خون کشیده شد، مدرسه طالبیه تبریز نیز مورد هجوم نیروهای نظامی شاه واقع گردید

«همین آمریکایی که اعلامیه حقوق بشر را ـ به اصطلاح ـ امضا کرده است، شما ببینید چه جنآیاتی بر این بشر واقع کرده است»

انقلابی «مرگ بر شاه» در خیابانها راهپیمایی کرده و سر راه خود مشروبفروشیها و ساختمان مرکزی حزب رستاخیز، مجسمه شاه در میدان خاقانی و تعدادی بانک و ساختمان دولتی را به آتش کشیدند.

شهر تبریز در اربعین شهدای قم به صورت شهر جنگ زده درآمد و حکومت نظامی در آن اعلام شد. مضمون شعارهایی که مردم در آن روز سر می‌دادند طرفداری از نهضت امام خمینی، سرنگونی رژیم طاغوت، برقراری عدالت اسلامی و رفع ظلم و ستمی بود که توسط پلیس و ساواک بر مردم حاکم شده بود.

از جمله این شعارها: «خمینی رهبر ماست»، «قیام، قیام خدائیست»، «ما مردم تبریز پیرو خط امام، پیرو خط پیامبر»، «بیز بو شاهی ایستمیروخ والسلام!» و... بود.

شهر جنگزده

مطبوعات و رسانه‌های دولتی برای گسترده نشان دادن میزان خرابی‌ها، تبریز را به صورت یک شهر جنگزده توصیف کردند. آنان در بوقهای تبلیغاتی خود چنین می‌گفتند: «در جریان بلوای خونین تبریز هزاران سند بانکی و میلیونها چک و سفته از بین رفته و دهها هزار تومان اسکناس در شعبههای بانکها در آتش سوخت. به گفته مقامات اقتصادی، با از بین رفتن بیشتر اسناد مالی و بهادار بانکهای تبریز، این شهر دچار اختلال اقتصادی شده و این اختلال مدتها ادامه خواهد داشت.

میراحمدی (عضو انجمن شهرستان تبریز) گفت: تبریز گریان است. تبریز به یک شهر جنگ زده تبدیل شده است. قلب و روح تبریز جریحهدار شده است.»

جراید شاهنشاهی تبلیغ میکردند که علاوه بر تلفات جانی، خسارات مالی سنگینی نیز به مؤسسات ملی و خصوصی مردم وارد شده که به صدها میلیون ریال بالغ می‌شود.

روزنامه رستاخیز نوشت: «یک مقام آگاه در دادگستری تبریز گفت که تاکنون در حدود 250 نفر به اتهام شرکت در تهاجمات و تظاهرات دستگیر و بازداشت شدهاند. عدهای از دستگیرشدگان، هنگام وقوع حوادث، توسط مأموران انتظامی شهر شناسایی شده بودند. گروه دیگر بعداً بر اثر بررسیهای مأموران شناخته و دستگیر شدند. تعدادی از کسانی که دستگیر و بازداشت شدهاند افرادی هستند که در شهرها و بخشهای دیگر آذربایجان به پخش اعلامیه و یا فعالیتهای مشابه پرداخته بودند.

این عده نیز به تبریز انتقال یافتهاند و تحقیق از آنها به وسیله مراجع قضایی ادامه دارد. عدهای از بازپرسها و دادیارهای دادسرای تبریز به زندان رفته و به بازجویی از دستگیرشدهها پرداختند.

اما جزییات این تحقیقات و همچنین اظهارات دستگیرشدگان تاکنون اعلام نشده است. بر اساس بررسیهای به عمل آمده، تعدادی از مجروحان حادثه که هماکنون در بیمارستانهای تبریز بستری هستند، جزو تظاهرکنندگان بودهاند به این سبب این افراد نیز زیر نظر مأموران انتظامی قرار دارند.»

رستاخیز در ادامه خبر به آمار مجروحان و شهدای تبریز پرداخته و می‌نویسد: «با درگذشت 3 تن از مجروحان حادثه تبریز، تعداد کشتهشدگان این حادثه به 9 نفر و مجروحین به 125 نفر رسید.»

رادیو لندن نیز در بخش فارسی خود رد گفتاری با عنوان اوضاع داخلی ایران پس از واقعه تبریز گفت: «منابع دولتی ایران میگویند که نیروهای امنیتی در تبریز در حدود 450 نفر را به اتهام اعمال خشونتآمیز و خرابکاری در ضمن اغتشاشات روز شنبه دستگیر کردهاند. اکثر دستگیرشدگان را متهم کردهاند که شورشیان حرفهای بودهاند.

دولت ایران رقم تخمینی خود را از تعداد کشتهشدگان از 6 به 9 نفر بالا برده اما ناظران بیطرف در تبریز گزارش دادهاند که بیش از 100 نفر کشته شدهاند. یکی از مخالفان دولت در ایران حتی تعداد کشته شدگان را 300 نفر ذکر کرده است.»

جنآیات شاه و مدعیان حقوق بشر

امام خمینی در 29 بهمن 1356 طی یک سخنرانی ضمن تجلیل از قیام 19 دی قم شدیداً به دولتهای آمریکا، انگلیس و دیگر دولتهایی که اعلامیه حقوق بشر را امضا کردهاند و اینک جنآیات شاه را تایید میکنند، حمله کرده و منشأ سیهروزی ملت ایران را دخالتهای آمریکا دانسته و فرمودند:

«ما همة بدبختیهایی که داشتیم و داریم ـ و بعد هم داریم ـ از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشـر را امضـا کردهاند. اعلامیه حقوق بشر را اینهایی امضا کردهاند که سلب آزادی بشر را در همه دورههایی که کفیل بودند و دستشان به یک چیزی رسیده است، کردهاند. سرلوحه اعلامیه حقوق بشر ـ سرلوحهاش ـ آزادی افراد است. هر فردی از افراد بشر آزاد است، باید آزاد باشد. همه باید در مقابل قانون علیالسواء باشند در محلشان؛ در سکنی آزاد باشند، در شغلشان آزاد باشند در مشیشان باید آزاد باشند. این اعلامیه حقوق بشر است که سرلوحهاش این مطلب است. از اول مسلمین بلکه همه بشر، از اول گرفتار اینهایی بودهاند که امضا کردند و تصویب کردند این اعلامیه حقوق بشر را. آمریکا یکی از آنهاست که تصویب کردند این را و امضا کردند این مطلب را که حقوق بشر باید محفوظ بماند. و یکی از حقوق بشر آزادی است. همین آمریکایی که اعلامیه حقوق بشر را ـ به اصطلاح ـ امضا کرده است، شما ببینید چه جنآیاتی بر این بشر واقع کرده است.»

امام در بیانات خود شخص شاه را مقصر کشتار 19 دی و 29 بهمن تبریز معرفی کردند و خطر تفکر جدایی دین از سیاست و وظیفه خطیر روحانیون در پرداختن به مسائل سیاسی جامعه را گوشزد نموده و با تشریح دخالتهای ائمه(ع) و پیشوآیان دینی در امور سیاسی، شدیداً به بینش کسانی که انتظار منفی و سکوت در مقابل جباران را پیشه ساختهاند، حمله کردند. امام در بخشی دیگر از بیانات خود، با اشاره به اوضاع نابسامان اقتصادی ایران غارت منابع ملی به دست شاه و به نفع آمریکا و اسرائیل را محکوم نموده و همراهی با مردم بپاخاسته را وظیفه تمامی آزادگان دانسته و فرمودند:

«ما از این سران دولتها [چه بگوییم] که اعلامیه حقوق بشر را امضا کردهاند و آزادی بشر را اعلام کرده اند، اینهمه مصیبتهای ما از اینهاست. از انگلیس بود، تا آن وقتی که یک قدری دستش کوتاه شد. حالا از شوروی است، و از آن طرف از آمریکا. همه گرفتاری ما زیر سر اینهاست. اینهاست که مأمورند اگر اینها دستشان را،

سایهشان را از روی سر اینها بردارند، مردم اینها را پوستشان را میکنند. مصونیت دادند به آمریکاییها و آنها را مصون از همه چیز قرار دادند، در مقابلش هم یک چند تا دلار گرفتند آن وقت الآن هم که ملاحظه میکنید چقدر از آمریکایی و صاحبمنصبهای آمریکا در ایران هستند با چه حقوقها، با چه حقوقهای گزاف. اینها گرفتاریهایی است که ما داریم که تمام خزاین ما باید سرشار برود به جیب آمریکاییهــا، اگر یک تهمانده کمی هم بماند به جیب شاه و دار و دسته شاه باید برود. اینها هم در خارج ویلا بخرند، چه بخرند، در بانکها انباشته کنند اموال مردم را.»

حوادث قم و تبریز نشان داد که اگر حکومت قانونی وجود داشت به جای توجه به اعتراضات منطقی و صحیح و احترام به احساسات مردم با اسلحه به آنها پاسخ داده نمیشد. روحانیت و ملت مسلمان این روشهای ضدانسانی را محکوم کردند و هرگز تسلیم برنامه های ضداسلامی نگردیدند.

واکنش رژیم و وابستگان آن

اولین واکنشی که حکومت پس از اعلام حکومت نظامی در تبریز داشت آغاز موج دستگیری افراد مظنون به شرکت در قیام بود. پس از پآیان روز 29 بهمن تنها در طول 48 ساعت 621 نفر از دانشجویان روانه زندان شدند. اقدام دیگر رژیم تعویض و تنبیه قاصرین واقعه قیام مردم تبریز بود. شاه برای تنبیه قاصرین واقعه تبریز یک هیأت بازرسی به آن شهر اعزام داشت و دستور داد تا مأمورانی که در پیش بینی و جلوگیری از واقعه تبریز قصور کردهاند تنبیه شوند. سپهبد آزموده که در زمان وقایع بهمن ماه تبریز، استاندار آذربایجان شرقی بود به تهران احضار و سپهبد شفقت به جای وی منصوب گردید. رئیس شهربانی آذربایجان نیز، تسلیم کمیسیون بررسی واقعه شد.

پس از قیام تبریز، دولت کوشید تا با کنترل مطبوعات و رادیو و تلویزیون، تا حد مقدور آن را یک مسئله بیاهمیت جلوه دهد. هلاکو رامبد وزیر مشاور دولت آموزگار در مجلس اظهار داشت: «در شهر تبریز، عده ای اوباش و مزدوران خارجی که معلوم نیست در کدام تاریخ و از کدام مرز برای اینگونه تحریکات وارد ایران شدهاند، عملی شبیه به آنچه قشون مغول در برنامه داشت، با تمام حقارت و فضاحت در حد اوباش محلی، فجایعی در شهر تبریز به وجود آوردند و به مراکز فرهنگی و مراکز عمومی صدمه زدند.

جعفریان یکی از اعضای حزب رستاخیز چند روز بعد از قیام اعلام کرد: «آشوبگران که تبریز را به آتش کشیدند تبریزی نبودند.» کلماتی نظیر کمونیستهای شناخته شده، مزدوران خارجی، مارکسیستها، مارکسیستهای اسلامی به طور خستهکننده از سوی دبیران حزب رستاخیز در مطبوعات و رادیو و تلویزیون تکرار میشد. این ادعا چنان بیاساس بـود که حتی برخی رسانههای خارجی، از قبیل «پیک ایران»، «بی.بی.سی» و رادیو عراق، آن را قبول نداشتند و از حرکت مردم تبریز با احترام یاد میکردند و برداشت سیاستمداران آنها این بود که پایههای رژیم سلطنتی، متزلزل و در معرض فروپاشی است. شاه در 8 اسفند در ورزشگاه بزرگ تهران سخنرانی تندی کرد و در آن به رهبران مذهبی حمله نمود و قیام مردم قم و تبریز را «مظاهر واپسین جان کندن اتحاد نامقدس سرخ و سیاه» نامید و گفت:

«سیاست حداکثر آزادی را ادامه خواهیم داد زیرا ارکان این مملکت بر اساس انقلاب شاه و ملت چنان قوی است که مظاهر واپسین جان کندن اتحاد نامقدس سرخ و سیاه نمیتواند به آن خلل وارد کند.» این اتهام تا بدانجا واهی و بیپایه بود کـه حتی مورد قبول حامیان شاه نیز نبود.

حوادث قم و تبریز نشان داد که اگر حکومت قانونی وجود داشت به جای توجه به اعتراضات منطقی و صحیح و احترام به احساسات مردم با اسلحه به آنها پاسخ داده نمی شد.

پس از قیام تبریز، دولت کوشید تا با کنترل مطبوعات و رادیو و تلویزیون، تا حد مقدور آن را یک مسئله بی اهمیت جلوه دهد.

پارسونز می‌نویسد: «اینکه گفته شد ارتجاع سرخ و سیاه (اصطلاح مورد علاقه شاه در مورد مخالفانش) در پشت سر این تظاهرات و اجتماعات بودهاند، واقعیت نداشت.»

اعلامیه امام خمینی به مناسبت قیام مردم تبریز

امام خمینی در پیام مهمی که به مناسبت قیام خونین 29 بهمن تبریز در 8 اسفند 1356 خطاب به مردم آذربایجان فرستادند، فرمودند: «سلام بر اهالی شجاع و متدین آذربایجان عزیز، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز. درود بر مردانی که در مقابل دودمان بسیار خطرناک پهلوی قیام کردند و با فریاد مرگ بر شاه خط بطلان بر خرافیگوئیهای او کشیدند. زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز که با نهضت عظیم خود مشت محکم بر دهان یاوهگویانی زدند که با بوقهای تبلیغاتی انقلاب خونین استعمار را که ملت شریف ایران با آن صددرصد مخالف است انقلاب سفید شاه و ملت مینامند و این نوکر اجانب و خودباخته مستعمرین را نجات دهنده کشور میشمارند. ...»

«من نمیدانم با چه زبانی به اهالی محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده تسلیت بگویم؟ با چـه بیان ایـن قتلعامهای پی در پی را محکوم کنم؟ من از مقدار جنآیات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم ولی از بوقهای تبلیغاتی معلوم میشود که جنآیتها بیش از تصور ما است. با این وصف شاه افراد پلیس را که به قتلعام به دلخواه او دست نزدهاند به محاکمه میخواهد بکشد. خاطره بسیار اسفانگیز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیشآمد که هر مسلمی را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالی معظم آذربایجان نوید میدهم، نوید پیروزی نهائی. شما آذربایجانیان غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پا خواستید و فداکاری کردید. تاریخ مشروطیت به یاد ندارد که این چنین مجلس سنا و شورا اهالی محترم و متدین آذربایجان را مشتی اوباش و بیدین معرفی کنند. از مجلسی که دستنشانده شاه است بیش از این توقع نیست. اکنون بعد از آن همه کشتار و جنآیات تبریز و آن همه خونخواری های شاه مشتی سازمانی را با کارگرانی مجبور، با سرنیزه در گوشه و کنار کشور به راه انداخته تا با عربده کشیدن و به نفع دستگاه خیانت و جنآیت تظاهرات به راه انداختن میخواهند لکه های ننگ را از سر و صورت این مستبد خونخوار شستشو کنند. غافل از آن که با آب زمزم و کوثر هم محو نخواهد شد. تاریخ رنج های ملت و ستمکاری و جنآیات این پدر و پسر را ضبط کرده و در فرصتی منتشر خواهد کرد. ...»

«با خواست خداوند قهار اکنون در تمام کشور صداهای ضدشاهی بلند است و بلندتر خواهد شد، و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز خواهد درآمد و ملت اسلام یک دل و یک جهت به پاس از مکتب حیات بخش قرآن آثار این رژیم ضداسلامی را محو خواهد کرد الیس الصبح بقریب؟»

بازتاب قیام تبریز

قیام گسترده مردم تبریز و قتلعام آن بازتاب وسیعی در محافل روحانی و غیرروحانی داشت. مراجع و آیات حوزه علمیه قم اولین مقامات روحانی بودند که در این خصوص با اعلامیه و تلگراف موضعگیری نمودند. گوشههایی از این اظهارات در پی می آید:
آیت الله گلپایگانی: «... این مصیبت بزرگ را خدمت حضرات آقآیان علما و عموم مردم مسلمان و غیور آذربایجان خصوصاًخانواده های مصیبت زده و داغدار تسلیت عرض مینمایم... حادثه تبریز را تاریخ در شمار حرکتهای مسلمانان برای دفاع از اسلام ثبت مینماید...»، واقعه تبریز سند عینی و زنده درک و شعور همبستگی ملت مسلمان با علمای اعلام و انزجار و تنفر از استکبار و استبداد است.»

آیت الله مرعشی نجفی: «... آیا دفاع از اسلام و جامعه روحانیت وظیفه هر فرد مسلمان نیست؟ آیا اجتماع مؤمنین به مناسبت چهلمین روز مقتولین قم که با کمال آرامش در مساجد تبریز تشکیل میشد جرم است؟...»

آیت الله سید عبدالله شیرازی طی تلگرافی به آیت الله قاضی و سایر علمای تبریز بیان داشت: «... حوادث اسفناک تبریز که به عنوان پشتیبانی از احکام اسلام و هماهنگی با مقام شامخ روحانیت به وجود آمد موجب تألم و تأثر شدید اینجانب و حوزه مقدسه خراسان گردید...»

آیات عظام، حاج سیدمحمد وحیدی، حاج شیخ محمد صدوقی، سیدمحمدصادق روحانی، بهاءالدین محلاتی و حوزه علمیه قم، روحانیون مبارز خراسان، طلاب گیلانی و مازندرانی مقیم قم، طلاب اصفهانی مقیم قم، روحانیت مبارز ایران مقیم بیروت، فضلا و محصلین همدانی حوزه علمیه قم، حوزه علمیه مشهد، جامعه روحانیت خمین، جمعی از روحانیون تهران، جامعه روحانیت کاشان، روحانیان یزد و غیره اعلامیههایی در مورد این قیام صادر نمودند و چهلم شهدای تبریز را عزای عمومی اعلام داشتند.

اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، جنبش مسلمانان مبارز، کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، نهضت آزادی ایران نیز اعلامیههایی نشر دادند. نشریه «16 آذر» نشریه کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی خارج از کشور نوشت: «قیام تبریز نه فقط برگی زرین به تاریخ مبارزات ضدارتجاعی و قهرمانه اهالی ستمکش این شهر میافزاید، بلکه لحظهای درخشان در تاریخ پیکار خلقهای میهن است.» در تاریخ 30/11/56 اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا در بیانیه خود کشتار مردم تبریز را همسنگ با قیام 15 خرداد دانست: «وسعت و سبعیت قهر ضدانقلابی که رژیم ضدخلقی در سرکوب این قیام به کار برده است، شکوهمندی و وسعت و دامنه و اهمیت آن و میزان وحشت و هراس رژیم را از حرکت عمومی نشان میدهد. پس از قیام تبریز دانشجویان مبارز ایرانی مقیم کشورهای اروپایی و آمریکایی دست به افشاگری زدند. در آمریکا جو حاکم چنان گرایش به شاه داشت که هیچ نشریه معتبر، غیر از چند روزنامه محلی و کم تیراژ حاضر به چاپ مطالب دانشجویان نشد. روزنامه واشنگتن پست، چند مقاله به اوضاع تبریز اختصاص داد نیویورک تایمز ضمن صحبت از تَرَکی که رژیم برداشته، در روزهای بعد تعداد کشته شدگان تبریز را از شش به بالاتر از هفتاد نفر رساند و توضیح داد که بلوای تبریز بلوایی است پیچیده، ولی ننوشت که پیچیدگی بلوا در کجا نهفته است.

تعدادی از دانشجویان مبارز ایرانی مشغول به تحصیل در برلن شرقی سفارت ایران را در برلن به اشغال خود درآوردند و به افشای جنآیات شاه و پخش خبر مبارزه مردم تبریز پرداختند. خبر این جریان به سراسر جهان مخابره شد. دانشجویان مقیم اتریش نیز مقارن سفر وزیر امور خارجه ایران که به دعوت صدراعظم و رئیس جمهور اتریش به آن کشور رفته بود در خارج دانشگاه وین دست به تظاهراتی زدند و شعار خود را «حمام خون در ایران» قرار دادند. آنها میگویند تعداد بسیار زیادی از مردم به خصوص از شهر تبریز ضمن تظاهرات در زد و خوردهایی که با پلیس صورت گرفت کشته شدهاند.»


روزنامه تایمز به نقل از خبرگزاری فرانسه و رویتر نوشت: «در اغتشاشات و تظاهراتی که در تبریز، دومین شهر بزرگ و صنعتی ایران، توسط مارکسیستهای اسلامی به راه افتاد، 6 نفر کشته و 125 نفر زخمی شدند.» تایمز در دنباله گزارش خود با اتکا به منابع خبری دولتی در ایران میافزاید: «اغتشاشکنندگان که علیه حکومت و به طرفداری از کمونیستها در خیابانها به راه افتاده و فریاد میکشیدند، در سر راه خود به 73 بانک، 8 سینما، 4 هتل و انستیتو تکنولوژی تبریز حمله کرده و 28 ماشین را به آتش کشیدند و شیشه ها را خرد کردند. پلیس ضمن مقابله با اغتشاش کنندگان، ساکنان هتل و توریستهای خارجی مقیم هتل را تحت حمآیت خود گرفت. آتش سوزی که توسط تظاهرکنندگان مارکسیست اسلامی به راه افتاده بود تا ساعتها در تبریز ادامه داشت. اغتشاش تبریز از حادثه قم که هفتهها قبل اتفاق افتاد به مراتب وسیعتر بود.»

روزنامه فاینشنال تایمز نیز گزارش کوتاهی از حادثه تبریز چاپ کرد و نوشت که در این واقعه 6 نفر کشته و 125 نفر زخمی شدند و تظاهرکنندگان که پیروان مارکسیستهای اسلامی بودند، دهها بانک و 4 هتل و تعداد زیادی سینما را مورد حمله قرار داده و ماشینها را به آتش کشیدند. روزنامه هرالد تریبون هم از قول خبرگزاری یونآیتدپرس واقعه تبریز را چاپ کرد. این روزنامه نوشت: «اغتشاش کنندگان که همه از پیروان گروههای مذهبی و مارکسیست اسلامی بودند، در شهر تبریز ضمن اغتشاش و فریاد در خیابانها، 4 بانک را به آتش کشیده و به تعداد دیگری از ساختمانها خسارت وارد کردند. تظاهرکنندگان همچنین 9 سینما را مورد حمله قرار داده و تعداد زیادی از اماکن و مراکز دیگر را به آتش کشیدند.»

خلاصه وسایل تبلیغاتی وابسته به رژیم تلاش میکردند تا وانمود کنند قیام مردم تبریز به هیچ وجه، جنبه ایرانی و مذهبی نداشته و از سوی نیروهایی که در آن سوی مرزها به سر میبرند سازماندهی شده است و با برچسب مارکسیسم اسلامی و یا عباراتی نظیر اغتشاش سعی داشتند، اساس این حرکت مذهبی را لکهدار کنند امّا قیام تبریز یک ماهیت اسلامی و مذهبی داشت و یک نقطه آغازین مردمی برای انقلاب اسلامی شد.

چهلم شهدای تبریز (4 فروردین 1357)

امام خمینی به مناسبت چهلم شهدای تبریز اعلامیهای صادر کردند و طی آن نوشتند: «با فرارسیدن اربعین مقتولین مظلوم «تبریز» غمهای ملت غیرتمند، تجدید میشود. ملت مظلوم ایران باید در هر چند صباحی پرچمهای سیاه برافراشته کنند و در سوگ بنشینند، برای جوانان عزیز و عزیزان اسلام که به دست عمال آمریکا و به امر شاه در خاک و خون کشیده شدند و هنوز چشم ها گریان و دلها بریان است، برای یک قتل عمومی که دست آمریکا و سایر اجانب از آستین شاه بیرون آمده و ملت را به عزای دیگر مینشاند.

من نمیدانم دنبال این اربعین قتلهای دیگری و جنآیات تازهای هست؟ و ضحاک عصر در خونخواری تجدید مطلع میکند؟ یا مأمور جنآیت به صورت دیگر میشود؟ ما از این جنآیات پی در پی و کشتار وحشیانه ناراحت و در عین حال امیدواریم. ناراحتی برای آن که جوانان رشید روحانی و دانشگاهی و بازاری و سایر طبقات را که امید برای آتیه کشور هستند از دست دادهایم و میدهیم، و امیدواریم چون میبینیم این جنآیات شاهانه و این کشتار وحشیانه نمیتوانست و نمیتواند نهضت این ملت بیدار به پاخاسته را به سستی گرآیاند. هرچه جنآیت و قتل افزایش یافت ملت در ارادة آهنین خود قویتر و مستحکمتر شد.

کشتار بیرحمانه قم ایران را به هیجان درآورد و تبریز عزیز را به قیام همگانی مردانه در قبال ظالم و بیدادگری کشاند، و کشتار دستهجمعی تبریز ملت غیور ایران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است. انفجاری که دست اجانب را به خواست خدای متعال برای همیشه قطع کند. انفجاری که انتقام مظلومان را از شاه بگیرد، و دودمان سیاه روی «پهلوی» را برای همیشه از تاریخ ایران محو کند و این ننگ را از صفحة آن بزداید...». «به غیر مکتب اسلام و شعار اسلامی، کشور از خطر نجات پیدا نمیکند لازم است این بوقهای تبلیغاتی شاه و دست نشاندگانش را هرچه بیشتر رسوا و افتضاح آن را آشکارتر کنید...»

تداوم نهضت

تظاهرات تبریز و کشتار مردم بیدفاع آن شهر، بازتاب وسیعی در شهرهای ایران داشت. سایر علما و روحانیون قم، تهران و مشهد با صدور اعلامیههایی چهلم شهدای تبریز را عزای عمومی اعلام کردند. به همین مناسبت در شهرهای تهران، اصفهان، آبادان، آباده، قزوین، کاشان، بابل، تبریز، جهرم و یزد تظاهرات ضد شاه صورت گرفت.

در روز 10 فروردین 1357 در شهرهای مذکور بار دیگر میان پلیس و مأمورین مسلح درگیریهائی رخ داد و جمعی مقتول و مجروح و بازداشت شدند. شهر یزد در چهلم شهدای تبریز در این درگیری و حمله پلیس و مقاومت قهرمانانه سهم بیشتری داشت. در واقع چهلم شهدای تبریز در یزد، فاجعه دیگری بود که پس از فاجعه قم و قیام خونین مردم تبریز روی داد.

به دنبال اطلاع از حوادث ناگوار یزد و شهرهای دیگر در 20 فروردین زندانیان سیاسی قزل حصار اعتصاب غذا کردند و دانشجویان دانشگاه تهران، اصفهان، پلیتکنیک و ملی دست به تظاهرات زدند. در 23 فروردین دانشجویان دانشگاه تبریز به عنوان همبستگی با دانشجویان تهران تظاهرات کردند که طی آن یک دانشجو به شهادت رسید.

در سایر شهرستان ها نیز اوضاع متشنج و مردم در اضطراب به سر میبردند و بیش از پیش بر خشم آنها نسبت به رژیم میافزود. امام خمینی که نهضت فراگیر و یکپارچه مردم ایران را رهبـری میکردند با بیانات روشنگرانه در آمریکا جوّ حاکم چنان گرایشی به شاه داشت که هیچ نشریه معتبری ـ غیر از بعضی روزنامههای محلی و کم تیراژ ـ حاضر به چاپ مطالب دانشجویان نشد.

وسایل تبلیغاتی وابسته به رژیم تلاش میکردند تا وانمود کنند قیام مردم تبریز بهیچوجه جنبه ایرانی و مذهبی نداشته و از سوی نیروهایی که در آن سـوی مرزهـا به سـر میبرند سازماندهی شده است خود، پیوسته مردم را به ادامه نهضت دعوت میکردند.

امام در سخنرانی که در 23 اردیبهشت 1357 با حضور جمعی از طلاب، روحانیون و جمعی از ایرانیان مقیم عراق در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف ایراد فرمودند کشتار بیرحمانه اواخر سال 56 و اوایل سال 57 را بشدت محکوم کردند و بشارت دادند که «...اینها مصیبتهای ماست و بشارتها؛ در همة اینها بشارت است: بشارت پیروزی ملت، بشارت قطع آیادی اجانب ان شاءالله، بشارت قطع این دودمان و رفتن اینها از این مملکت یا از این عالم. اینها همه بشارت است و مردم باید قوی، دلخوش و بیهراس باشند.»

امام خمینی با اشاره به ترفند جدید شاه، که در عین ادامه کشتار، اظهار ندامت می کند میفرمایند. «توبة تو مرگ است؛ توبه گرگ، مرگ است.» و حمآیت آمریکا را علت استمرار جنآیات شاه معرفی میکنند و در پآیان با تأکید بر پیشتازی حوزه علمیه قم و روحانیت در نهضت اخیر، و ضرورت وحدت تمام قشرها و پرهیز از حزب گرایی، همگان را به رفتن زیر لوای «حزب الله» فرامیخوانند.»

از ویژگیهای بسیار مهم این سخنرانی توجه و تأکید امام بر لزوم سازماندهی مسائل مبارزه در حوزهها و ایجاد تشکیلات و ارتباط تشکیلاتی بین روحانیت و حوزههای علمیه برای پیشبرد مبارزه است و این سخنان باعث شد در شیوه ادامه مبارزه در داخل کشور روشهای جدیدی بکار گرفته شود.

امام در این رابطه می فرمایند: «حالا که ایران قیام کرده است... بینظام نباید باشد، روابط باید باشد بین حوزه قم، حوزه تهران و همه شهرستانها. روابط میخواهد، سازمان باید بدهید به این قیام.»

بازتاب قیام مردم تبریز، قم، یزد در تفاسیر رادیو بی.بی.سی

امل چارلتن: «... امروزه شاه مردی است که در مخمصه افتاده و حیات سلسله پهلوی که وی تلاش میکرد به آن اهمیت افسانهای یکی از دودمانهای باستانی را بدهد اینک در خطر افتاده... رشد آزاد و طبیعی زندگانی سیاسی وجود نداشت و حالا که شاه با این حقیقت تلخ و ترسناک روبرو شده که گروههای پرقدرتی از مردم به وی پشت کرده و علیه او بپاخاستهاند خلأ مهیب و ترسناک موجود در صحنه سیاسی ایران، تلاشهای وی را برای جبران بزرگترین اشتباهات گذشته با شکست روبرو میسازد...»

کاترین دیویث: «... این عزاداری بر اساس سنن اسلامی در شب چهلم مرگ آن دسته از مردمی که بیش از یک ماه پیش در شورشهای ضددولتی شهر تبریز کشته شده بودند برپا شد، خود شورشهای تبریز به خاطر چهلمین روز کشته شدن عدهای دیگر از تظاهرکنندگان ضددولتی بود که در شهر مذهبی قم به دنبال تیراندازی نیروهای پلیس جان خود را از دست دادهاند. این تظاهرات زنجیرهای در ایران که در فواصل چهل روزهای رخ داده به دنبال انتشار یک مقاله در روزنامه ای آغاز شد که در آن به شدت به آیتالله خمینی یکی از رهبران مذهبی که در تبعید به سر میبرد حمله شده بود.

تظاهرات طرفداران او که به دنبال انتشار مقاله آغاز شد کم کم وسعت بیشتری یافت و عاقبت به عاملی برای حمله به دولت ایران و سیستم حکومتی که تظاهرکنندگان آن را حکومت یک نفری شاه میخوانند تبدیل شد...»

خانم لیز ترگود وابسته به روزنامه گاردین: «میتوان گفت کـه ناآرامیهای کنونی با مقالهای در یکی از مطبوعات تهران آغاز شد که در آن از آیتالله خمینی انتقاد شده بود... از چنین آغاز کوچکی برخوردی عظیم میان شاه و روحانیون قدرتمند ایران آغاز شد. آخرین دور این برخوردها این هفته صورت گرفت... تظاهرات به درخواست رهبران مذهبی صورت گرفت که درخواست کردند که بازارها بسته و مردم در مساجد جهت تعزیه چهلم کسانی گرد ایند که چنین برمیاید چهل روز پیش در یزد کشته شدهاند. جریان یزد هم در چهلم کسانی پیش آمد که در تبریز کشته شده بودند و جریان تبریز هم در چهلم کسانی به وقوع پیوست که در قم کشته شده بودند. پیوستن مجدد جامعه روحانیت به جرگه مخالفان دولت از نظر سیاسی برای دولت خطرناک است. جامعه روحانیت، بزرگترین خطر در ظرف 15 سال اخیر برای شاه محسوب می شود. اما موضوعات اینک چندان در هم پیچیده شده و از احساسات سرچشمه میگیرد که هر عزای چهلم کوچکی هم کـه برگـزار میشود بالقوه ممکن است به بحرانی ملی بدل شود.»

نامة روحانیون

روحانیون تبریز در نامهای به ارتشبد شفقت مقامات حکومتی را به پیروی از مراجع دینی ملزم دانستند و طی اعلامیهای دخالت مأمورین شاه در تظاهرات آرام مردم و به خاک و خون کشاندن مردم شهر را تقبیح کردند.

از سوی جمعی از روحانیون تهران نیز اعلامیهای خطاب به آیات عظام و علمای تبریز درباره قیام مردم این شهر منتشر شد. در این اعلامیه که امضای گروهی از روحانیون از جمله، سیدمهدی امام جمارانی، محمدرضا باهنر، سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر حمیدزاده دانش آشتیانی، حسین درچهای، سیدهاشم رسولی، مهدی کروبی، فضل الله محلاتی، مرتضی مطهری، محمد مفتح، موسوی اردبیلی، موسوی خویینی، مهدوی کنی، ناطق نوری و... به چشم میخورد، ضمن ارج نهادن به اقدام دلیرانه علمای معظم و مردم شرافتمند تبریز آمده بود: «اقدام دلیرانه علمای معظم و مردم شرافتمند تبریز... با کمال تأسف به دست عمال حکومت به حادثه خونینی مبدل شد و تلفات و خسارات فراوان به بارآورد. دستگاههای تبلیغاتی میکوشند این مبارزه مقدس آقآیان علما و مردم غیور و مسلمان تبریز را تحریف کرده و به گونهای که میخواهند وانمود کنند، ولی مردم آگاه ایران به ماهیت الهی مبارزه خویش آگاهند و هرگز فریب دستگاههای دروغپرداز حکومتی را نخواهند خورد.»

عکس العمل شاه و اعطای آزادی سیاسی


یکی از اسناد لانه جاسوسی قیام تبریز را عظیمتر از قیام قم دانسته و احتمال تظاهرات دیگری را نیز میدهد. اما با وجود این نشانههای آشکار تزلزل رژیم شاه، دولت آمریکا بر حمآیت همهجانبهاش از رژیم او بیشتر تأکید میکرد.

سولیوان، سفیر آمریکا در ایران یازده روز پس از قیام تبریز در یک سخنرانی در شهر سانفرانسیسکو با حضور ایرانیان حاضر در جلسه به لوث کردن نهضت اسلامی و حمآیت از رژیم شاه پرداخت و گفت: «اصلاحات ارضی و شرکت بانوان در امور اجتماعی ایران، موجب شده که مخالفتهایی از جانب فئودالهای سابق و مرتجعین مذهبی ابراز شود و به علت آزادیهای اجتماعی در ایران، بالطبع در وقایع اخیر تبریز، مقامات انتظامی دخالت نکردهاند تا جائیکه متأسفانه در تظاهرات تبریز خسارتهای زیادی وارد آمده است.

سفیر انگلستان در ایران که با شاه روابط بسیار نزدیکی داشت پس از قیام تبریز که زنگ خطر سقوط رژیم شاه را شنید به ملاقات شاه رفت تا نظر او را نسبت به خطر فزاینده جلب نماید. وی پیرامون نظر شاه می‌نویسد:

«شاه از کمونیستها و عناصر رادیکال که در میان دانشجویان رخنه کرده بودند یا جبهه ملی و احزاب سیاسی قدیمی وحشت نداشت بلکه تنها مایه نگرانی او روحانیون بودند که آنها را کینهتوزترین دشمنان خود میدانست و چون از نیروی آنها در حرکت دادن تودهها آگاه بود از آنان حساب میبرد...»

روحانیون نه حاضر بودند با رژیمی که آنرا به رسمیت نمیشناختند همکاری کنند و نه قابل خریداری از سوی این رژیم بودند. رژیم و روحانیت در برابر هم قرار گرفته بودند.

سفیر انگلستان: «شاه از کمونیستها و عناصر رادیکال که در میان دانشجویان رخنه کرده بودند یا جبهه ملی و احزاب سیاسی قدیمی، وحشت نداشت. بلکه تنها مایه نگرانی او روحانیون بودند که آنها را کینهتوزترین دشمنان خود میدانست و چون از نیروی آنها در حرکت دادن تودهها آگاه بود از آنان حساب میبرد...»

شاه یکماه پس از قیام تبریز در سخنرانی خود در آبادان به «اعطای آزادی سیاسی» از جانب خود اشاره کرد و برای اثبات مدعای خود، در سالروز تولد رضاخان 348 تن از زندانیان سیاسی را آزاد کرد. دستگاه تبلیغاتی رژیم نیز درصدد انحراف اذهان از نهضت ضدشاه مردم قم و تبریز برآمد و اعلام کرد که در تبریز بزرگترین کارخانه تولید اتومبیل سوئدی «ولوو» احداث میشود و مدتی بعد نیز دستور مبارزه با گرانفروشی و دستگیری گرانفروشان از سوی شاه صادر شد و متعاقب آن مبارزه با بوروکراسی در ادارات اعلام گردید.

جمع بندی

انقلاب اسلامی رودخانه خروشانی است که فراز و نشیبهای زیادی دارد، یکی از این فراز و نشیبها قیام 29 بهمن تبریز بود. این قیام یکی از حلقه های زنجیره تشدید روند انقلاب اسلامی است که ارتباط ناگسستنی با قیام مردم قم و قیام حماسهآفرینان یزد و جهرم دارد که سرانجام این قیامها باعث به ثمرنشستن حکومت جمهوری اسلامی و از بین رفتن ظلم و جور رژیم شاه گردید. نتایج قیام تبریز موضوع مشترک همه این قیامهاست که به مواردی از آن اشاره میشود:

- آشکار گردیدن واقعیت سیاست حداکثر آزادی شاه و حقوق بشر کارتر.

- رو در رو قرار گرفتن مردم نه تنها با حکومت بلکه با اساس سلطنت و نهاد رژیم، به طوری که بعد از قیام مردم قم و تبریز شعار «مرگ بر شاه» در اکثر شهـرهای ایران داده میشد. بنا بر نقل برخی از منابع در تبریز بود که برای اولین بار شعار «مرگ بر شاه» شنیده شد.

ـ مقبولیت و محبوبیت روزافزون زعامت سیاسی و مذهبی امام خمینی، همان چیزی که رژیم برای مقابله با آن به نشر مقاله توهینآمیز دست یازیده بود.

ـ دشمنی و مبارزه با امپریالیسم آمریکا و عوامل وابسته به صهیونیسم جهانی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

ـ قیام 29 بهمن تبریز راهگشای قیام بعدی مردم دیگر شهرها شد و شاه این واقعیت را دریافت که اگر در قیام قم با چند هزار طلبه طرف بود، اینک با تعداد بی شماری از مردم طرف است که علمای خود را بر رهبری شاه ترجیح می‌دادند.

تداوم انقلاب ـ کشتاری که در تبریز صورت گرفت، فرصت را برای برگزاری مراسم سوگواری چهلمین روز درگذشت کشتهشدگان مهیا ساخت.

نهضتی که پس از قیام قم در تبریز تداوم یافته بود از حرکت بازنایستاد، و این خـود پایهگذار سوگواریهای بعدی شد، چون در هر اعتراض تازه عده دیگری کشته میشدند، سلسله ناگسستنی از چنین مبارزات بوجود آمد.

تقارن چهلم شهدای تبریز با هجوم نیروهای اسرائیل به جنوب لبنان و شهادت تعداد زیادی از مسلمانان لبنان و بازتاب گسترده آن در ایران، ارتباط آرمانی هرچه بیشتر مردم ایران و لبنان و فلسطین را فراهم آورد، از اینرو علما و روحانیون عید سال 1357 را تحریم نمودند.

سرانجام ظهور سلسله قیام های مردم در جای جای ایران در گرامیداشت شهدای تبریز، یزد، جهرم و اهواز و... باعث گسترش نهضت و افشای بیشتر جنآیات شاه و رودررویی مأموران رژیم و درگیری با آنها و در نتیجه نفرت و انزجار بیشتر مردم نسبت به شاه به عنوان عامل اصلی ظلم و جور گردید.

اهمیت مذهبی ـ سیاسی چهلمها در تاریخ انقلاب اسلامی بسیار بارز می باشد و در واقع زنجیرهای از رویدادهاست که این وقایع مقدماتی را به مرحله اوج نهضت یعنی انقلاب پیروزمند 22 بهمن 57 متصل ساخت.


همچنین ششم تیرماه سالروز قیام مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان علیه استبداد محمدعلی شاه قاجار (۱۲۸۷ ش) است. بی‌‏اعتنایی محمدعلی شاه قاجار به مشروطیت و مخالفت با مشروطه‌‏خواهان و سرکوبی آنان و نیز به توپ بستن مجلس شورای ملی، مردم ایران را به شورش واداشت و در این راه، مردم تبریز از دیگران پیشی گرفتند. در این میان دو تن از رادمردان تبریز به نام‌‏های ستارخان (سردار ملی) و باقرخان (سالار ملی) به جمع مردم پیوستند و به رهبری قیام مردمی پرداختند. این دو با همراهی مردم، در مقابل قشون عظیم محمدعلی شاه قاجار به مدت ۱۱ ماه مقاومت کرده و از ورود نیروهای دولتی به شهر ممانعت کردند.


منابع
1. زندگینامه سیاسی امام خمینی از آغاز تا هجرت به پاریس، محمدحسن رجبی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تابستان 1369.

2. اسناد انقلاب اسلامی، تهیه و تنظیم مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، چاپ اول، پاییز 1374 جلد دوم و سوم.

3. هفت هزار روز، تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، غلامرضا کرباسچی، ناشر بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، جلد دوم، بهار 1371.

4. روزشمار انقلاب اسلامی، واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1377، جلد دوم.

5. تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، محمد هاشمی تروجنی ـ حمید بصیرتمنش، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تابستان 1378.

6. حماسههای ملت به رهبری امام خمینی، ولیالله فوزی، چاپخانه علمیه قم.

7. اسناد انقلاب اسلامی، سیدحمید روحانی، سازمان تبلیغات اسلامی، جلد اول، زمستان 1369.

8 . کوثر: مجموعه سخنرانیهای امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد اول، تابستان 1378.

9. صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، بهمن 61، جلد دوم.

10. روزها و رویدادها، هیأت نویسندگان دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا (علی بریدیزجی ـ محمدرضا مطیعان ـ مجید ترکاشوند) نشر رامین، جلد سوّم، پاییز 1378.

11. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مؤسسه فرهنگی امام رضا(ع)، جلد هفتم.

12. صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد سوم، 1378.

13. انقلاب اسلامی به روآیت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، کتاب سوم، تهران 1377.

14. ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی.

15. حماسه 29 بهمن تبریز، علی شیرخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1378.

16. روزنامه اطلاعات، ش 15544، 2/12/56.

17. روزنامه رستاخیز، ش 849، 3/12/56.

18. غرور و سقوط، آنتونی پارسونز، ترجمه منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران 1363.

19. انقلاب ایران به روآیت رادیو بی.بی.سی، عبدالرضا هوشنگ مهدوی، چاپ اول، زمستان 1372.

20. جنبش دانشجویی تبریز، رحیم نیکبخت، مؤسسه سوره، چاپ اول 1381.

21. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، ع. باقی، نشر تفکر، تهران 1373.

22. ساواک و روحانیت، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران 1371.

captcha