عمر شبراوی؛ میراث‌دار شهید فجر/ عدم تعیین دستمزد برای تلاوت
کد خبر: 3692551
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۱

عمر شبراوی؛ میراث‌دار شهید فجر/ عدم تعیین دستمزد برای تلاوت

گروه بین‌الملل ـ عمر عثمان شبراوی، فرزند مرحوم «عثمان شبراوی» ملقب به شهید فجر تصریح کرد: پدرم اهل مادیات نبود و پیوسته به من نیز به سفارش می‎کرد که برای تلاوت قرآن دستمزدی تعیین نکنم.

عمر عثمان شبراوی؛ معلم انگلیسی و قاری قرآن

عمر عثمان شبراوی در کنار مرحوم پدرش

به گزارش ایکنا؛ سحرگاه روز 12 رمضان سال 1424 مطابق با 2003 میلادی، شیخ عثمان شبراوی برای تلاوت قرآن از منزل خود در روستای «بیروم» از توابع شهر «فاقوس» واقع در استان «شرقیه» مصر به سوی مسجد «سیده نفیسه» در قاهره حرکت کرد.

چند روز پیش سیده نفیسه(از نوادگان امام حسن مجتبی(ع))  را در خواب دیده بود که دو کودک به همراه او بودند. او نیز به همراه آنها به مکانی نامعلوم رفت. شیخ به مسجد رسید و شروع به تلاوت سوره عنکبوت کرد. بعد از چند دقیقه به آیه «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛ پس لوط به او ايمان آورد و [ابراهيم] گفت من به سوى پروردگار خود روى مى‌آورم كه اوست ارجمند حكيم» (آیه 26 سوره عنکبوت)..رسید  و با صوتی دلنشین که همه عاشق آن بودند، این آیه را تلاوت کرد. ناگهان شیخ از حال رفت و دیگر قادر به تلاوت نبود به همین دلیل مسئولین رادیو ناگزیر شدند نوار ضبط شده «شیخ فتحی ملیجی»(از قراء مصری) را پخش کنند. شیخ عثمان شبراوی را به منزل دخترش در قاهره منتقل کردند، اما وی چند روز بعد از دنیا رفت و این آخرین تلاوت قرآن برای او بود.

این قاری بزرگ که مردم او را «شهید فجر» نامیدند از دنیا رفت، اما فرزند 38 ساله او(عمر عثمان شبراوی) اکنون مدرس زبان انگلیسی در الازهر است، و شیرینی و دلنشینی صوت پدر را به ارث برده است. در همین راستا، پایگاه خبری «الیوم السابع» مصر در ادامه سلسله گفت‌و‌گوهایی که با قاریان نوظهور و فرزندان قاریان برجسته مصری انجام می‌دهد، گفت‌وگویی با عمر عثمان شبراوی، انجام داده که متن این گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد.

مت

در ابتدا بفرمایید آیا قرآن را نزد مرحوم پدرتان شیخ عثمان شبراوی حفظ کردید یا نزد اساتید دیگر؟
پدر ما خیلی بر تحصیل ما در الازهر اصرار داشت. من در سال 2000 از الازهر فارغ‌التحصیل شدم. از میان برادرانم تنها من حرفه پدرم را ادامه دادم. من در سن 13 سالگی به دلیل مشغله پدرم، نزد یکی از مربیان آموزش حفظ قرآن، کلام وحی را حفظ کردم.

 

استعداد شما در تلاوت قرآن چگونه کشف شد؟
پدرم منزلی ساخت که پایین آن مسجد روستای ما قرار داشت. من برای نماز در این مسجد اذان می‌گفتم و زمانی که او نبود امامت نمازگزاران را بر عهده داشتم. یک بار زمانی که 16 سال داشتم صدای مرا شنید و از من خواست بعد از نماز در برابر او قرآن تلاوت کنم، پس از تلاوت قرآن به من گفت که حجم صدایت خوب است و از آن به بعد مرا به همراه خود به محافل قرآنی می‎برد تا از او بیاموزم و گاهی اوقات نیز از من می‌خواست که قرآن تلاوت کنم.

مت

نخستین باری که به همراه او قرآن تلاوت می کردید، چه زمانی بود؟
نخستین بار در یک مراسم سوگواری بزرگ بود. مرحوم پدرم خیلی ناگهانی از من خواست قرآن تلاوت کنم، در حالی که من آمادگی نداشتم. اما او بسیار مرا تشویق کرد. بعد از آن به همراه او برای تلاوت قرآن می‎رفتم. نخستین باری که برای تلاوت قرآن دستمزد دریافت کردم در یک مراسم سوگواری در شهر «ابوکبیر» در استان «شرقیه» مصر در سال 1999 میلادی بود. پدرم از صاحبان عزا خواست شیخ دیگری را برای تلاوت قرآن دعوت نکنند، زیرا من به همراه او بودم. در آن زمان پدرم به من 300 پوند مصری داد.

خاطره‌ای از تلاوت در برابر جمعیت را که هرگز فراموش نمی‌کنید، بفرمائید.
این در حقیقت یک خاطره از پدرم است. من به همراه او در یک مراسم سوگواری قرآن تلاوت می‎کردم و یک آیه را فراموش کردم. از ترس پدرم دو آیه را از یاد بردم. او به من نگاه کرد و گفت: این دو آیه کجا رفتند؟ و من اشتباه خود را متوجه شدم. بعد از مراسم به من گفت: هیچ دلیلی وجود ندارد که در برابر دیگران از من بترسی که باز به اشتباه بیفتی.

مت

چه زمانی برای نخستین بار به تنهایی برای تلاوت دعوت شدید؟
نخستین بار درست یک روز بعد از وفات پدرم بود. طبعا من در آن روز به خاطر فوت پدرم خیلی غمگین بودم و این دعوت را رد کردم. اما مردم از من خواستند قرآن تلاوت کنم و بر این مسئله اصرار کردند تا جایی که از من خواستند، لباس پدرم را به تن کنم. این کار را کردم و به محفل سوگواری رفتم. عکس‌العمل مردم مرا به گریه انداخت. آن‌ها به من نگاه کرده و گریه می‎کردند. من نیز تلاوت را قطع و گریه می‌کردم و دوباره به تلاوت باز می گشتم. روز بعد از آن نیز به محفل سوگواری دیگری دعوت شدم.

چه خاطره‎ای از همراهی با پدرتان دارید؟
من به همراه او به محافل شبانه قرائت قرآن می‎رفتم. پدرم اهل مادیات نبود و پیش از تلاوت دستمزدی برای خود تعیین نمی‌کرد. یک بار ما در یک مراسم سوگواری در شهر ابوکبیر در استان شرقیه بودیم. بعد از پایان تلاوت و دریافت دستمزد خود متوجه شد، خانواده متوفی از نظر مادی ضعیف هستند. پدرم خواست با همسر متوفی ملاقات کند. پس از ملاقات با او و عرض تسلیت، همه اجرت خود را به او پس داد.

مت

عثمان شبراوی؛ پدر قاری عمر شبراوی

از مرحوم شیخ عثمان شبراوی چه آموختید؟
پدرم دائما تاکید داشت که من در قرائت قرآن امین باشم و با مردم به نیکویی رفتار کنم و هدف من از تلاوت قرآن کسب مال نباشد.پدرم از من می‌خواست پیش از تلاوت اجرتی تعیین نکرده و در گرفتن دستمزد زیاده روی نکنم.

شیخ عمر عثمان شبراوی برای آینده خود چه آرزویی دارد؟

من آرزو دارم به رادیو قرآن قاهره ملحق شوم تا بتوانم راه پدرم را کامل کنم و آرزو دارم یکی از فرزندان من راه مرا ادامه دهد تا قرآن از منزل ما قطع نشود زیرا پدر و پدربزرگ من قاری بودند.

 انتهای پیام

مطالب مرتبط
captcha