به گزارش خبرنگار
ایکنا؛ نشست بررسی و نقد کتاب «جریان شناسی فکری- فرهنگی عقلانیت اسلامی در ایران معاصر» روز گذشته در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد. در آغاز نشست حجتالاسلام حسین میرچراغخانی نویسنده کتاب به معرفی اثر تألیفی خود پرداخت مصطفی ملکوتیان استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به نقد و بررسی کتاب پرداخت و اظهار کرد: از نکات مثبت این اثر میتوان به این مورد اشاره کرد که موضوع آن موضوعی بنیادی، فکری و فلسفی و چالشگر اندیشههای موجود در دنیاست. ما باید جایگاه مباحثی از این دست را ارتقا بدهیم.
وی ادامه داد: ایرادات اثر ایرادات بیشتر ساختاری و کمتر مفهومی است. در این کتاب بایستی بدون توجه به تاریخ معاصر موضوع را پیش ببریم. یعنی اولویت بحث که جریان عقلانیت اسلامی است را بدون ورود به چالشهای عملی در کشور بررسی کنیم. موضوع بحث موضوع اساسی دینی است که در برابر تمدن غربی مطرح میشود؛ لذا بهتر است بدون پرداختن به تاریخ معاصر مطرح شود. اگر امکان داشت که خود بحث عقلانیت اسلامی در یک مفهوم گستردهتر مطرح میشد نتیجه بهتری داشت. نکته مهم این است که این مباحث در مقیاس وسیعتر، در سطوح بالاتر و در جلسات بیشتر مطرح شود.
ملکوتیان در ادامه خاطر نشان کرد: یکی از ایرادات کتاب در خصوص پرداختن به موضوع انسانشناسی اسلامی است. بنده معتقدم آنچه امروزه نظام جهانی موجود را شکل داده است انسانشناسی غربی است. انسانشناسی غربی انسان را تک بعدی مینگرد. نتیجهاش تمدن زورگوی غربی و ۳۰۰ سال استعمار ملل است. این کارکردِ برداشت از انسان است. تمدن غربی به ما میگوید باید به عقل انسانی پناه ببریم. آنها عقل را به عنوان عقل ابزاری تعریف میکنند که نتیجه عملی آن جنگ همه علیه همه و جنگ منافع است. هرکس باید منافع خود را تعقیب کند. این منافع همان ثروت و قدرت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: بر اساس این نگرش هیچگاه جامعه تشکیل نمیشود لذا بحث قرارداد اجتماعی مطرح میشود. منافع ملی در غرب مبتنی بر زور است و حقوق بشر تنها ظاهری است که برای عوام فریبی خوب است. حقوق بشر در آمریکا یعنی حقوق بشر آمریکایی. چرا این نتیجه به دست آمده و تمدن زورگوی غربی ایجاد شده است؟ به خاطر برداشت آنها از انسان. به همین خاطر جا دارد در این اثر روی بحث انسانشناسی غربی و نتایج آن و همچنین تعریف انسانشناسی اسلامی بیشتر تمرکز شود. روی این بحث خیلی باید تأکید شود.
وی در پایان گفت: عنوان کتاب «جریان شناسی عقلانیت اسلامی در ایران معاصر» است، ولی در یک جاهایی فقط یک بیوگرافی ارائه شده و عبور شده است و به بحث جریان شناسی پرداخته نشده است. یک ایراد کلی دیگری که به کتاب وارد است این است که چرا مباحث بر اساس تحولات سیاسی پیش رفته است. ملاک تقسیم بندی مباحث آمد و رفت اشخاص است، در حالی که باید یک منطقی پشت این دستهبندی باشد. جریانهای فکری با تحولات سیاسی مرتبط نیست. مشکل دیگر این است که بحثهای کتاب توصیفی است و نتیجهگیری ندارد. حال آنکه یک کتاب علمی باید در هر فصل نتایج را ذکر کند.
گزارش از مصطفی شاکری
انتهای پیام/