در میان ساخت و سازهای بیهویت که این روزها با توجیه پرداختی مدرن به حوزه ساخت و ساز شهری شاهد آن هستیم همچنان آثاری که دربردارنده شکوه معماری ایرانی و اسلامی هستند به عنوان نماد و شناسه فرهنگی در عرصه هنر معماری خود را ابراز کرده و عرض اندام میکنند.
این آثار معماری که البته باید آنها را بیشتر در محلات مرکزی و جنوب شهر پایتخت سراغ گرفت هر کدام با قدمتی کوتاه و عموماً بلند شناسنامه و اصالت فرهنگ و هنر معماری ایرانی را به رخ کشیده و آن را به شهروندان در وهله نخست و مسئولان شهری در مراحل بعد گوشزد میکنند.
متأسفانه طی سالیان اخیر به سبب آنکه بسیاری از این آثار فاخر ابنیه و معماری ایرانی در شرایط نادرستی نگهداری شده و یا متولی خاصی در پی ثبت و ضبط آنها به عنوان میراث فرهنگی و ملی، امر نگهداری و حفاظت از آنها را به عهده نداشت لذا شاهد تخریب و از بین رفتن آنها بودیم و به تبع آن و در فاصله کوتاهی بنایی جدید عاری از هرگونه جلوه اصالت معماری ایرانی سربرآورد و به جای آن نشست؛ بناهایی بدقواره که نه میتوان رگهای از شاخصههای فرهنگی معماری ایرانی و اسلامی را در آنها مشاهده کرد و نه تمام و کمال برپایه اسلوب و استانداردهای ساختمانسازی غربی ایجاد شدهاند.
در چنین اوضاع وانفسایی، امری که بیشتر آزاردهنده است اینکه همین میزان بضاعت موجود در پاسداشت ابنیه فاخر ایرانی و اسلامی موجود در کلانشهر تهران نیز به درستی قدر شناخته نمیشود و شاهد هستیم که این معدود نمادهای شاخص معماری نیز به سبب کجسلیقگی و یا برخی مطامع و انحصارطلبیهای فردی تحتالشعاع احداث برخی ساختمانهایی قرار میگیرند که باید از آنها به عنوان عوارض شهری و بناهای معارض یاد کرد.
از میان بیشمار موارد پیش آمده در این مقوله به ذکر دو نمونه از آنها بسنده میکنیم تا مشتی باشد نمونه خروار و تلنگری به مسئولان شهری که نسبت به حذف و پنهان ساختن چنین مؤلفههای مجسم فرهنگی در فضای شهری بیتفاوت نباشند.
یکی مجموعه تئاتر شهر واقع در بوستان دانشجو چهار راه ولی عصر(عج) که صرفنظر از کاربری از نقطه نظر معماری از جمله شاهکارهای بینظیر طی 50 سال اخیر است. متأسفانه این بنای باشکوه با معماری خیرهکننده آن که المانهای معماری ایرانی و اسلامی به وفور در آن یافت میشود چند سالی است که تحت تأثیر بنایی معارض و بدقواره قرار گرفته و ویژگیهای بارز آن نادیده گرفته شده است.
پس از قائله احداث خطوط مترو و خروجی ایستگاه چهارراه ولیعصر(عج) در ضلع شمال غربی بوستان دانشجو که تا حدود زیادی صلابت و پایایی تئاتر شهر را مورد هجمه و مخاطره قرار داد، اینک این بنای باشکوه در سایه غولی خاکستری قرار گرفته است که مدتی است تابلوی مجتمع فرهنگی و مسجد حضرت ولیعصر(عج) در پیشگاه آن قرار گرفته است، بنایی که هنوز مورد بهرهبرداری قرار نگرفته است اما آنچه که نمای بیرونی آن در مقابل دیدگان رهگذران و عابران قرار داده است چندان نه سنخیتی با بنای مذهبی دارد و نه بنای فرهنگی.
بنای ساخته شده تحت عنوان مجتمع فرهنگی و مسجد حضرت ولی عصر(عج) به زعم بسیاری از کارشناسان معماری و فرهنگی نه به لحاظ نمای بیرونی و استفاده از پوشش روکار و نه شکل و شمایل طراحی بنا هیچ قرابتی با شیوهها و اسلوب معماری ایرانی و حتی ساختار معماری اروپایی و غربی در هیچ برهه زمانی نداشته و ندارد و تنها به عنوان یک زایده معماری، قابلیت و ویژگیهای منحصر به فرد مجموعه تئاتر شهر را ضایع کرده است؛ قابلیت و ویژگیهایی که حداقل به عنوان نمای بیرونی ساختمان به غیر از ساختار معماری منحصر به فرد آن میتوان آن را در استفاده از معرق کاشی و نمای آجری و شمای زنبیلی آن شاهد و ناظر بود.
دومین نمونه از این نمونه بناهای فاخر که اتفاقاً کاربری مذهبی نیز دارد، مسجد فخرآباد یا فخرالدوله در منطقه دوازده تهران و در خیابان بهارستان در چهار راهی به همین نام واقع است. بنایی با گنبدی عظیم که به دستور اشرفالملوک فخرالدوله ساخته شده است و به عنوان آثار ملی ثبت و شماره ثبتی دریافت کرده است. از جمله ویژگیهای گنبد این مسجد که سرتاسر آن با معرق کاشی پوشانده شده است، استفاده از کاشی زردرنگ(شاخصه معرق کاشی قاجاریه) در برخی از نقوش اسلیمی آن است که موجب شده بنای گنبدی آن از صدها متر آن سوتر نیز قابل مشاهد باشد البته اگر بنایی معارض که متأسفانه چند سالی است تمامی پیکره گنبد را در پشت خود پنهان کرده است وجود خارجی نداشته باشد.
مسجد فخرآباد، دومین قواره ساختمانی بعد از چهار راهی است که پایین میدان ابنسینا قرار دارد و سر نبش این چهارراه که پیشتر ساختمانی قدیمی قرار داشت و اختصاص به ساختمان چاپ ایران اسکرین(چاپ پرچم) داشت پاساژی بلندمرتبه موسوم به پاساژ ابنسینا احداث شده است، بنایی تجاری به بهانه تجمیع تمامی مغازه و واحدهای تجاری صنف پارچه مبلی و یراقآلات تزئینی مبلمان مسکونی که ابتدا قرار بود همگی آنها از حاشیه خیابان بهارستان جمعآوری و در این پاساژ مستقر شوند ایجاد شد اما اکنون حداقل سه سالی است که این ساختمان عریض و طویل که گنبد مسجد فخرالدوله را در خود هضم کرده است خالی و متروک رها شده است.
البته مراد از این نوشتار زیرسؤال بردن مدیریت کلانشهر پایتخت نیست بلکه تنها یادآوری این نکته از نقطه نظر هنری و توجه به انگارهای فرهنگی است که برخی کجسلیقگیها موجب شده است شکوه و جلال و جبروت نهفته در معماری اصیل ایرانی و اسلامی را نادیده گرفته و در پس سازهایی بیهویت شهر مدرنزده تهران پنهان سازد.
به قلم امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام/