«شعر فاطمی» و ضرورت بازشناخت حقیقت کوثر
کد خبر: 3696565
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۷
یادداشت وارده/

«شعر فاطمی» و ضرورت بازشناخت حقیقت کوثر

گروه ادب ــ رضا اسماعیلی در یادداشتی نوشت؛ پرداختن مبسوط و کامل به ابعاد مغفول مانده شخصیت حضرت زهرا(س) در شعر فاطمی محتاج نگارش هزاران مقاله و پژوهش است و در حوصله یک یادداشت نمی‌گنجد.

«شعر فاطمی» و ضرورت بازشناخت حقیقت کوثر

به گزارش ایکنا، رضا اسماعیلی شاعر و پژوهشگر ادبیات انقلاب و آئینی در یادداشتی به ضرورت بازشناسی سیره و شخصیت حضرت فاطمه زهرا(س) تأکید کرده و هشت آینه از سیمای حضرت فاطمه زهرا(س) را مورد توجه قرار داده است که می‌توان در شعر فاطمی به آنها پرداخت. در زیر این یادداشت را می‌خوانید؛
ما مدعیان تو را صنم می‌خوانیم!
بانوی مقیم شهر غم می‌دانیم
نامی ز تو بر زبان ما می‌چرخد
ما از تو چه اندک و چه کم می‌دانیم!
با بازخوانی کارنامه شعر فاطمی به سهولت درمی‌یابیم که بیش از 90 درصد این سروده‌ها لهجه‌ای صرفاً توصیفی دارند و در چهار محور «ماجرای فدک»، «داستان دیوار و در»، «بیت الاحزان» و «مزار پنهان حضرت زهرا(س)» خلاصه شده‌اند:
در حالی که پرداختن صرف به این موضوعات، ارائه تصویر محو، نیمرخ، و ناقص از بانوی بزرگواری است که به تعبیر حضرت قرآن «کوثر کثیر» است و سوره‌ها و آیات شریفه زیر در شأنش نازل شده است:
«سوره کوثر: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلّ‏ لِرَبِّكَ وَ انحَرْ، إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر»
«سوره انسان یا هل اتی(آیات۹-۸):«وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ مِسْكِینًا وَ یتِیمًا وَأَسِیرًا، إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّـهِ لانُرِیدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا»
«سوره احزاب(آیه تطهیر: ۳۳): إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»
«سوره شوری(آیه مودت:23): ذلِکَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»
«سوره آل عمران(آیه مباهله: 61): فَمَنْ حَاجَّکَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْکاذِبينَ»
پیامبر اکرم(ص) پیش از رحلت خویش با بیان روایات و احادیثی از قبیل حدیث «کساء»، «سفینه نوح»، «ثقلین» و ماجرای غدیر خم، به تبیین جایگاه والای حضرت فاطمه زهرا(س) پرداخته و حجت را بر مسلمانان تمام کردند.
بدیهی است پرداختن مبسوط و کامل به ابعاد مغفول مانده شخصیت حضرت زهرا(س) در شعر فاطمی محتاج نگارش هزاران مقاله و پژوهش است و در حوصله یک یادداشت نمی‌گنجد. ولی اشاره فهرست‌وار به بعضی از این ابعاد و شاخصه‌ها امکان‌پذیر است که به پاره‌ای از این ویژگی‌ها اشاره می‌شود.
فاطمه(س)، بانویی که باید از نو شناخت
«خطر تحریف فوق العاده زیاد است. تحریف ضربت غیرمستقیم است که از ضربت مستقیم کاری‌تر است. یک کتاب که تحریف می‌شود(چه تحریف لفظی، چه تحریف معنوی) اگر کتاب هدایت باشد، تبدیل به کتاب ضلالت می‌شود. اگر کتاب سعادت باشد، تبدیل به کتاب شقاوت می‌شود. اگر کتابی باشد که انسان را رو به بالا می‌برد، در اثر تحریف رو به پائین می‌آورد. اساساً آن حقیقت را به کلی عوض می‌کند. نه تنها بدون خاصیت می‌کند، بلکه اثر معکوس می‌بخشد... بزرگترین وظیفه‌ای که داریم، این اسـت کـه ببینیم چه تحریفاتی در تاریخ ما شده، چه تحریفاتی در نقاشی شخصیت‌ها و بزرگان ما شده... چه تحریفاتی در قرآن شده است... باید با این تحریفات مبارزه کنیم» (حماسه حسینی، آیت‌الله شهید مرتضی مطهری، ج100/1 ـ 107، صدرا)
این حقیقتی غیر قابل انکار است که ما در معرفی بزرگان دین به عنوان «اسوه و الگو»، در موارد بسیاری ناکام بوده و به بیراهه رفته‌ایم. اعتراف تلخی است، ولی باید شجاعت این اعتراف را داشته باشیم که با کمال فروتنی بگوییم ما نتوانسته‌ایم این انسان‌های کامل را آن گونه که شایسته و بایسته است به نسل امروز معرفی کنیم. ما خاندان رسالت(ع) را به نسل هوشمند و کمال‌جوی امروز با صفات و تعابیری که با روح فرهنگ شیعی در تضاد و تقابل است، «بد» معرفی کرده‌ایم و چه ظلمی بزرگ‌تر از این؟ بزرگی گفته است اگر می‌خواهید حقیقتی را خراب کنید، «خوب به آن حمله نکنید»، «بد از آن دفاع» کنید! و این بلایی است که ما – خواسته یا ناخواسته - بر سر مفاخر اسلام آورده‌ایم. یعنی با خروج از دایره اعتدال و در پیش گرفتن راه افراط و تفریط، گاهی از بزرگان دین «اسطوره» ساخته و آنان را تا آسمان «ربوبیت» و «الوهیت» بالا برده‌ایم، و گاهی در قالب «زبان حال» گویی این انسان‌های کامل را چنان بر زمین زده‌ایم که به موجوداتی مظلوم و قابل ترحم تبدیل شده‌اند. گاهی این ذوات مقدس را با صفات و تعابیری از قبیل مظلوم، بیمار، ستم‌کش و... به عنوان انسان‌هایی منفعل، مضطر، تارک دنیا، غیراجتماعی و پرخاشجو معرفی کرده‌ایم، و گاهی آنان را با صفات و تعابیری همچون «شاه» و «پادشاه» و «ارباب» مورد ستایش قرار داده‌ایم که هر دو شیوه غلط و خارج از دایره اعتدال دینی و در تقابل با حقیقت ناب محمدی و آموزه‌های اصیل دینی است.
«شعر فاطمی» در دایره افراط و تفریط
در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) نیز این افراط و تفریط به گونه‌های دیگری تکرار شده است. برای اثبات این ادعا کافی است فقط تعدادی از شعرهایی را که در ایام ولادت و شهادت حضرت کوثر در هیئات مذهبی و حسینیه‌ها به عنوان مولودیه و مرثیه خوانده می‌شود، بشنوید. آن وقت است که به عمق این فاجعه پی می‌برید. البته از حق نباید گذشت که در کنار خیل مولودیه‌ها و مرثیه‌های سست و ضعیف، شاعران دین آگاه و روشن‌اندیشی نیز داریم که در بیان فضایل این بانوی بزرگوار سنگ تمام گذاشته و اشعاری بسیار ارجمند و فاخر سروده‌اند که قابل تقدیر و ستایش است. ولی متأسفانه این شاعران معدودند و میدان بیشتر در دست خیل شاعرانی است که کلیدواژه اکثر شعرها و نوحه‌های آنها «فدک»، «دیوار و در»، «آتش»، «سیلی»، «بیت الاحزان» و «قبر پنهان» حضرت زهراست، نه «قدر» و منزلت قرآنی و انسانی‌اش. البته پرداختن هنرمندانه، متعادل و معقول به این ابعاد از زندگی حضرت زهرا(س) نیز در جای خود لازم است. برای مثال اگر شاعر در غزلی یک یا نهایتاً دو بیت را به این موضوعات اختصاص دهد، بلا اشکال است، ولی وقتی تمام فکر و ذکر شاعر از آغاز تا پایان غزل برگ و بار دادن و بزرگ نمایی موضوع فدک و دیوار و در می‌شود، به طوری که تعمداً ردیف غزلش را نیز واژگانی چون«بیت الاحزان»، «فدک» و«دیوار و در» قرار می‌دهد، این امر نشانه سطحی‌نگری و «فقر اندیشه» است. سطحی‌نگری باعث دور شدن شعر فاطمی از اصالت و رسالت خود که مبارزه با تحریف و بدعت و خرافه، معرفت‌افزایی، ظالم‌ستیزی، مظلوم‌نوازی، بیدارگری و احیای کرامت‌های انسانی است، می‌شود و شعر فاطمی را تبدیل به کالایی فانتزی و مجلسی می‌کند که فقط به درد گرم کردن مجلس می‌خورد و لاغیر!
بد معرفی کردن حضرت زهرا(س) به خاطر «توقف در منزل محبت» و راه نبردن به ملکوت «معرفت» و به تعبیر ساده‌تر عدم شناخت کامل زندگی و فضایل ایشان است. تلفیق و ترکیب «محبت و معرفت» است که باعث «تبعیت و پیروی» عملی می‌شود. چنان که مقام معظم رهبری می‌فرماید: «باید هر حرف و کلمه و هر اشاره‌ای در زندگی این بزرگوار[فاطمه(علیهاالسلام)] برای ما یک سرمشق باشد. به محبت دورادور و احساس محبت اکتفا نکنیم؛ این احساس را در زندگی پیاده کنیم. اگر محبت نباشد، این رابطه عملی به وجود نمی‌آید. در سایه آن محبت می‌شود این پیوند و پیوستگی عملی را به وجود آورد. اما بدون این پیوستگی و پیوند عملی، اصل آن محبت زیر سوال خواهد رفت: «قل ان کنتم تحبّون الله فاتّبعونی یحببکم الله»؛ دنباله محبت باید اطاعت و متابعت باشد.»(مقام معظم رهبری، 17/10/1369)
آری، متأسفانه در شعر فاطمی، نگاه تک بعدی و جزیره‌ای منجر به ارائه تصویری غیرواقعی و مسخ شده از حضرت زهرا(س) شده است. برای ارائه تصویری تمام‌رخ و کامل از «کوثر کثیر قرآن» ضروری است زندگی آن حضرت را با مراجعه به منابع مستند و موثق شیعی همچون قرآن، نهج البلاغه، احادیث و روایات، خطبه‌ها و کتاب‌های مرجع مورد مطالعه قرار دهیم و از استناد صرف به «گفته‌ها و شنیده‌ها» بپرهیزیم.
هر عیب که هست، از مسلمانی ماست
آبادی ميخانه ز ويرانی ماست
جمعيت كفر، از پريشانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هرعيب که هست، از مسلمانی ماست
جان کلام آن که همه این نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های دینی ریشه در عدم تعادل و توازن دینی و فرو افتادن در چاه و چاله افراط و تفریط دارد. غافل از این که دین اسلام دین دانایی و بینایی و میانه‌روی است و خداوند صریحاً در آیه 143 سوره بقره می‌فرماید: «وَکَذَ لِکَ جَعَلْنَکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا: بدین گونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه باشد.»
ما – به هزار و یک دلیل - یادمان رفته است یا خودمان را به فراموشی زده‌ایم که به مردم صادقانه بگوییم اسلام دو بخش دارد: «دنیا و آخرت»، زندگی بزرگان دین نیز دو رو دارد، یک روی این سکه عبادت، جهاد، شهادت، و تحمل مصائب و ناملایمات و سختی‌ها برای پاسداری از کیان اسلام و قرآن است و روی دوم آن شوق زندگی، تلاش برای آبادی دنیا، تجارت، کشاورزی، عشق و ازدواج، رسیدگی به امور خانه و خانواده، تربیت فرزند، تفریح و تفرج، آمد و شد در شهر و کوچه و بازار، و همنشینی و همزبانی با مردم است. چنان که پیامبر مکرم اسلام(ص) نیز می‌فرماید:«الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرَةِ: دنيا، مزرعه آخرت است.»
با این همه، ما به شیوه‌های مختلف ادبی و هنری به روی اول این سکه – آخرت‌گرایی - بسیار پرداخته و از روی دوم آن – دنیا و زندگی - سخت غافل شده‌ایم. چنان که در سایر امور دینی نیز به همین شیوه نامتعادل و نامتوازن عمل کرده ایم. برای مثال به روخوانی و حفظ قرآن بیش از تفسیر و تحلیل آن و معرفی قرآن به عنوان مرامنامه «سبک زندگی اسلامی» پرداخته ایم. یعنی جنبه‌های الگویی و کاربردی دین اسلام و بزرگان دینی را به فراموشی سپرده‌ایم. به تعبیر ساده‌تر با چنین ذهنیتی ذره‌بین به دست، در اطراف و اکناف زندگی بزرگان دین چرخیده‌ایم و هر کجا غم و مصیبتی دیده‌ایم آنها را برجسته و بزرگ کرده، و از این ذوات مقدس تندیس مصیبت ساخته‌ایم. ولی از پرداختن معقول به جلوه‌های دنیایی و «این جهانی» زندگی بزرگان دین غافل مانده‌ایم. یعنی نگفته‌ایم که بزرگان دین هم مثل همه انسان‌های کره خاکی زندگی می‌کنند، عشق می‌ورزند، کار می‌کنند، می‌خورند، می‌پوشند، در کوچه و خیابان راه می‌روند، اهل شوخی و تفریح و تفرج‌اند و... ما چنان در این حوزه دچار افراط شده‌ایم که حتی در اعیاد و ایام ولادت این بزرگان نیز به جای شادمانی، عزاداری می‌کنیم! چنان که مقام رهبری در اعتراض به این مسئله می‌فرمایند:
«استفاده از آهنگ شاد برای اعیاد: این را هم عرض بکنم که آهنگ شادی از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده که برای روزهای عید جلساتی تشکیل می‌دهند. بنده مخالف این کار نیستم؛ بد هم نیست که دست می‌زنند. البته اگر از رادیو بشنویم – که بنده خودم گاهی از رادیو شنیده‌ام – و شعر را درست گوش نکنیم، خیال می‌کنیم دارند سینه می‌زنند! هم لحن، سینه‌زنی است؛ هم آن دستی که می‌زنند، مثل زدن روی سینه است. این چه شادی‌یی شد؟! (از بیانات مقام معظم رهبری 5/5 /1384)
«اگر برای روزهای شادی، آهنگ‌های مناسب – نه آهنگ‌های مبتذل، نه آهنگ‌های طاغوتی، نه آهنگ‌های حرام – و شیوه‌های خوب انتخاب کنند، مؤثرتر و بهتر است. این‌طور نباشد که چون به روضه‌خوانی عادت کرده‌ایم، روز شادی هم که می‌خواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضه‌خوانی.» (از بیانات مقام معظم رهبری 5/5 /1384)
آری، باید صادقانه قبول کنیم که ما بزرگان دین و آیین را به صورت انسان‌هایی تک بعدی – صرفاً ماورایی، آسمانی و آخرت‌گرا - که فقط و فقط برای جنگ و جهاد و تحمل مصایب خلق شده‌اند به مردم معرفی کرده‌ایم. انسان‌هایی درویش و منزوی، تارک دنیا، عبوس و ابرو در هم کشیده، و مخالف با هر گونه نشاط و لذت و شادی مشروع! که در حقیقت چنین نیست و چنین اسلامی ساخته و پرداخته برداشت‌های تنگ‌نظرانه و سطحی ما از دین است. بدیهی است که چنین اسلام خودساخته‌ای در تقابل با سیره و سنت نبوی، علوی و فاطمی و همچنین آموزه‌های اصیل وحیانی و قرآنی است. علت این که در شعر فاطمی نیز ما تنها مصائب و ناملایمات زندگی آن حضرت را – بیت الاحزان، فدک، دیوار و در، قبر پنهان و... - در قالب شعر و نوحه و مرثیه منظوم می‌کنیم و در هیئات مذهبی، حسینیه‌ها و تکایا می‌خوانیم، ریشه در چنین ذهنیتی دارد که باید به اصلاح آن بپردازیم – این چنین باد.
در ادامه سیمای حضرت فاطمه زهرا(س) را در هشت آینه به تماشا می‌نشینیم.
سیمای قرآنی: کوثر کثیر
سیمای قرآنی حضرت زهرا(س) را با بازخوانی و تفسیر آیاتی که در شأن آن حضرت زهرا نازل شده است به خوبی می‌توان به تماشا نشست. در آینه سوره کوثر، سوره انسان یا هل اتی( آیات۹-۸)، سوره احزاب(آیه تطهیر: ۳۳)، سوره شوری(آیه مودت:23)، سوره آل عمران(آیه مباهله: 61)، و روایات و احادیثی از قبیل: حدیث «کساء»، «سفینه نوح»، «ثقلین». چنان که در سوره کوثر می‌خوانیم: «به نام خداوند بخشاینده مهربان، به یقین ما تو را کوثر[ خیر و برکت فراوان ]عطا کردیم، پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن، که بدخواه تو خود ابتر است.»
سیمای عرفانی: خودشناسی و خداشناسی
با بازخوانی نیایش‌ها و روایات و احادیث به یادگار مانده از حضرت که سرشار از جلوه‌های زیبای عبودیت و بندگی(انس با قرآن و عشق به نماز) و خودشناسی و خداشناسی است. زمزمه فرازی از خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) که با ستایش ذات اقدس پروردگار آغاز می‌شود و سرشار از لطایف قرآنی و دقایق عرفانی است، قطره‌ای از این اقیانوس ژرف و کرانه ناپدید است:
«حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شكر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شكر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمت‌هاى فراوانى كه خلق فرمود و عطایاى گسترده‌اى كه اعطا كرد و منت‌هاى بى‌شمارى كه ارزانى داشت، كه شمارش از شمردن آنها عاجز و نهایت آن از پاداش فراتر و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است و مردمان را فراخواند، تا با شكرگذارى آنها نعمت‌ها را زیاده گرداند و با گستردگى آنها مردم را به سپاسگزارى خود متوجه کرد و با دعوت کردن به این نعمت‌ها آنها را دو چندان كرد. و گواهى می‌دهم که معبودى جز خداوند نیست و شریکى ندارد، که این امر بزرگى است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمن وصل آن کرد و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان کرد، خداوندى که چشم‏ها از دیدنش بازمانده، و زبان‌ها از وصفش ناتوان و اوهام و خیالات از درک او عاجز هستند. موجودات را خلق فرمود، بدون آنکه از ماده‌اى موجود شوند و آنها را پدید آورد بدون آنکه از قالبى تبعیت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیتش پدید آورد، بی‌‏آنکه در ساختن آنها نیازى داشته و در تصویرگرى آنها فایده‌‏اى برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهى بر طاعتش، و اظهار قدرت خود، و شناسایى راه عبودیت و گرامى‌داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را بسوى بهشتش رهنمون شود.»
سیمای علمی: تکریم علم و عالم
امام موسی صدر(مرجع دینی و سیاسی شیعیان لبنان) در بخشی از مقدمه‌ای که بر کتاب «فاطمة الزهرا و‌تر فی غمد» تألیف «سلیمان کتانی» نوشته است، در بیان مقام علمی حضرت زهرا(س) چنین می‌گوید: «فاطمه‌(س‌) به‌ دانش‌ و علوم‌ فراوانی‌ که‌ در خانه وحی از هر سو او را فراگرفته‌ بود بسنده‌ نکرد و هرگز به نوری که خورشیدهای علم و معرفت پیرامون او فراهم آورده بودند، اکتفا نکرد، زیرا فاطمه‌(س)‌ می‌خواست‌ در راه‌ کسب‌ دانش‌ تلاش‌ کند، و در راه کسب این شرافت‌ از هیچ‌ کوششی‌ کوتاهی‌ نورزد. از همین ‌رو، می‌بینیم‌ او در دیدارهایش‌ با رسول‌خدا(ص)‌ و علی‌(ع) - باب‌ مدینة‌العلم - می‌کوشد تا علوم‌ و معارف‌ را به‌ هر وسیله‌ و از طرق‌ گوناگون‌ در کمند خود درآورد... یکی‌ از زیبا‌ترین راه‌ها آن‌ بود که‌ حسنین‌ را از دوران‌ کودکی‌ همواره‌ به‌ محضر رسول ‌خدا می‌فرستاد و پس‌ از بازگشت‌ آن دو از آنچه‌ در محضر رسول‌خدا(ص)‌ رخ‌ داده‌ بود - از جمله سؤ‌ال‌ و جواب‌ها‌ و یا وحی - ‌ پرسش‌ می‌کرد. بدین‌ طریق‌ برای‌ رشد و اعتلای‌ مستمر معرفت‌ و دانش‌ خود می‌کوشید. ضمناً‌ فرزندانش‌ را برای‌ فراگیری‌ کامل‌ معارف‌ و علوم‌ تا جایی‌ که‌ بتوانند مطلبی‌ را که‌ می‌شنوند نقل‌ کنند، تربیت‌ و تشویق‌ می‌کرد. این‌ تلاش‌ پیوسته‌ در راه‌ کسب‌ معرفت‌ و دانش‌اندوزی بود که علی ‌رغم اوقات بسیاری که‌ فاطمه(‌س)‌ برای‌ ادای‌ وظایف‌ خانه‌ و ایفای مسئولیت‌های‌ مادری‌ و همسری‌اش‌ در خانه‌ می‌گذراند، او را در شمار راویان‌ بزرگ‌ حدیث‌ و حاملان‌ سنت‌ مطهر رسول‌ الله‌(ص) جای‌ داد. نزد فرزندان‌ فاطمه‌ - یعنی‌ ائمه معصوم -‌ کتابی‌ عظیم‌ بود که‌ آن‌ را «مصحف‌ فاطمه‌» نام‌ نهاده‌اند و آنان‌ با کمال‌ سربلندی‌ از این‌ کتاب، بسیار حدیث‌ نقل‌ کرده‌اند.»
سیمای سیاسی: خطبه‌های آتشین و افشاگرانه
تبیین، تشریح و تحلیل سخنان حکیمانه حضرت فاطمه(س) در جمع مهاجران و انصار در مسجد رسول خدا(ص) و خطابه‌های هوشمندانه و افشاگرانه آن حضرت خطاب به زنان مدینه که به قصد عیادتش آمده بودند، سندی گویا و گواهی صادق بر نقش سیاسی بانوی نور و حضور است.
همراهی و همدلی با حضرت رسول اکرم(ص) در پاسداری از نهال نوپای اسلام، موضع هوشمندانه حضرت زهرا در ماجرای سقیفه، مبارزه با خرافات، بدعت ها، تحریفات و سنت های جاهلی، بررسی گفتمان سياسی – اجتماعی آن حضرت با تحلیل خطبه‌های حکیمانه و جسورانه‌ای که ایراد کردند(از جمله خطبه غدیر) و کالبدشکافی مباحثی مانند؛ دشمن‌شناسی، حق‌جویی و عدالت‌خواهی، مظلوم‌نوازی و ظالم‌ستیزی( با تبیین این حقیقت که مادر قیام حسینی و حماسه عاشورا حضرت زهرا(س) بوده است)، آزادگی و آزادمنشی، و تلاش در مسیر احیای فضیلت‌های اخلاقی و کرامت‌های انسانی در جامعه اسلامی، از دیگر جلوه‌های حضور سیاسی حضرت زهراست.
برای رونمایی از سیمای سیاسی حضرت زهرا(س)، بازخوانی بخشی از خطبه فصیح و روشنگرانه حضرت بعد از رحلت پیامبر(ص) در «مسجد النبی» که به ظاهر برای«استرداد فدک» و در باطن برای تنویر افکار و اصلاح مسیر انحرافی جامعه نوپای اسلامی ایراد شد، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. در آیینه این خطبه تاریخی که در جمع مهاجران و انصار ایراد شد، می‌توان سیمای باصلابت بانوی قیام و بیداری را به خوبی به تماشا نشست. حضرت در فرازی از این خطبه آتشین ضمن اشاره به انحرافات و بدعت‌هایی که بعد از رحلت پیامبر(ص) در دین اسلام ایجاد شده، در دفاع از کیان اسلام و میراث نورانی پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید:
«ای مردم! بدانید که من فاطمه‌ام و پدرم محمد است - که درود خدا بر او و خاندانش باد! - همچنان که در آغاز سخن گفتم، اکنون نیز می‌گویم، نه در گفتارم یاوه می‌سرایم و نه در رفتارم، کژراهه می‌روم. قطعاً برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است رنج شما و نسبت به (هدایت) شما حریص و نسبت به مومنان، دلسوز و مهربان است... عموی من علی(ع) است نه مردان شما؛ و راستی را که چه پیوند خجسته‌ای است پیوند با پیامبر. پس او رسالت حق را با بانگی رسا تبلیغ کرد و خلق را از عذاب الهی بیم داد. در حالی که راه و روش خود را از روش و مسلک مشرکان جدا ساخته بود، با تازیانه انذار، گرده آنان را نواخت، به گونه‌ای که راه نفس کشیدن آنان را بست و در همین هنگام، با حکمت و اندرزنیکو، مردم راپه راه پروردگارش فرامی‌خواند، بتها را می‌شکست و شوکت بت پرستان را در هم می ریخت، تا آنگاه که هیبت آنان را فروریخت و جمعشان از هم گسیخت و از رویارویی با او گریختند، تا آنکه صبح ایمان از افق تاریک شرک بدمید و حقیقت ناب (توحید خالص)، نقاب از چهره برانداخت. پیشوای دین به سخن درآمد و زبان اهریمنان لال شد، و دون مایگان منافق، سقوط کردند و گره‌های کور کفر و نفاق، گشوده گشت و شما کلمه اخلاص (لا اله الا الله) را همراه با برخی مهاجران سپیدروی و عفیف بر زبان راندید(گروهی که خداوند پلیدی و پلشتی را از ساحت وجودشان زدود و پاک و پاکیزه شان گردانید، در حالی که بر لبه پرتگاه آتش (کفر و جهل و نفاق) بودید و با خواری و ذلت زندگی می‌کردید... هنوز دو روزی از مرگ پیامبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نباید کردید و آنچه از آنتان نبود، بردید، ولی در آتش فتنه افتادید و آنچه کشتید، به باد دادید که دوزخ، جای کافران است و منزلگاه بدکاران. شما کجا و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ می‌گویید و راهی جز راه حق می‌پویید و گرنه این کتاب خدا در میان شماست و نشانه‌هایش بی‌کم و کاست هویداست. چه زود رنگ پذیرفتید و بی‌درنگ در غفلت خفتید... . من آنچه شرط بلاغ است، با شما گفتم، ولی می‌دانم خوارید و در چنگال زبونی گرفتار... آنچه می‌کنید، خدا می‌بیند و ستمکار به زودی می‌داند که در کجا نشیند. من از پایان کار نگرانم و چون پدرم شما را از عذاب خدا می‌ترسانم. به انتظار بنشینید تا میوه درختی را که کشتید، بچینید و کیفر کاری را که کردید، ببینید.(سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا(س)، صص 131- 135)
سیمای اجتماعی: هموار کردن راه مشارکت اجتماعی زنان
«پیامبر عظیم الشأن اسلام با این اعتقاد که فاطمه زهرا(س) نمونه یک انسان کامل است، بر دست او بوسه می‌زد و این امر نباید یک مسئله عاطفی در نظر گرفته شود. نگرش اسلام به زن از باب تکامل معنوی و انسانی اوست و در بررسی‌های مربوط به فرهنگ، مسائل اجتماعی و پرورش علمی زنان باید بر این اساس عمل شود.» (مقام معظم رهبری 4/10/1370)
پیش از ظهور اسلام و در جامعه عرب جاهلی، زنان در جامعه موقعیتی سخت متزلزل و ناپایدار داشتند. در بین قبایل عرب، زن موجودی طفیلی و سزاوار «زنده به گور» شدن بود. موجودی محروم از همه حقوق انسانی و اجتماعی که در تملک مردان(پدر، پسر، شوهر) بود و سرنوشتش به دست دیگران تعیین می‌شد. در واقع عرب جاهلی زن را تنها و تنها برای التذاذ جنسی و فرزند آوری می‌خواست و بیش از این برای او منزلتی قائل نبود.
این وضعیت ادامه داشت تا خداوند پیامبر اسلام(ص) را برای نجات مردم از سیاهچال دهشتناک جهل و بربریت مبعوث کرد. بعثت پیامبر سرفصل جدیدی در حیات بشری گشود و راه را برای رشد و تکامل اجتماعی زنان هموار نمود. خداوند در قرآن(سوره کوثر)، با معرفی الگوی شایسته‌ای همچون فاطمه زهرا(س) هویت جدیدی به زنان بخشید. پیامبر مبعوث شد تا نگرش عرب جاهلی را نسبت به زن دگرگون کند و به ما بیاموزد که «مشارکت اجتماعی» بدون حضور زن در جامعه بی‌معناست. آری، سیره عملی بزرگان دین به ما می‌گوید که برای ساختن جامعه‌ای سالم، پویا و بانشاط باید از توان همه اقشار جامعه – به ویژه بانوان – استفاده کرد. اسلام ناب محمدی به حذف نقش تأثیرگذار «زن» از دایره مشارکت اجتماعی هرگز رأی نمی‌دهد و حضور سالم و فعال بانوان را در همه عرصه‌های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ضروری و لازم می‌داند.
علاوه بر نکات مورد اشاره، برای واکاوی و بازنمایی دقیق سیمای اجتماعی بانوی نمونه اسلام، بازشناخت جلوه‌های زیر ضروری است: صبر و شکیبایی در برابر مصائب و سختی‌ها، حجاب و عفاف(رو گرفتن از مرد نابینا)، انفاق و ايثار(که نمونه بارز آن بخشش لباس عروسي به زن فقير در شب عروسی است)، دستگیری از ایتام و مساکین( حضرت امیر و حضرت فاطمه سه روز روزه گرفتند و هر سه روز، غذاي افطار خود را به يتيم، مسکين و اسير دادند. تا آنجا که خداوند «سوره هل اتی» را در ستایش از این اقدام ایثارگرانه نازل کرد) و همچنین تلاش در مسیر احقاق حقوق بانوان در بین عرب جاهلی.
سیمای تربیتی: مادرانه‌ها(لالایی‌ها)
«زنی که در حجره‌ای کوچک و خانه‌ای محقر، انسان‌هایی تربیت کرد که نورشان از بسیط خاک تا آن سوی افلاک و از عالم ملک تا آن سوی ملکوت اعلی می‌درخشید، صلوات و سلام خداوند تعالی بر این حجره محقری که جلوه‌گاه نور عظمت الهی و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است.» (صحیفه نور، وصیت‌نامه سیاسی - الهی امام، ج 21، ص 125.)
از دیگر نکات قابل تأمل در زندگی حضرت زهرا(س) توجه به اصول تربیتی و دغدغه‌مندی در تربیت جسمی و روحی کودکان است. بازی‌های حضرت زهرا(س) با کودکان سرشار از نکات ظریف آموزشی و تربیتی است که واکاوی آنها می‌تواند برای بانوان جامعه ما درس‌آموز و راهگشا باشد.
همچنین بررسی مدل تربیتی فاطمی با واکاوی لالایی‌های آن حضرت، می‌تواند روزنه و چشم‌انداز جدیدی را به روی نظام تربیتی ما بگشاید. بهره‌گیری از هنر تأثیرگذار شعر برای تربیت کودک از دیگر مؤلفه‌های شخصیتی آن بانوی بزرگوار است. حضرت فاطمه نگاره‌های اخلاقی و تربیتی را در قالب اشعاری زیبا و تأثیرگذار بر جان فرزندان خویش نقش می‌زد و از همان زمان کودکی جان و جهان آنها را با حکمت و معرفت همنشین می‌کرد. از این بانوی نمونه ابیات چندی با مضمون تربیتی و آموزشی به یادگار مانده است. حضرت این مادرانه‌ها(لالایی‌ها) را برای امام حسن(ع) گفته است که می‌توان به نوعی آنها را مرامنامه تربیت اسلامی دانست. متن زیر ترجمه یکی از مادرانه‌های منظوم حضرت زهراست که آمیخته با نفیسه‌های انسان‌ساز اخلاقی و تربیتی است:
«اشبه اباک یا حسن»، حسن جان! مانند پدرت علی باش
«واخلع عن الحق الرسن»، و ریسمان را از گردن حق بردار.
«و اعبد الها ذا المنن»، خدای احسان کننده را پرستش کن
«و لا توال ذالاحن»، و با افراد دشمن و کینه توز، دشمنی مکن!
(فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س) ص156/ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 389; بحارالانوار، ج 43، ص 286)
سیمای خانوادگی: «مادران را اسوه کامل بتول»
«ساده‌زیستی دختر پیامبر یک نمونه برای زنان امروز جامعه ماست. ما روحیه مصرف‌گرایی را کنار بگذاریم و در زندگی به حد لزوم اکتفا کنیم و از افراط بپرهیزیم و آرزوهای حقیر و کوچک را فدای ارزش‌های بزرگ بکنیم؛ نمونه کامل آن را در زندگی فاطمه زهرا(علیهاالسلام) می‌توان در تاریخ مشاهده کرد. جهیزیه دختر پیامبر، فقیرانه‌ترین جهیزیه‌ای بود که در آن روز در بین مردم رایج بود.» (مقام معظم رهبری، 4/11/1364)
با رونمایی و رمزگشایی از«سبک زندگی فاطمی» و تبیین و تشریح ویژگی‌های ناگفته‌ای از سلوک خانوادگی آن حضرت، می‌توان سیمای خانوادگی حضرت زهرا را به تماشا گذاشت. رفتار فاطمه زهرا(س) با پدر بزرگوارش در دوره غربت و انزوای اسلام، همچون رفتار یک مادر با فرزند خویش بود. دیگر این که وی از اصحاب «کسا» و در حلقه یاران مباهله و از همراهان پیامبر(ص) در فتنه‌خیزترین و سرنوشت‌سازترین مقاطع تاریخ اسلام است، چنان که حضرت رسول اکرم در باره او فرموده است:«فاطمة بضعة منّی: فاطمه پاره تن من است.» از همین رو پیامبر(ص) نیز بسیار وی را دوست می‌داشت و همواره بر دستانش بوسه می‌زد. هنگام سفر نیز آخرین كسی كه با او خدا حافظی می‌كرد، حضرت فاطمه (س) بود، چنان که بعد از بازگشت از سفر نیز ابتدا با شوقی زایدالوصف به دیدار او می‌رفت. حضرت زهرا(س) مانند مادری دلسوز رسول خدا(ص) را در آغوش می‌گرفت، از او نگهداری می‌كرد، بر زخم‌هایش مرهم می‌گذاشت، و آلامش را التیام می‌بخشید. به همین سبب به او «ام ابیها» لقب داده‌اند. علاوه بر همه اینها او همسر علی، و مادر و مربی حسنین و زینب نیز بود که بر ارجمندی و والایی مقام او می‌افزاید. در واقع می‌توان از او به عنوان «مادر قیام عاشورا» و «حماسه حسینی» نام برد. چنان که علامه اقبال لاهوری به زیبایی گفته است:
مریم از یک نسبت عیسی عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمة للعالمین
آن امام اولین و آخرین
آنکه جان در پیکر گیتی دمید
روزگار تازه آئین آفرید
بانوی آن تاجدار «هل اتی»
مرتضی مشکل گشا شیر خدا
پادشاه و کلبه‌ ایوان او
یک حسام و یک زره سامان او
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروان سالار عشق
آن یکی شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیرالامم
تا نشیند آتش پیکار و کین
پشت پا زد بر سر تاج و نگین
وان دگر مولای ابرار جهان
قوت بازوی احرار جهان
در نوای زندگی‌سوز از حسین
اهل حق حریت آموز از حسین
سیرت فرزند ها از امهات
جوهر صدق و صفا از امهات
مزرع تسلیم را حاصل بتول
مادران را اسوه کامل بتول
همچنین با پرداخت هنرمندانه به الگوی ازدواج فاطمی(امام علی می‌فرماید: با فاطمه ازدواج کردم در حالی که فرشی جز یک پوست گوسفند نداشتیم. بر آن می‌خوابیدیم و روز و شب می‌گذراندیم و خدمتگذاری نیز نداشتیم)، و بازنمایی جلوه‌های قناعت و ساده‌زیستی حضرت زهرا در شعر فاطمی (زندگی در یک خانه کوچک گلی کنار مسجد پیامبر) می‌توان تا حدودی زیادی از سیمای خانوادگی آن بانوی برگزیده رمزگشایی کرد.
سیمای ادبی: ادیب، سخنور و شاعر
با بازخوانی و مرور اشعار بازمانده از حضرت زهرا(س) و بررسی ابعاد زیباشناسانه خطبه‌ها و نیایش‌ها می‌توان سیمای ادبی حضرت زهرا را در حوزه‌هایی مثل فن خطابه، سخنوری و شاعری به تصویر کشید. جنس سروده‌های کوثر قرآن از جنس وحی و برخوردار از مضامین بیدار کننده و انسان‌ساز است. آن حضرت بر حسب تکلیف و با اشراف از بدعت‌ها و انحرافاتی که بعد از بعثت پیامبر(ص) در جامعه نوپای اسلامی در حال وقوع بود( بازگشت ارتجاع، تحجر و سنت‌های جامعه عرب جاهلی)، برای تنویر افکار و اصلاح روند انحرافی ایجاد شده - در کنار مبارزات سیاسی و اجتماعی - با سلاح شعر و سخنوری نیز در این مسیر گام برمی‌داشت. حضرت زهرا(س) در واقع از شعر به عنوان وسیله‌ای ارجمند و تأثیرگذار برای روشنگری، بیداری و مبارزه با جاهلیت و خرافات استفاده می‌کرد، برخلاف شعرای عرب جاهلی که از شعر به عنوان افیونی برای آرام کردن مردم تحت ستم و توجیه مظالم حاکمیت و مدح خلفای جور استفاده می‌کردند.
ابعاد مورد اشاره تنها بخشی از شاخصه‌های شخصیتی حضرت فاطمه زهراست که با کمال تأسف باید گفت تاکنون مغفول مانده و به صورت شایسته و بایسته به آنها پرداخته نشده است. برای بیرون آوردن «شعر فاطمی» از بن بست «دیوار و در» و «فدک»، شایسته است جامعه شاعران و ذاکران خاندان رسالت – با دغدغه‌مندی و دانش و بینشی جامع‌تر و گسترده‌تر - از این به بعد به تشریح و تبیین این مؤلفه‌ها بپردازند تا در آینده شاهد ارجمندی و بالندگی هر چه بیشتر شجره طیبه شعر فاطمی باشیم - ان شاءالله.


انتهای پیام

captcha