به گزارش ایکنا از لرستان، بحث رهبری و مدیریت، از مباحث راهبردی و مهمی است که نقش بنیادین آن، در پیشرفت یا انحطاط جامعهها و تمدنها، قابل انکار نیست، تا جاییکه بسیاری از صاحبنظران، مهمترین علت پیشرفت جوامع را رهبری و مدیریت کارآمد و مهمترین علت انحطاط و عقبماندگی را نیز مدیریت ناکارآمد میدانند. از این منظر مدیریت ازجمله مهمترین عواملی است که میتواند سازمان یا جامعهای را به اهداف خویش برساند.
مدیریت از دیدگاه اندیشمندان اسلامی
در اندیشه دانشمندان اسلامی، همواره از واژههای «تدبیر»، «حکمرانی» یا «فرمانروایی» بهجای واژه مدیریت استفاده شده است که همان معنا را به ذهن میرساند، بسیاری از بزرگان و اندیشمندان اسلامی در اینباره سخن گفتهاند، در این راستا فارابی، فیلسوف بزرگ معتقد است بشر به یک جامعه ایدهآل و کامل نیازمند است که در آن روابط افراد مبتنیبر عدالت کامل باشد و دولت ایدهآلی نیز بر آن حکمرانی کند.
سیمای مدیریت از دیدگاه امام علی(ع)
امام علی(ع) در عهدنامه معروف خود به مالک اشتر، جامعه را به طبقات اجتماعی گوناگونی تقسیم میکند، ایشان هریک از آنها را براساس نوع کار و چگونگی مسئولیتشان دستهبندی کرده و با بیانی روشن، وظایف و اثری را که بر دیگر قشرها میگذارند و از آنها میپذیرند، در سازمانی مستقل، گرد آورده است.
امام علی(ع) به نماینده خود در مصر تأکید میکنند تا جایگاه هر سازمانی را بشناسد و بهای مناسب را در جهت و تقویت آن بپردازد، ایشان در این نامه 53 نهجالبلاغه فرمودند: «بدان که توده مردم به دستههایی تقسیم شدهاند و کار هیچ دستهای جز دسته دیگر، راست نیاید و هیچ گروهی از گروه دیگر بینیاز نیست. گروهی از آنان سپاهیان خدایند و پارهای دبیران رازدار؛ برخی دادرسان که باید عدالت را برپای دارند و جمعی کارگزاران؛ که باید به انصاف و مدارا به کار مردمان برسند.....».
امام علی(ع) جامعه را یک نظام میدانند؛ که از بخشهای مختلف تشکیل شده است و اجزای آن با یکدیگر تعامل دارند، سپس درباره وظایف هریک از گروهها فرمودند: «سپاهیان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعیت و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین و وسیله تحقق امنیت کشورند. امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد و پایداری سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیت، انجام نمیشود؛ که با آن برای جهاد با دشمن تقویت گردد ... سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمیتوانند پایدار باشند و آن، قضات و کارگزاران دولت و دبیران حکومتاند که قراردادها و معاملات را استوار میکنند و آنچه را به سود مسلمانان است، فراهم میآورند و در کارهای خصوصی و عمومی مورد اعتمادند. گروههای یاد شده بدون بازرگانان، صاحبان و صنایع نمیتوانند دوام بیاورند؛ زیرا آنان وسایل زندگی را فراهم میآورند و در بازارها عرضه میکنند و بسیاری از وسایل زندگی را با دست میسازند که از توان دیگران خارج است و قشر دیگر طبقه نیازمندان و مستمنداناند که باید به آنها بخشش و یاری رسانند».
مدیریت علوی؛ جلوهای ار مدیریت اسلامی
مدیریت اسلامی که مدیریت علوی جلوهای از آن است، ویژگیهای منحصر به فردی با دیگر مدیریتها دارد، که مهمترین آنها عبارت است از؛ مدیریت اسلامی بر وحی الهی و منابع اسلامی مبتنی است، در آن از استثمار و استعمار یا بهرهکشی انسان خبری نیست، بر ارزشهای متعالی، مطلق و ثابتی استوار است و برپایه تعالی، کرامت و شرافت انسانها بنا شده است.
آنچه باید به آن توجه ویژه داشت این است که با وجود فراوانی اندیشهها، آموزهها و شیوههای مدیریتی امام علی(ع)، واژه مدیریت در سخنان ایشان دیده نمیشود و به جای آن از واژههایی چون تدبیر، فرماندهی، قدرت و سیادت استفاده شده است.
مصادیق مدیریت جهادی در سیره علوی
ملاک سیاست، بهکار بستن عدالت است. بدون عدالت، سیاست معنای خود را از دست میدهد و از فن مدیریت مردم، به فن پراکنده ساختن مردم از حکومت میانجامد. از اینرو مدیران باید دشواریهای آنرا به جان بپذیرند و با مردم به عدالت رفتار کنند. چنین روشی نیکوست و ضامن بقای جامعه و تداوم آن خواهد بود.
امام علی(ع) چون دارای فضایل اربعه بودند برای قدرت دنیایی، ارزشی قائل نبودند و حکومت و قدرت از دیدگاهشان، وظیفه و مسئولیتی بود که خداوند به عهده افراد آگاه و توانا در رهبری جامعه گذاشته بود و طبق منابع تاریخی ایشان با رعایت اصل عدالت، نهتنها هرگز از از مسیر انصاف و حق تجاوز نکرده بلکه عدالت ایشان، چنان سپر محکمی بود که سرانجام به سازندگی و اصلاح جامعه انجامید.
هنگامیکه حضرت علی(ع) زمام امور جامعه را در دست گرفتند، بیدرنگ به تنظیم امور و رفع نارساییها پرداختند و برای حکومت خویش، سازمانی را در نظر گرفتند، امام(ع) با اطاعت خالصانه از خدا و پیامبر گرامی اسلام، همه مسائل حکومتی را از کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم(ص) استخراج میکردند و به دقت به اجرا میگذاشتند.
نخستین کاری که امام علی(ع) پس از دستیابی به حکومت انجام دادند، انتخاب افرادی متعهد، مدیر و کاردان و فرستادن آنها به سرزمینهای مختلف کشوراسلامی بود. این افراد که حضرت از آنها بهعنوان والی نام میبرند، با اختیاراتی گسترده و مسئولیتی فراوان، به مناطق مورد نظر میرفتند و امور آن منطقه را به دست میگرفتند.
این امام همام برای حاکم اسلامی ویژگیهایی را لازم میدانستند و مشاغل رسمی را برحسب تقوا و لیاقت به افراد واگذار میکردند، ازجمله میتوان به انتخاب محمدبن ابیبکر برای استانداری مصر اشاره کرد.
عدالت؛ یکیاز ویژگیهای حاکم اسلامی
امام علی(ع) یکیاز ویژگیهای حاکم اسلامی را عدالت میدانست و روشن است کسی که میخواهد عدالت اجتماعی و قسط اسلامی را در جامعه اجرا کند، خود باید فردی عادل و دادگر باشد و وجود عدالت در نهاد یک شخص، به معنای بودن تمامی نیکیها و نفی تمامی عیبها از وجود اوست، این درحالی است که امام علی(ع) مظهر عدالت بود و وجودش با عدالت در هم آمیخته بود. او از کوچکترین ستمی گریزان بود و تنها به شعار بسنده نمیکرد، بلکه در عمل نیز با ستم در ستیز بود و برای به پا داشتن عدالت حتی از عزیزترین بستگانش گذشت نمیکرد، زیرا خداوند در آیه 90 سوره مبارکه نحل به او فرمان داده بود: «إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ در حقيقتخدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد به شما اندرز مىدهد باشد كه پند گيريد»
امام علی(ع) در تقسیم بیتالمال عدالت را برقرار میکرد، در روایتی آمده است که «امام در یکیاز تقسیمهای بیتالمال که به هرکس سه دینار داد و به غلام سیاه آزاد شده همان انصاری نیز سه دینار دارد، مرد انصاری گفت: ای امیرالمؤمنین این غلامی است که من دیروز او را آزاد کردهام، مرا با او یکسان قرار میدهی؟ فرمود: من در کتاب خدا نظر کردم و برای اولاد اسماعیل بر اولاد اسحاق برتری نیافتم.»
روش امام علی(ع) هنگام خلافت در رابطه با خلافت درباره اموال بیتالمال و غنیمتهای جنگی چنان بود که روزهای جمعه هر هفته، هرچه در آنجافراهم شده بود، میان مسلمانان تقسیم میکرد، آنگاه کف بیتالمال را آب میپاشید و جاروب میکرد، سپس دو رکعت نماز به جای میآورد و پس از پایان نماز میگفت: «روز رستاخیز گواه باشید حضرت در تقسیم اموال میان عرب و موالی فرق نمیگذارد و میفرمود: من در جایی ندیدم که در میان آنان فرقی باشد، روزی دو زن هنگام تقسیم اموال نزد امام آمدند، یکی از آن دو از موالی و دیگری اعرب بود، به هر یک از آنها 25 درهم و کیلی از طعام گندم و جو عطا کرد. این امر بر زن عرب که به بندازه زن غیرعرب سهم برده بود، گران آمد و گفت: این امیرالمؤمنان من زنی از نژاد عرب هستم و این یکی، زنی از مردم عجم است، حضرت علی(ع) فرمود: به خدا سوگند، من در تقسیم این غنایم برای فرزندان اسماعیل در جایی، بر فرزندان اسحاق برتری ندیدهام.
مدیریت منابع اقتصادی
در نهجالبلاغه مطالب ارزندهای در زمینه سیاستهای کلی اقتصادی به چشم میخورد؛ که با عمل به آنها اقتصاد کشور شکوفا شده و دستاوردهای درخشانی در راستای رونق اقتصادی به دست خواهد آمد.
در سیره حکومتی امام علی(ع) دریافت مالیات از امور بسیار مهم است، چنانکه امام علی(ع) در نامهای به مالک اشتر فرمودند: «مالیات و بیتالمال را به گونهای وارسی کن که صلاح مالیاتدهندگان باشد، زیرا بهبودی مالیات و مالیاتدهندگان، عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیاتدهندگان اصلاح نشود، کار دیگران سامان نخواهد گرفت؛ زیرا همه مردم نانخور مالیات و مالیات دهندگانند».
امام علی(ع) همچنین در حکمت 270 نهجالبلاغه در رابطه با موارد مصرف مالیات، فرمودند: «اموال چهار قسم است: اموال مسلمانان که باید آنرا براساس سهم هریک از وارثان تقسیم کرد، غنیمت جنگی که باید آنرا به نیازمندانش رساند، خمس که خدا جایگاه مصرف آنرا تعیین کرده است و صدقات که خداوند راههای بخشش آنرا مشخص فرموده است».
امام علی(ع) پس از به قدرت رسیدن، با پایبندی کامل به عدالت، سیاستهای سرسختانهای در امور مالی در پیش گرفتند، بهطوریکه این امام همام در دومین روز از حکومت خود اعلام کردند: «به خدا سوگند؛ بیتالمال تاراج شده را هرکجا که بیابم، به صاحبان اصلی آن باز میگردانم».
به اعتقاد امام علی(ع) ملاک پیشرفت اقتصادی در جامعه اسلامی پایبندی به اصل عدالت و تقسیم عادلانه منابع اقتصادی است، به همین دلیل بود که امام(ع) تمام اراضی و املاکی را که عثمان به نام برخی اعضای خانواده و نزدیکان خود کرده بود، مصادره کردند و هر درهمی که به غیر مستحق آن بخشیده شده بود، پس گرفتند و به بیتالمال بازگردانیدند و سهم هریک را یکسان دادند، آن حضرت فرمودند: «به خدا سوگند؛ تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب میکنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد، اگر این اموال از خودم بود، به گونهای مساوی در میان مردم تقسیم میکردم، تا چه رسد که جزو اموال خداست، آگاه باشید بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند زیاده روی و اسراف است، ممکن است در دنیا مقام بخشنده آنرا بالا برد ولی در آخرت پست خواهد بود».
اخلاق مدیریتی؛ از دیگر مصادیق مدیریت جهادی
اخلاق مدیریتی از دیگر مصادیق مدیریت جهادی در سیره علوی است، اخلاق و مکارم اخلاقی، از عوامل اساسی سعادت بشر در زندگانی مادی و معنوی است، از منظر امام علی(ع) مدیری که به اخلاق مدیریتی آراسته نباشد، نمیتواند بار سنگین مسئولیت اداره سازمان را به دوش بکشد و نابسامانیها را سامان بخشد، قرآنکریم یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم(ص) در مدیریت را اخلاق نیک وی دانسته و در آیه 159 سوره مبارکه آلعمران در این رابطه میفرماید: «.... وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ...؛ .... و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده میشدند....»، بنابراین ازجمله شاخصههای اخلاق مدیریت جهادی با بهرهگیری از مدیریت علوی میتوان به عیبپوشی، پایبندی به ضوابط و وفای به عهد، اشاره کرد.
بنابراین میتوان سیمای مدیریت اسلامی را از منظر امام علی(ع) چنین ترسیم کرد که مدیریت، هدایت انسانها به سوی اهدافی والا و مشخص در سیستمی منظم و متعادل است که بر پایه تعالی و کرامت انسانی و نیز ارزشهای مطلق و ثابتی استوار است؛ سیستمی که در آن تصمیمگیریها با تدبیر و فراست انجام میگیرد. فرمانها و دستورها عادلانه صادر میشود و قدرت در مجرای معقول و منطقیاش اعمال میگردد، سیستمی که در آن مدیر با شاخصههای اخلاق مدیریتی خود را خادم، معاون و پشتیبان همکارانش میداند و بر قلب و روح آنان حکومت میکند.
انتهای پیام