به گزارش خبرنگار ایکنا، سیوهشتمین دیدار جامعه قرآنی با خانوادههای شهدای قرآنی که آخرین دیدار در سال 96 بود، عصر امروز چهارشنبه، 17 اسفندماه در دفتر کار عباس سلیمی، معاون فرهنگی و امور زائران آستان حضرت عبدالعظیمالحسنی(ع) انجام شد.
شهدا خودشان زمان دیدار جامعه قرآنی را با خانوادههایش مشخص میکنند
رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج سپاه محمد رسولالله(ص)، با اشاره به این موضوع که دیدارهای هفتگی جامعه قرآنی، از سال 92 هرهفته به صورت مستمر درحال انجام است، گفت: از سال 92 شهدای قاری، حافظ، معلم و فعال قرآنی شناسایی شده و به مرور با خانوادههایشان دیدار میکنیم و تا کنون بیش از سیصد شهید در تهران و یک هزار و پانصد شهید قرآنی در سطح کشور شناسایی شده است.
وی به بیان خاطرهای از دیدارها پرداخت و گفت: همه دیدارها براساس موافقت شهدا انجام میشود و تا زمانی که شهیدی راضی نباشد، امکان رفتن به خانههای خانوادههایشان نیست و شهدا در جریان همه دیدارها هستند و حتی زمان دیدار را خودشان مشخص میکنند. در یکی از دیدارها به صورت اتفاقی گل و شیرینی خریدیم درحالی که در هیچ دیداری چنین خریدی نداشتیم. زمانی که به منزل شهید رفتیم، خانواده آن قدر نیازمند بود که توان پذیرایی از میهمانان را نداشت و از شیرینی که برایشان برده بردیم، برای پذیرایی از میهمانان آورد. آنجا متوجه شدم که شهید این خانواده به فکر آبروی مادرش بود.
قربانی به بیان خاطره دیگری از دیدارهایش پرداخت و گفت: در یکی از دیدارها، خواهرشهیدی میگفت که برادرم هر زمانی ناراحت بودم، به خوابم میآمد و برایم قرآن میخواند و یا هر زمان ناراحت میشدم، میگفت قرآن بخواندم. در یکی از روزها به شدت ناراحت بود و قلبش را شکسته بودند و زمانی که به خانه رسید، تعدادی از جامعه قرآنی را دید که مهمان خانهاش شده بودند. شهدا زندهاند و همیشه به فکر خانوادههایشان هستند.
مسئولان وامدار شهدای انقلاب هستند
در ادامه، معاون فرهنگی و امور زائران آستان حضرت عبدالعظیمالحسنی(ع) با اشاره به تفاوت شهدا و افراد جامعه گفت: شهدا خودآگاهانه و عاشقانه میروند اما ما را میبرند. شهیدان صادقانه در راه دفاع از حریم قرآن واسلام جان میدهند اما بسیاری از مردم جان میکنند. به همین دلیل قرآن از شهدا به عنوان زندگان همیشه جاویدان یاد میکند و مدال آسمانی «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا» را بر گردن دارند.
وی افزود: همه ما اعم از مسئولان، وامدار شهیدان انقلاب اسلامی هستیم؛ شهیدانی که متصل به نهضت عاشورا هستند.
سلیمی اظهار کرد: هزینههای بسیار گزافی را برای پیروزی انقلاب دادهایم که بیش از 225 هزار شهید، حدود 500 هزار جانباز و حدود 50 هزار آزاده نشانه این ایثارگری و فداکاری است.
وی بیان کرد: حاج حسین لشگری، 18 سال در اسارت بودند که شش سال از اسارتشان در سلول انفرادی بود. ایشان در سالهای اسارت قرآن را حفظ کردند. در مأموریتی با او بودم و زمانی که کارمان تمام شد، برای استراحت به مهمانسرا آمدیم. همه استراحت کردند به غیراز لشگری و زمانی که از او جویا شدم گفت: نمیتوانم بخوابم و این بیخوابیها نتیجه شکنجهها و مصائب دوران اسارت است.
معاون فرهنگی و امور زائران آستان حضرت عبدالعظیمالحسنی(ع) تصریح کرد: با برادرم هاشم، یک سال اختلاف سنی داشتیم. هردو از نفرات اول بودیم و به همافران ارتش پیوستیم. سال اول آموزشی که به اتمام رسید، هاشم وارد ارتش شد. مادرم حس خاصی به حضرت امالبنین(س) داشت، به همین دلیل اسم من را عباس و برادرم را هاشم گذاشت.
وی افزود: من و هاشم از روزهای اول دوران نوجوانی به همراه یکدیگر در جلسات مذهبی حضور داشتیم. پیش از انقلاب به جلسهای واقع در خیابان پیروزی میرفتیم. هاشم تبحر خاصی در دکلمه ترجمه قرآنی داشت و پس از انقلاب در اولین انجمن اسلامی ارتش که در خیابان فلسطین برگزار شده بود، قرآن را من تلاوت کردم و هاشم هم به دکلمه ترجمه قرآن پرداخت.
سلیمی اظهار کرد: سپاه در دورهای طرح پاسدار افتخار اسلام را اجرا کرد که هاشم به صورت موقت از ارتش جدا شد و بدون دریافت حق مأموریت به جبههها رفت. هاشم بسیار متواضع بود و همیشه در تاسوعا، دیگهای نذری محله را میشست. او علاوه بر مهارت زبان انگلیسی، از بهترین متخصصان خط پرواز جنگ اف4 بود.
وی ادامه داد: 19 بهمن ماه با پذیرش خطر مرگ، با لباس نظامی در مراسم بیعت با امام خمینی(ره) حضوریافت. هاشم بسیار جسور بود و آرزوی شهادت داشت که در نهایت 26 دی ماه سال 65 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
معاون فرهنگی و امور زائران آستان حضرت عبدالعظیمالحسنی(ع) تصریح کرد: هاشم سه فرزند داشت. یک پسر به نام علیرضا که سردفتراسناد قوه قضاییه است و دو دختر که یکی از آنها پزشک متخصص و دیگری مربی ممتاز ورزش است. همسر هاشم، یک شیرزن است که پس از هاشم پشتیبان فرزندانش بود و آنها را به موقعیت مناسبی رساند و امروز از بیماری رنج میبرد.
وی بیان کرد: هاشم فرزند پدری بود که لقمه حلال را به خانه آورد و مادر ساداتی که از معرفت بالایی برخوردار بود.
سلیمی با اشاره به عکسی که همراه برادرش هاشم در دیدار با امام خمینی(ره) گرفته شده، گفت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوایل سال 58 به اعلام سازمان اوقاف، یک نفره برای مسابقات قرآنی عازم مالزی شدم. با سختیهای بسیار به مسابقات رفتم و زمانی که رسیدم متوجه شدم که مسابقات سیزده روز بعد برگزار خواهد شد. در آن سیزده روز در هتل مستقر شدم تا زمان مسابقات برسد. در این مدت باید از انواع غذاهای آن کشور استفاده میکردم. وقتی نگاهی به غذاها انداختم، متوجه شدم که ادویهاش ممکن است به تارهای صوتیام لطمه بزند و پرخوریها سبب شود که به هنگام تلاوت کم بیاورم، به همین دلیل درتمام این مدت به خوردن یک نان و تخم مرغ نیم پخته و آب اکتفا کردم. مسابقات که آغاز شد به حضرت فاطمه زهرا(س) متوسل شدم و میخواستم پس از استاد مروت، دومین کاپ را به ایران بیاورم و به خواست خدا در مسابقات اول شدم و کاپ را دریافت کردم. مسابقات که تمام شد، دو سینی پر از غذاها را برای خودم پر کردم و خوردم تا جبران 13 روز گرسنگیام شود.
دومین کسی بودم که کاپ قرآنی را به ایران آورد
وی بیان کرد: زمانی که کاپ را به ایران آوردم، با هاشم و گروهی از قرآنیان به محضر امام راحل رسیدیم. اتاقی سه در چهار بود. محضر ایشان قرآن را تلاوت کردم و پس از پایان تلاوت، امام(ره)، طیبالله که گفتند، این جمله ایشان به همه طیبالله هایی که شنیده بودم، میارزید و برایم بسیار ارزش داشت.
معاون فرهنگی و امور زائران آستان حضرت عبدالعظیمالحسنی(ع) ادامه داد: امام(ره) پس از اتمام تلاوت، دعایی کردند و من دست ایشان را بوسیدم. بیرون که آمدیم آیتالله فهری از من پرسیدند که متوجه دعای امام شدی و من صادقانه گفتم خیر. او از صداقتم خوشش آمد و از من قول گرفت که در قیامت اگر مشکلی داشته باشد، دستش را بگیرم. آیتالله فهری گفت که 40 سال خدمت امام هستیم و براساس شاخصها و ویژگیهای افراد دعا میکنند. برای مثال دعا میکنند که نمازشان مورد قبول حق باشد و یا روزههایشان را خداوند بپذیرد، اما برای شما دعا کردند که خدا انشاءالله شما را بپذیرد. آنجا متوجه دعای امام شدم. تا روز رحلت آیتالله فهری با او رفیق بودیم و ماندیم.
ما خانوادههای شهدا طلبی از مسئولان نداریم
در ادامه علیرضا سلیمی، فرزند شهید هاشم سلیمی، اظهار کرد: ما همچون همه خانوادههای شهدا و مدافعین حرم، هیچ طلب و انتظاری از مسئولان نداریم اما اینکه در این شرایطی که بسیاری از ارزشهای جامعه درحال از بین رفتن هستند، اما شما جامعه قرآنی به تکریم شهدا میپردازند، بینهایت تشکر میکنم.
وی افزود: هفت ساله بودم که پدرم شهید شد. درک درستی از پدرم ندارم و در تمام این سالها عموهایم به ویژه عمو عباس اجازه ندادند تا خلأ پدرم را در زندگیام احساس کنم. در طول این سالها کار پدرم را درک کردم که رفتن به جبهه را یک تکلیف برای خود دانست و جان خود را فدا کرد. در همه بخشهای زندگیام این موضوع را احساس کردم که شهدا زندهاند.
پسر شهید هاشم سلیمی اظهار کرد: حضور پدرم را در بزنگاهها و حتی مهمترین تصمیمگیریها احساس میکردیم. همچنین تا پیش از خاکسپاری مادربزرگم، جای خالی پدرم را احساس نکردم، اما برای اولین بار در آن روز احساس کردم که پدرم را از دست دادم. من در آن زمان دبیرستانی بودم و مادربزرگم پشتیبانم بود.
وی بیان کرد: در تمام سالها این سوال برایم پیش میآمد که لحظه شهادت پدرم چگونه بود تا اینکه با پیگیریهای بسیار با سرهنگ نوراللهی روبرو شدم. او در آخرین ساعات و لحظه شهادت پدرم، کنارش بود و همه سوالاتم را پاسخ داد.
سلیمی اظهار کرد: هرجایی که توفیقی دیدیم، بدون تردید آنجا اعمالمان با خلوص نیت و براساس آیات الهی و وصایای شهدا بود و هرجا کمبود و کاستی شاهد بودیم، اعمال ما بدون این موارد بود.
در پایان مراسم نمایندگان هر یک از ارگانها، لوحی را تقدیم خانواده شهید هاشم سلیمی کردند. همچنین مهمانان حاضر در مجلس، عکس یادگاری را با عباس سلیمی و علیرضا سلیمی (پسرشهید عباس سلیمی) گرفتند.
یادآور میشود، سیوهشتمین دیدار جامعه قرآنی؛ آخرین دیدار سال 96 با خانوادههای شهدای قرآنی بود که عصر امروز چهارشنبه 17 اسفندماه در دفتر کار عباس سلیمی، معاون فرهنگی و امور زائران آستان حضرت عبدالعظیمالحسنی(ع) انجام شد.
برای دیدن گزارش تصویری این برنامه اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام