تابلوهای وارداتی مانعی برای هنر اصیل ایرانی
کد خبر: 3698756
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۳

تابلوهای وارداتی مانعی برای هنر اصیل ایرانی

گروه فرهنگی - گنجی پنهان در ذهنش جاخوش كرده است، میراثی كه با وجود گسترش تكنولوژی، نمی‌توان به آن دست یافت. بعد از او نسلی نیست تا این دُر گرانبهای فرهنگ اصیل ایرانی را به یادگار منتقل كند.

به گزارش ایكنا از خراسان رضوی، گنجی پنهان در ذهنش جاخوش كرده است، میراثی كه با وجود گسترش تكنولوژی، نمی‌توان به آن دست یافت. بعد از او نسلی نیست تا این دُر گرانبهای فرهنگ اصیل ایرانی را به یادگار منتقل كند. از درد فراموشی نمی‌ترسد، چراكه روزگار و بی‌مهری‌های زندگی، دردهایی را بر شانه‌هایش گذاشته كه دیگر نایی برای بلند شدن ندارد. اما با این وجود می‌خندد؛ چراكه بدون هیچ چشمداشتی، در راه اهل بیت(ع) و برای اعتلای فرهنگ اصیل و ناب ایرانی قلم زده است. قلمی كه میراثی ماندگار است اما بر اثر سهل‌انگاری فرهنگی دارد به یغما می‌رود.

محمدرضا حمیدی، پیشكسوت نقاشی قهوه‌خانه‌ای، متولد 1338، در روستایی از توابع فریمان است، وی كه اكنون نیز 57 سال دارد، در گفت‌وگو با ایكنا، با اشاره به اینکه سال 1342 به مشهد مهاجرت كردم، ابراز كرد: در مشهد به مكتب‌خانه می‌رفتم اما به دلیل كتك‌های زیادی كه می‌خوردم، از درس خواندن دل‌زده شده و با میل خودم قالی‌بافی را انتخاب كردم.

تنها بازمانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای/ تفسیر دعای «حول حالنا»؛ دور ریختن كینه‌ها و كاشتن بذر محبت در دل است حمیدی با بیان اینكه از سن 8 سالگی شروع به قالی‌بافی كرده است، عنوان كرد: پنج سال به این كار مشغول شدم و شاگردان زیادی هم داشتم، از آنجاكه صاحبكارم مرد خوبی بود، اجازه داد تا شبانه درس بخوانم.

این پیشكسوت در ادامه گفته‌های خود با اشاره به اینکه به نقاشی علاقه زیادی داشتم و روی كارتن‌های سفید نقاشی می‌كردم، ابراز كرد: یك روز برادرم، نقاشی‌هایی كه من با كارتن، بر روی در و دیوار كشیده بودم را دید و از مادرم پرسید: «این نقاشی‌ها را چه كسی كشیده است؟»، مادرم نیز به او گفت كه من آنها را كشیده‌ام، از آنجا به بعد بود كه این حرفه برایم جدی شد. 

نقاشی را از 12 سالگی شروع كردم

وی با اشاره به اینكه از 12 سالگی نقاشی را نزد برادرم كه اولین استاد و مشوقم بود آموزش دیدم، اظهار كرد: سال 1350 بود كه به كارگاه برادرم در خیابان نخریسی رفتم، روز اول كاری، شروع به رنگ كردن تابلوها و تزئین آنها كردم، برادرم از این همه استعداد متعجب شده بود و این موضوع باعث شد كه به صورت جدی، پیش ایشان نقاشی را فرابگیرم.

حمیدی كه برادر خود را سال 1380 از دست داده است، در خصوص موروثی بودن نقاشی در خانواده‌شان، بیان كرد: سال 1330، برادرم به مشهد سفر كرد، آن زمان در روستایمان چای، قند و شك می‌فروخت اما مردم پولش را نمی‌دادند؛ تا اینكه به صاحب جنس‌ها بدهكار شد و سر همین موضوع پدرم با محمد دعوا كرد، برادرم نیز به حالت قهر به مشهد سفر كرد و به خانه یكی از فامیل‌هایمان آمد.

این پیشكسوت نقاشی قهوه‌خانه‌ای ادامه داد: محمد با توجه به سن كمی كه داشت، در مشهد بساطی درست كرده بود و قوری، استكان و... دور حرم امام رضا(ع) می‌فروخت، تا اینكه یك روز در نزدیكی حرم، قهوه‌خانه‌ای می‌بیند و برای چای خوردن به آنجا می‌رود. آنجا با مردی كه در حال كشیدن نقاشی بود، آشنا می‌شود و آن مرد نیز به برادرم پیشنهاد می‌دهد كه اگر علاقه به هنر نقاشی دارد، می‌تواند به او آموزش دهد.

تنها بازمانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای/ تفسیر دعای «حول حالنا»؛ دور ریختن كینه‌ها و كاشتن بذر محبت در دل است

حمیدی تصریح كرد: آشنایی برادرم با آن نقاش قهوه‌خانه‌ای، موجب شد تا آن هنرمند، برادرم را به روستایمان بیاورد و به پدر و مادرم تحویل دهد اما محمد از مادر و پدرم می‌خواهد كه همراه استاد برای یادگرفتن نقاشی به تهران برود، همین موضوع باعث شد تا برادرم هشت سالی را به همراه این هنرمند در پایتخت زندگی كند. تاجایی كه بعد از آموختن هنر نقاشی قهوه‌خانه‌ای به صورت حرفه‌ای، به مشهد می‌آید و مشغول كار می‌شود. 

آموزش نقاشی قهوه‌خانه‌ای را مدیون برادرم هستم

وی ادامه داد: برادرم آن زمان، نقاشی بر روی پرده‌های مذهبی كه درویشی هم نام داشت كار می‌كرد، بعد از اینكه سال 50 به مشهد آمدم نیز شاگردی محمد را كردم و خیلی چیزها از او آموختم. 

برادرم معلم اخلاقم بود

این پیشكسوت با بیان اینكه نكات اخلاقی بسیاری از شاگردی نزد برادرم آموختم، تصریح كرد: ایشان قلب بسیار پاكی داشت و مهربان و رئوف بود، مثلا اگر من بیكار بودم و كاری به او پیشنهاد می‌شد، از من كمك می‌خواست تا در آن كار كمكش كنم و سود حاصل از آن، عاید هر دویمان شود.

حمیدی ابراز كرد: برادرم كه اولین استاد من در هنر نقاشی بود، هیچ چیزی را تنها برای خودش نمی‌خواست، مهمان‌نواز بود و همه اینها را به من، در حین آموزش نقاشی یاد می‌داد.

این هنرمند نقاش قهوه‌خانه‌ای در ادامه با اشاره به اینكه كمك به محرومان از دیگر ویژگی‌های برادرم بود كه بر من تأثیر بسیاری گذاشت، گفت: اگر در قهوه‌خانه، فرد نیازمندی را می‌دید؛ برایش ناهار سفارش می‌داد، بسیار مهربان بود و از خودگذشتگی‌اش زبانزد عام و خاص بود.

وی در ادامه گفته‌های خود از خدمت سربازی و آشنا شدن با چند استاد بزرگ نقاشی قهوه‌خانه‌ای گفت و ابراز كرد: سال 1360 در تهران، به خدمت سربازی مشغول شدم، بعداز ظهرها كه بیكار بودم، نزد اساتید نقاشی می‌رفتم تا از آنها چیزی بیاموزم، این افراد، در زندگی حرفه‌ای من اثر بسیاری داشتند.

تنها بازمانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای

حمیدی تصریح كرد: من نقاشی قهوه‌خانه‌ای را نزد اساتید بزرگی همچون، حسن اسماعیل‌زاده، محمد فراهانی، عباس بلوکی‌فر و برادرم محمد حمیدی آموختم، این افراد پرچمدار نقاشی قهوه‌خانه‌ای در كشور بودند كه همه از دنیا رفته و من تنها بازمانده این نقاشی هستم. 

ارادت خاصی به امام حسین(ع) و امام رضا(ع) دارم

هنرمند پیشكسوت نقاشی قهوه‌خانه‌ای، در پاسخ به این سوال كه به كدام یك از ائمه(ع) ارادت خاصی دارد، عنوان كرد: نمی‌شود بین ائمه(ع) فرق گذاشت و ما محتاج به ارادت همه آنها هستیم اما بیشتر از همه به امام رضا(ع) و امام حسین(ع) علاقه دارم. 

وی با اشاره به سرگرمی‌های خود، اظهار كرد: علاوه بر نقاشی، بسیار اهل ورزش هستم، در گذشته بدنسازی كار می‌كردم اما اكنون پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری می‌كنم. 

تنها بازمانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای/ تفسیر دعای «حول حالنا»؛ دور ریختن كینه‌ها و كاشتن بذر محبت در دل است

خاطره فروخته شدن تابلو حدیث «سلسلةالذهب»

حمیدی در ادامه گفته‌های خود، با ذكر بهترین خاطره از دوران حرفه‌ای كارش، بیان‌ كرد: بهمن سال گذشته بود كه چكی داشتم و تا موعد پرداخت آن نیز شش روز مانده بود اما پولی نداشتم، در همان روزها، نقاشی حدیث «سلسلةالذهب» را كشیده بودم، این نقاشی را برای فروش به چند جا بردم اما كسی نخرید.

وی ادامه داد: شب از تهران به من زنگ زدند و گفتند كه نمایشگاهی در فرهنگسرای نیاوران تهران برگزار شده و من هم چند اثرم را به آنجا ببرم، تابلو حدیث «سلسلةالذهب» را همراه خود برده و بدون اینكه برای فروش آن كاری انجام دهم، یك نفر آن را با قیمتی خوب خرید، این یكی از بهترین خاطراتی است كه در طی این سال‌ها برایم اتفاق افتاده است.

این نقاش قهوه‌خانه‌ای در ادامه، در خصوص هنر نقاشی قهوه‌خانه‌ای كمی توضیح داد و عنوان كرد: در زمینه نقاشی، سبكی كه اساتید من كار می‌كردند، تلفیقی از مینیاتور و نقاشی قهوه‌خانه‌ای بود كه از لحظ آناتومی، تركیب‌بندی و رنگ از سبك ایرانی استفاده می‌شد.

این پیشكسوت با اشاره به اینكه خلق یك اثر توسط هنرمند نقاش قهوه‌خانه‌ای به صورت ذهنی انجام می‌شود، اظهار كرد: همه پیشكسوتان این عرصه، طرحی را كه ذهنی بود به تصویر می‌كشیدند و من نیز اكنون همان شیوه را دنبال می‌كنم اما بعد از من كسی نیست كه نقاشی قهوه‌خانه‌ای به سبك قدیمی را به تصویر بكشد. 

نبود حمایت از نقاشی قهوه‌خانه‌ای

حمیدی در ادامه، نبود حمایت از این هنر را دلیل اصلی مشوق نبودن فرزندان خود در عرصه نقاشی قهوه‌خانه‌ای دانست و افزود: سال 63 ازدواج كردم و ثمره این ازدواج چهار پسر است كه دانشجو هستند، هر چهار نفر دست به قلمشان عالی است اما وقتی بی‌مهری مسئولان به هنرمندان این عرصه را دیدم، به فرزندانم توصیه نكردم كه حتما این راه را بروند.

وی با اشاره به اینكه بیشتر پیشكسوتان عرصه نقاشی قهوه‌خانه‌ای در فقر كامل از دنیا رفته‌اند، بیان كرد: شاهد از دنیا رفتن خیلی از این اساتید در فقر بودم، این موضوع باعث شد تا نگذارم فرزندانم راهم را ادامه دهند.
حمیدی با بیان اینكه كار كردن در حرفه نقاشی قهوه‌خانه‌ای عاشق می‌خواهد، ادامه داد: این هنر عاشق می‌خواهد، كسی كه دوام بیاورد و زود خسته نشود؛ من عاشقانه این كار را دوست دارم و اگر عمر دیگری داشته باشم، باز هم نقاشی را انتخاب می‌كنم.

وی ادامه داد: آن زمان ما برای آموزش این حرفه، بیشتر به علاقه نگاه می‌كردیم تا درآمد اما اكنون برای یك فرد، درآمد نگاه ویژه‌ای دارد و این مسئله موضوع كمی هم نیست، چراكه جامعه، هنرمند و هنر را به این سمت سوق داده است.

تنها بازمانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای/ تفسیر دعای «حول حالنا»؛ دور ریختن كینه‌ها و كاشتن بذر محبت در دل است

این نقاش قهوه‌خانه‌ای در پاسخ به این سوال كه چقدر از پیشكسوتان هنری به ویژه هنرمندان نقاشی قهوه‌خانه‌ای حمایت می‌شود، بیان كرد: سال 1384 در خانه مشغول كار بودم كه ابوالفضل مكرمی‌فر، رئیس فعلی میراث فرهنگی خراسان رضوی، سفارش تابلو هفت‌خوان رستم را برای موزه فردوسی به من دادند. از همان سال به خانه ملك رفتم و در آنجا مشغول كار شدم، بعد با حمایت ایشان كه مشوق هنرمندان بودند؛ خانه تاریخی مصلی در اختیار هنرمندان عرصه‌های مختلف هنری قرار گرفت و از من هم دعوت كردند تا در اینجا، نقاشی قهوه‌خانه‌ای را آموزش دهم.

وی در ادامه گفته‌های خود اظهار كرد: یادم می‌آید، سال 1373 بود كه در نمایشگاه موزه معاصر تهران شركت كردیم و بسیاری از هنرمندان نقاشی قهوه‌خانه‌ای كه اكنون در قید حیات نیستند نیز در آن مراسم حضور داشتند، معاون رئیس جمهور آن زمان، بعد بازدید از غرفه‌ها، از این هنر خوشش آمد و درخواست كرد تا هنرمندان این عرصه، 10 تابلو نقاشی قهوه‌خانه‌ای برای فرهنگسرای نیاوران بكشند؛ به هر كدام از ما یك موضوع داده شد و حاصل آن كتابی مستند شد، البته در آن مراسم، قول حمایت از هنرمندان این عرصه داده شده بود اما هیچ اتفاقی نیفتاد. 

 استفاده از تابلوهای وارداتی به كشور؛ دلیل كم‌رنگ شدن هنر اصیل ایرانی

حمیدی دلیل كم‌رنگ شدن هنر اصیل ایرانی را استفاده از تابلوهای وارداتی كشورهای دیگر دانست و ادامه داد: تقریبا دو سال پیش، گشتی در هتل قصر زدم، تابلو فرش‌هایی كه در آنجا نصب شده بود، نقاشی از بزم‌های اروپاییان بود، با خودم گفتم: «ما كه این همه، حرف از اصالت و فرهنگ ایرانی می‌زنیم، چرا در عمل نیز تشویق فرهنگ غرب را می‌كنیم».

این پیشكسوت نقاشی قهوه‌خانه‌ای كه تاكنون آثار مذهبی بسیاری خلق كرده است، در پاسخ به این سوال كه آیا طرحی هست كه بخواهید به تصویر بكشید و هنوز نتوانسته‌اید، اظهار كرد: تاكنون آثار زیادی در مورد «دعای باران امام رضا(ع)»، «حدیث سلسلةالذهب»، «مناظره حضرت» و «حركت امام رضا(ع) از مدینه به مرو» كار كردم و آخرین اثرم نیز، «هفت بانوی بی‌نشان» بود كه در كتابخانه مركزی آستان قدس رضوی رونمایی شد.

وی ادامه گفته‌های خود را این چنین، بیان كرد: سوژه مذهبی بسیاری در ذهن دارم و یكی از موضوعات هم شاهنامه است كه دلم می‌خواهد، آن را به تصویر بكشم.

تنها بازمانده نقاشی قهوه‌خانه‌ای/ تفسیر دعای «حول حالنا»؛ دور ریختن كینه‌ها و كاشتن بذر محبت در دل است

این نقاش قهوه‌خانه‌ای در خصوص اثری كه با موضوع سال‌نو كار كرده است، افزود: سال 1393 بود كه پدیده شاندیز چند تابلو با این موضوع به من سفارش داد اما كمی از پول تابلوها پرداخته شد؛ با پیگیری‌هایی كه انجام دادم و با حكم دادگاه، تابلوهایم را پس گرفتم. 

در انتها باید بگوییم كه طی این سال‌ها و با افزایش قدرت مجازی، چه به سرمان آمده است كه دچار خرده فرهنگ شده‌ایم، به گونه‌ای كه خواسته یا ناخواسته، تن به تشویق و حمایت از كالا و اثر هنرمندان غربی داده‌ایم و این موضوع را می‌توان در برخی گالری‌ها، هتل‌ها و مكان‌های اقامتی و بوم‌گردی كه تابلوهایی نصب شده دید. آیا این مكان‌ها قدرت ترویج هنر ایرانی و حمایت از پیشكسوتان داخلی را در قالب نمایشگاه و ارائه آثار آنها در لابی هتل‌ها و... ندارند. سهم میراث فرهنگی به عنوان ارگانی كه همه این مكان‌ها وابسته به آن هستند چقدر است؟

با توجه به شعار امسال، حمایت از تولید و اقتصاد مقاومتی و گفته‌های رهبری در این زمینه، برای اعتلای فرهنگ كشور و حمایت از پیشكسوتان این عرصه، چه كارهایی تاكنون به انجام رسیده است؟ آیا مسئولان و ارگان‌ها برای ایجاد انگیزه و حمایت از تولیدات هنری و ... كاری انجام داده‌اند و یا تنها به حكم حرف همه چیز باقی مانده است؟.

زری ابو

انتهای پیام

captcha