به گزارش ایکنا؛ شهید حسنعلی شاکری در مهرماه سال 43 همزمان با برگریزان پاییزان دریکی از محلههای جنوب تهران متولد شد و سرانجام سحرگاه سوم دیماه سال 65 در مرحله دوم عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه ردای سرخ شهادت را برتن کرد.
او وصیتنامهاش را با آیهای از قرآن آغاز کرده است: رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ(آیه 250 سوره بقره)
وی در ادامه نگاشته است: با سلام و درود به پیشگاه خانواده عزیزم اکنون من حقیر که عازم جبهه جنگ حق علیه باطل میباشم، خداروشکر که یکبار دیگر به من توفیق داد که بتوانم به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمانه امام خمینی(ره) لبیک بگویم. پدرومادرعزیزم، اگر خداوند به من توفیق داد که در راه خدا شهید شدم هرگز غمگین نباشید و قطره اشکی برای من نریزید. مادرم سلام و درود بیپایان بر تو باد امیدوارم که مرا حلال کنی میدانم که از من ناراحت هستی ولی مادر این وظیفه و رسالت را مکتبم و قرآنم به من آموخته.
شهید شاکری در بخش دیگری از وصیتنامهاش نگاشته است: مادرم همین شیرپاک و حلال تو بوده که درس شهادت را به من آموخته است و مادر تو را به جان فاطمه(س) قسم میدهم هر وقت از دوری من ناراحت شدی به خدا پناه ببر که خداوند صبری به شما عنایت فرماید.
او در ادامه وصیتنامهاش در خطاب به پدرش نوشته است: پدرم، سلام من به روح پاک و بزرگوارت، امیدوارم که مرا حلال کنی و میدانم که خیلی شما را رنجاندهام. امیدوارم که از بدیهایی که به شما کردهام که از گفتن آن شرم دارم به خوبی خودت ببخشی، که درآن دنیا آسوده باشم. پدرومادر، شما غمها دیدهاید و درغم از دست دادن دیگران نشستهاید اما در مورد من چنین نکنید چراکه فرزندانتان شهید شده و این پدیده فقط تغییر منزل است.
شهید شاکری در بخش دیگری از وصیتنامهاش در خطاب به خواهران و برادرانش نوشته است: خواهران و برادران عزیز سلام؛ از شما میخواهم که هر بدی از من حقیر دیدهاید به بزرگی خودتان ببخشید و امیدوارم به راه حسینگونه و همچنین زینبوار خود ادامه دهید و از خدا بخواهید که شما عزیزان در راه رسالتی که بردوش دارید یاری بنماید. پروردگار به پدرومادر من صبری عنایت فرما تا نبودن مرا تحمل کنند.
او وصیتنامهاش را اینچنین خاتمه داده است: پروردگارا برادران و خواهران صمیمیام را چنان کمک کن کن که روح تقوی را در خود به وجود آورند. خدایا اگر اشتباه و گناهی کردهام از روی نادانی و جهالت بوده مرا عفو کن. در ضمن از همه دوستان و اقوام میخواهم که مرا حلال کنند.در خاتمه از ملت شهیدپرور ایران به خصوص خانوادهام میخواهم که دست از اسلام و انقلاب و یادری امام برندارید و تا آخرین قطره خون ادامهدهنده راه اولیا وشهدا باشید.
گفتنی است؛ حسنعلی شاکری قاری قرآن بود و در مسجد محل به بچهها درس قرآن میداد. او حتی در منطقه و جبهه هم جلسه قرآن برپا میکرد. وی با جعبه مهمات رحل قرآن درست کرده بود و به رزمندگان آموزش میداد.
انتهای پیام