سیدضیا هاشمی، تهیهکننده سینما در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره خطوط قرمزهای صداوسیما اظهار کرد: در ابتدای سخنانم باید بگویم در حوزه فرهنگ ما خطوط قرمز آنچنانی نداریم، انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود که هنرمندش بهخوبی با بایدها و نبایدهای آن آشناست، اما نکته اینجاست که در بسیاری از مواقع خطوط قرمز براساس میل و سلیقه مدیران شکل میگیرد! برای مثال وقتی نزدیک انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری میشویم میبینیم سیما با بانوانی گفتوگو میکند که شاید روسری آنها تا نیمههای سرشان باشد، اما همین رسانه در مواقع عادی سختگیری بسیار در این حوزه دارد. این مسئله نشان میدهد بسیاری از این به اصطلاح خطوط قرمز واقعی نیست؛ بنابراین هر مدیری که تغییر میکند این معیارهای خطوط قرمز نیز با آن دستخوش تغییر میشود.
وی افزود: مثال دیگر را از یکی از دوستان خودم بیان میکنم که سالها پیش در وزارت ارشاد دارای پست بود. وی در زمان مدیریت خود به یکی از فیلمها بنا به دلایلی اجازه اکران نداده بود، اما همان مدیر چند سال بعد که در تلویزیون پست گرفت به فیلمی که مجوز نداده بود در رسانه ملی اجازه پخش داد! این پارادوکس اتفاقی است که به هیچ وجه نمیتوان توجیهی برای آن پیدا کرد.
این سینماگر در پاسخ به این پرسش که راهکار برای رهایی از افول حاکم بر سیما چیست؟ بیان کرد: اصلیترین راهکاری که به نظرم میرسد این است که اجازه دهیم صداوسیما دارای رقیب باشد. این خواسته نیز زمانی رخ خواهد داد که بخش خصوصی با رعایت تمام قوانین حاکم بر جمهوری اسلامی فعالیت شبکههای تصویری خود را داشته باشد، البته زمانی که از قوانین سخن میگویم منظور قوانین حاکم بر دیدگاه مسئولان نیست، بلکه آن چیزی است که اسلام و قانون اساسی مشخص کرده است.
هاشمی متذکر شد: متاسفانه ما همیشه بهترین راه را برای مبارزه با برخی معضلات فرهنگی حذف آن میدانیم؛ برای مثال به همین تلگرام اشاره میکنم که این روزها حاشیههای بسیاری به وجود آورده است، اما بهشخصه نمیدانم اگر این برنامه اشکالی دارد ما باید با حذف، آن را پاسخ دهیم یا اینکه راهکار فرهنگی برای آن بیابیم؟ این بیمبالتی مدیران تنها به بخش فرهنگی خلاصه نمیشود، بلکه در حوزه اقتصاد نیز شاهد بیکفایتهایی بسیاری هستیم، زیرا مدیران نفتی ما در حوزه اقتصاد قادر نیستند عملکرد مثبت داشته باشند. در تایید این مطلب میخواهم مثالی را ذکر کنم. در کشور لبنان ۲۷ سال است که قیمت دلار با کمترین میزان تغییر باقی مانده است؛ کشوری که نفت ندارد و سالهاست که در جنگ به سر میبرد. آنگاه چگونه ایران ما با این همه سرمایه تا به این حد در حوزه اقتصاد در دستخوش نوسان است؟
این تهیهکننده اعلام کرد: وقتی بیکفایتی مدیران تلویزیون یا اقتصاد خود را میبینم به همت و تلاش سینماگران و حتی مدیران سینمایی درود میفرستم که بدون داشتن امکاناتی که در اختیار مدیران نفتی است، هنر هفتم را سرپا نگاه داشتهاند. برای همین اگر از من سوال میکردید که بین سینما و تلویزیون کدامیک را موفق میدانم؟ بدون شک جوابم، هنر هفتم بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به بحث اسپانسر در برنامهسازی اشاره کرد و گفت: من حضور اسپانسر در تلویزیون را به هیچ وجه، امری مفید برای رسانه ملی توصیف نمیکنم، چون شکل به کارگیری آن درست نیست؛ برای مثال در یک برنامه تلویزیونی که هر شب از سیما پخش میشود یک برنامه اینترنتی تبلیغ میشود. این برنامه به طور عجیبی سود مالی بالا کسب میکند، اما تنها چند درصد آن را به جایزه اختصاص میدهند. این وضعیت تا به اندازهای بغرنج است که من از آن به عنوان یک سوءاستفاده بزرگ اقتصادی نام میبرم.
هاشمی در پاسخ به سوالی دیگر مبنی بر اینکه سطحینگری حاکم در سیما را نشئت گرفته از چه امری میداند؟ چنین توضیح داد: این معضل نیز به نظرم از سطحینگری مدیران سیما به وجود آمده است؛ زیرا آنها بیش از اینکه به دنبال کار فرهنگی کردن باشند در پی جمعآوری گزارشی هستند تا برای کارنامه خود بیلان کاری تهیه کنند. به همین دلیل نتیجه این میشود که یک رسانه ماهوارهای با داشتن حداکثر ۳۰ یا ۴۰ نفر از رسانهای با چند هزار نفر پرسنل در جذب مخاطب موفقتر عمل میکند. با این توضیح برای رهایی از این سطحینگری بهجای اینکه ما بودجه خود را صرف حقوق دادن به چند هزار نفر پرسنل غیر مفید کنیم باید آن را در امر تولید صرف کنیم.
هاشمی در انتهای سخنانش تاکید کرد: حرف پایانی من به سخنان مقام معظم رهبری مربوط میشود، ایشان امسال تاکید کردند که باید به روی حمایت از کالای ایرانی توجه ویژه شود. این موضوع نیز تنها مختص به یک نهاد خاص نیست، بلکه تمامی بخشهای موظف هستند در این حوزه فعالیت کنند، پس تلویزیون نیز با حمایت از محصولات ایرانی میتواند قدمی خوب در جهت تحقق شعار در این عرصه باشد. حمایت از محصول ایرانی از طریق تلویزیون نیز این است که با خرید فیلمهای ایرانی به صنعت فیلمسازی در کشورمان کمک شود.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام