به گزارش ایکنا از لرستان، شهید بهمن بیرانوند در یکم فروردین ماه سال 42 در شهرستان بروجرد از پدری بهنام طهماسب و مادری بهنام فاطمه متولد شد.تحصیلات خود را تا دوم متوسطه ادامه داد و در سوم اسفندماه سال 62 در هورالهویزه بر اثر اصابت گلوله به شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای بروجرد به خاک سپرده شد.
در گلچینی از وصیتنامه شهید بهمن بیرانوند میخوانیم: «قدر و ارزش این انقلاب را بهتر بدانیم و بیشتر درباره این انقلاب فکر کنیم و فداکاری کنیم.بیشتر فداکاری کنیم و به تزکیه نفس بپردازیم.شکرگزار خداوند رحمان باشیم که این همه نعمت را به مردم ایران عنایت فرمود و ما را از جهل و گمراهی نجات داد.اطاعت از ولایت فقیه را واجب بدانید و جان فدا کردن در این راه را هدف خود بدانید.هرگز از کمبود چیزی شکایت نکنید.به یاد جان دادن رزمندهها بیفتید که چهطور غریبانه جان دادند».
متن کامل وصیتنامه شهید بهمن بیرانوند
در وصیتنامه شهید بهمن بیرانوند امده است: «ابتدا از پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم و پدربزرگها و مادربزرگهایم و عموها و داییها و تمام دوستان و آشنایان خواهشمندم که اگر از من ناراحتی دارید، که من میدانم آنقدر در میان شما خوب و از خود گذشته نبودم که از من ناراحتی نداشته باشید، ولی خواهشی که از شما دارم این است که مرا حلال کنید و هر وقت که به یاد من افتادید برای من فاتحه بخوانید و آرزوی بخشش گناهانم را از خداوند خواستار شوید.
و از مادرم خواهشنمدم که برای من گریه نکند بلکه برای مظلومیت و غریبی امام حسین(ع) گریه کند و از پدرم خواهشمندم که به آشیخ علی گودرزی بگویند که نماز مرا بخواند، زیرا من در حالت حیات پشت سر او غیبت کردم و همچنین از آقای صاحبزمانی نیز از قول من حلالیت بخواهید چون پشت سر او نیز من غیبت کردهام و از شما خواهشمندم که اگر بدن من قابل دفن کردن بود مرا در بهشت شهدای بروجرد(جهانآباد) در جوار دیگر برادرانم دفن کنید.
وصیت شهید بیرانوند به رزمندگان
وصیتی به برادران رزمندهام و ملت دلیر و قهرمانپرور ایران زمین دارم.برادر عزیزم و خواهر رزمندهام! به یاد آوریم روز خواری و روز از خود و خدا بیگانه بودن را به یاد آوریم، روزی که همچون حیوانی پست غرق در لذتهای نفسانی بودیم و همچون حیوانی بیشعور در جامعهای که رهبر آن از طایفه شیاطین بود زندگی میکریدم.البته بهتر است بگویم که هر روزی که میگذشت و نسلهای تازهای پای به جامعه مینهادند آنها را در همان روزهای اول انسانیت خود رااز دست میدادند و در حقیقت حیات معنوی آنها خاتمه پیدا میکرد و همچون حیوانی بیشعور در دنیای مادیات عمر خود را سپری میکرد و در همان اوان، زندگی را ترک گفته و از لحاظ معنوی میمرد.البته بایستی متذکر شوم که این حرفها را که گفتم گروه خاصی نیز بودند که این صفتها را نداشتند و در همان موقع که ما در جهل و گمراهی بودیم اینان از مقربان درگاه خداوند بودند و روز به روز نیز در باب معنوی پیشرفتهای فراوان داشتند.
خوب برادر و خواهر! دردهای گذشته را بازگو کردم.حال قدر و ارزش این انقلاب را بهتر بدانیم و بیشتر درباره این انقلاب فکر کنیم و فداکاری کنیم.همانطوری که قبلاً خیلی فداکاری کردهایم پس بیشتر فداکاری کنیم و به تزکیه نفس بپردازیم تا همچون گذشته نباشیم که به لطف خداوند الرحمن امروز مانند گذشته نیستیم بلکه خیلی فرق کردهایم تا جاییکه جوانان ما با آن همه فساد اینقدر الان پیشرفت کردهاند که آقا امام زمان(عج) میبیند و آقا به دعای توسل آنها میآید و آنها را در شب حمله یاری و پرستاری میکند تا اینجا پیشرفت کردهایم.پس شکرگزار خداوند رحمان باشیم که این همه نعمت را به ما مردم ایران عنایت فرمود و ما را از جهل و گمراهی نجات داد.
وصیت شهید بیرانوند به ملت
بهعنوان دومین وصیتم از شما مردم قهرمان و مسلمان ایران خواهشمندم که اطاعت از ولایت فقیه را واجب بدانید و جان فدا کردن در این راه را هدف خود بدانید.هرگز از کمبود چیزی شکایت نکنید.به یاد جان دادن رزمندهها بیفتید که چهطور غریبانه جان میدهند.
از همه آنهایی که مرا میشناسند یا مرا دوست میدانند از آنها میخواهم که راهم را نیز دوست داشته باشند و تا مرز شهادت کوشا باشند.یار و یاور امام باشید و هرگز از امام امت دست نکشید.وقتی که نام امام را گفتند سه بار با صدای بلند صلوات بفرستید.زیرا شیاطین از گفتن صلوات شما ضربه میخورند.
در خاتمه بگذارید بگویم به جان امام قسم در زندگی تنها آرزویی که داشتم پاسدار شدن بود و شهادت و چه زیباست جنگیدن و شهید شدن در میدان نبرد حق علیه باطل به رهبری امام امت.از شما خواهشمندم که روی قبر من این جمله را بنویسید: فدایی امام بود و خون سرخ را به مرگ سیاه ترجیح داد».
انتهای پیام