به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام والمسلمین علی بهجت، فرزند آیتاللهالعظمی بهجت امروز پنجم اردیبهشت در جلسه بزرگداشت آن مرحوم با عنوان نگاهی به سیر و سلوک معنوی آیتاللهالعظمی بهجت در دانشگاه معارف اسلامی قم گفت: در دنیای امروز بشر به این تصور و توهم رسیده که پیشرفتهای تکنولوژیکی مایه سعادت است در حالی که همه اینها را خداوند زینت داده تا او را بیازماید.
وی با بیان اینکه بشر تصور میکند صرفا با علم و مال میتواند به آمال و آرزوهای خود برسد تاکید کرد: اگر علم به تنهایی هدایتگر بود هفت میلیارد بشر باید هدایت میشدند؛ انتخابی که امروز بشر برای کسب علم کرده است بسیار خوب است اما اینکه هدف، فقط کسب علم باشد و فرد چندین مدرک و مدال افتخار برای خود در هر رشتهای در طول عمر چند دهه به دست بیاورد و چند صباحی بخورد و بخوابد مایه سعادت نیست.
بهجت تصریح کرد: الان همه کسب علوم برای کسب دنیاست و هر چه برای دنیا باشد در دنیا هم خواهد ماند و کسی چیزی به آن عالم نمیبرد؛ تمام علوم حتی فقه و اصول در دنیا خواهد ماند بنابراین چیزی که بردنی است تزکیه و تهذیب است.
وی افزود: ماحصل علم بدون ایمان امروز منتهی به کشف بمب اتمی شده است که برخی حاضرند برای کشتن همنوع خود و از بین بردن زمین و زمان از آن استفاده کنند؛ اینجاست که قرآن تعبیر لیزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه را به کار میبرد و پیامبر فرمود: بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ آمدهام تا انسانیت انسان را تکمیل کنم.
وی افزود: آیت الله بهجت میفرمود به همین دلیل است که برخی از عالمان دینی خون خوردند، آوارگی و بیچارگی کشیدند و همه هستی و دنیای خود را از دست دادند تا از حق و احکام الهی دفاع کنند.
بهجت با بیان اینکه کاملترین ابزار برای سعادت دنیا و آخرت در دست تشیع است و زمامدار آن روحانیت است گفت: اما متاسفانه همه هم و غم این روحانیت هم این شده که دنبال علم باشد؛ در صورتی که این عمل است که در دیگران اثر میگذارد.
وی افزود: آیت الله بهجت در مورد یکی از علما و عرفای بزرگ فرمود ایشان در نجف که بودند از شدت فقر بعد از نماز مغرب و عشاء در بازار قدم میزد و از میان سبزیهای دور ریخته، سبزی جمع میکرد و آنقدر این ها را خورده بود که مزاجش سبز شده بود و این در شرایطی بود که خیلیها قید لباس روحانیت را به علت فقر میزدند.
وی افزود: مرحوم بهجت هر وقت حالش خوب نبود به کربلا میرفتند و اگر خوب نمیشدند به کاظمین و اگر نتیجه نمیگرفتند به سامراء میرفتند و در آنجا حالش خوب میشد و به نجف برای درس باز میگشتند.
بهجت بیان کرد: مهذب بودن رکن اصیلی قبل از علم و یا همزمان با علم است و تشیع به جایی نخواهد رسید مگر با تهذب و تهذب شیعه هم در گرو تهذیب روحانیت است به همین دلیل آقای بهجت در حالی که هنوز ده - دوازده ساله بود سراغ این کار رفت.
علی بهجت بیان کرد: او سراغ الگوهای برجسته و عالمان بزرگ در فومن میرفته و از آنها اخلاق و سلوک و عبادت را فرا میگرفته است و هنوز در حالی که تکلیف نشده بود پردهها از جلوی چشمش کنار رفته بود.
وی ادامه داد: ایشان میفرمود من در نماز که بودم چیزهایی متوجه میشدم ولی فکر میکردم همه این طور هستند ولی سالها گذشت و فهمیدم نه ظاهرا همگانی نیست. ایشان در حالی که هنوز 15 ساله نبود وارد کربلا شده و در آنجا نماز عارفانه عالم بزرگی(مرحوم نائینی) را میبیند و پیمی برد این نماز معمولی نیست؛ میفرمود این احوالات نماز غیر از خضوع و خشوع تامی بود که داشت و خدا میداند در نمازش به چه مقاماتی رسید که نگفتنی است.
فرزند این عارف وارسته افزود: آیتالله بهجت که در نجف در نزد شاگردان آن عالم بزرگ درس خود را شروع کرد، میفرمود حتی شاگردان این عالم بزرگ از احوالات درونی وی آگاه نبودند جز مرحوم اخلاقی که به مطالبی پی برده بود.
وی با تاکید مجدد بر اینکه اگر تهذیب همراه علم نباشد علم به تنهایی ثمره چندانی نخواهد داشت با اشاره به سقیفه و برتری منطق شیعه گفت: افرادی که به سختی نبوت پیامبر را پذیرفتند چگونه به خود اجازه دادند که خود را خلیفه پیامبر بدانند؛ اگر مردم او را برگزیدند خلیفه مردم است و نه رسول و اگر کسی خلیفه رسول الله است همان طور که خود رسول را خدا انتخاب کرده جانشینش را هم باید خدا انتخاب کند.
بهجت تصریح کرد: آیت الله بهجت ملتزم بود به اینکه نگوید دیدهام و شنیدهام و ...؛ از امر و نهی برای درخواستهای خود استفاده نمیکرد و مثلا میگفت اگر نانی در خانه باشد خوب است.
وی افزود: من در سالهای پایانی خیلی از وی مراقبت میکردم، یک روز متوجه شدم که خیلی درهم است و وقتی علتش را پرسیدم فرمودند در فکر این هستم که آیا برای بزرگانی که حق برگردن ما دارند توانستهایم کاری انجام بدهیم، این در حالی بود که یک دعا و زیارت را چندین مرتبه در روز میخواند.
وی ادامه داد: متاسفانه تزکیه آنقدر در حوزه مطرود شده بود که ممکن بود برخی افراد، آقای قاضی را بیسواد بخوانند؛ ایشان(آیتالله بهجت) میفرمود آقای طباطبایی در فقه و اصول از آیت الله خویی و میلانی کمتر نبود بلکه بالاتر بود ولی فحش شنید و ایثار کرد و خدا میداند چه کشید اما دست از عرفان و فلسفه در دفاع از اسلام برنداشت .
حوزه، بدون تهذیب تاثیرگذار نیست
علی بهجت با تاکید بر اینکه حوزه باید بیشتر قدم در تهذیب بردارد گفت: ذات نایافته از هستی بخش، نمیتواند هستی بخش باشد، بنابراین یک فرد روحانی که خودش اهل تهذیب نفس نباشد نمی تواند دیگران را هدایت کند؛ اگر امروز وضع جامعه این است یکی از دلایل آن این است که ما خراب داشتیم؛ ایت الله بهجت همیشه تاکید میکرد که کسی که به فکر تهذیب خودش نیست نباید دنبال اصلاح دیگران باشد.
وی با تاکید بر اخلاص با اشاره به روایت «اخلص العمل فان الناقد بصیر» بیان کرد: در مورد شیخ عباس قمی نقل شده که ایشان وقتی مفاتیح را نوشتند به انتشارات سپرد تا چاپ شود ولی بلافاصله مراجعه وآنرا متوقف کرد و بعد از یکسال یا دوسال اجازه نشر دادند و وقتی دلیلش را پرسیدند گفت: نمیدانم به هر آنچه در این کتاب بوده عمل کردهام یا نه و این اخلاص است که باعث ماندگاری و بقای این اثر شده است.
راه سیر و سلوک از دید بهجت
این استاد حوزه علمیه در پاسخ به برخی سؤالات در مورد توصیههای آیتالله بهجت برای کسانی که در ابتدای مسیرعرفان و سیر و سلوک هستند اظهار کرد: ایشان معتقد بود کسی که میخواهد این مسیر را برود نیاز به استاد ندارد که این دیدگاه برخلاف دیدگاه تعدادی از علما مانند علامه طباطبایی و ... بود؛ ایشان میفرمود نماز اول وقت و ترک معاصی و انجام واجبات بهترین راه برای پیشرفت معنوی است؛ ایشان تاکید داشت که هر چه را که به آن علم یقینی دارید عمل کنید و در دوراهیها هم برای رضای خدا توقف کنید خداوند خودش مسیر را به شما نشان خواهد داد.
بهجت در پاسخ به این سؤال که آیا بعد از خودش کسی را به عنوان استاد عرفان معرفی میفرمود افزود: اوخودش را کسی نمیدانست که بخواهد دیگری را معرفی کند؛ من حتی یکبار هم از او ادعایی در این مسائل نشنیدم؛ لذا ایشان به این معنا شاگردانی نداشتند ولی به لحاظ قوت علمی و فقهی به آیتالله علی صافی و در نجف نیز به آیتالله سیدعلی بهشتی ارجاع میدادند.
وی در پاسخ به سؤالی در مورد علائم ظهور و دیدگاه آیتالله بهجت تصریح کرد: ایشان معتقد بود که علائم زمانبر حتمیه ظهور، جز سفیانی ظاهر شده است.
بهجت با اشاره به ارتباطات معنوی آن مرحوم گفت: نقل شده که طلبهای 40 شب عبادتی را انجام داد تا به محضر امام زمان مشرف شود، ولی میسر نشد و آمد نزد آیت الله بهجت تا دلیلش را بپرسد؛ این طلبه میگوید وقتی قصد این کار را کردم و به نماز آقا رسیدم ازدحام جمعیت فرصتی برای من ایجاد نکرد و در این اثنا به ذهنم خطور کرد که دیدن امام اهمیتی ندارد زیرا در صدر اسلام هم، شیخین پیامبر را دیدند ولی آن طور شدند؛ میگوید در همین حین و با فشار جمعیت ناگهان خود را به موازات آقای بهجت دیدم و بدون اینکه سؤالی از ایشان بپرسم ایشان در میان آن جمعیت رو به من کرد و فرمود که ملاقات حضرت، بیتاثیر هم نیست.
علی بهجت در مورد رابطه آقای بهجت و رهبری هم گفت: آقای بهجت برخلاف حرفهایی که زده میشود سیاسی بود و قبل از انقلاب مواضع خیلی تندی هم داشت؛ در دوره رهبری مقام معظم رهبری نیز ایشان رفت و آمد بیشتری نزد والد ما داشتند، البته قبل از انقلاب نیز آقای بهجت با رهبری رفت و آمد داشتند به طوری که حتی والد ما به منزل پدر ایشان در مشهد هم رفته بودند.
فرزند آیتالله بهجت در پاسخ به سؤالی در مورد پیشبینی آقای بهجت در مورد رهبری آقای خامنهای گفت: اینکه آقای بهجت میدانست رهبری ایشان رخ میدهد یقینی است و خودم این مسئله را شاهد بودم؛ یک روز روضه داشتیم و یک فردی نزد آقا آمد و خوابی را تعریف کرد و آقای بهجت در تعبیرش فرمود که منظور این است که بعد از امام خمینی، رهبری به (سیدعلی آقا) منتقل خواهد شد که باور این حرف در زمانی که جانشین رهبری تعیین شده و مرجعیت هم شرط رهبری بود برای ما سخت بود ولی ایشان با صراحت این مطلب را گفتند.
انتهای پیام