ژانر مطهری، ژانر قرآن است/نگاهی به هستی‌شناسی، عقل‌گرایی و انسان‌شناسی مطهری
کد خبر: 3711009
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۱
عماد افروغ مطرح کرد:

ژانر مطهری، ژانر قرآن است/نگاهی به هستی‌شناسی، عقل‌گرایی و انسان‌شناسی مطهری

گروه اندیشه ــ عماد افروغ پژوهشگر و جامعه شناس در مراسم بزرگداشت شهید مطهری بیان کرد: ایشان یک ژانر فرا ژانر دارد، استاد مطهری ساختار خاص ندارد، مخاطب خاص نیز ندارد و موضوع خاص هم ندارد و این یعنی ژانر قرآن و آهنگ قرآن که مطهری از آن برخوردار است.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت شهید مطهری، نشست «استاد مطهری و اصلاح دینی»، با حضور علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، محمود نیلی احمدآبادی، رئیس دانشگاه تهران، عماد افروغ، پژوهشگر و جامعه شناس و جمعی از اندیشمندان علاقه‌مندان، در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم عماد افروغ به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: کسی که با استاد مطهری آشنا باشد می‍‌تواند بفهمد که استاد مطهری الگوی روش است و روش شناسی برخورد و مواجهه با افکار و پدیده‌ها است، فکر می‌کنم اگر از این منظر نگاه کنیم، خودش یک اصلاح معرفتی است و برای دانشگاه نیز موثر است.
وی در ادامه افزود: نکته دیگر که در کشور و دنیا مغفول است، این که ایشان یک ژانر فرا ژانر دارد، استاد مطهری ساختار خاص ندارد، مخاطب خاص نیز ندارد و موضوع خاص هم ندارد و این یعنی ژانر قرآن و آهنگ قرآن، قرآن مخاطب واحد ندارد، مضامین متکثر دارد، از عشق، خرد، خطا و رجعت و ... می‌گوید و قرآن وقتی می‌خواهد سنگین‌ترین مضامین را بگوید، جدا نمی‌کند که این با سواد است و یا نیست و ... تا برخی کنار بروند، بلکه مخاطب آن، انسان است و این یعنی که ای استاد دانشگاه، فکر نکن فقط باید کتاب بنویسی بلکه باید گفت‌وگو هم داشته باشی و موضوع تو هم نباید واحد باشد و استاد مطهری موضوع واحد ندارد.
افزوغ بیان کرد: استاد مطهری فلسفه و کلام و مسائل اجتماعی و ... دارد و تفکر منظومه‌ای دارد، تفکر منظومه‌ای ایشان را در اندیشه و مخاطب ایشان می‌بینید، در عصر تفاوت‌گرایی محض هستیم که وحدت در عین کثرت فراموش شده است و اسیر آن هستیم و جمهوری اسلامی ایران نیز اسیر این نگاه دو گانه است که ضرر آن متوجه مردم است.
وی در ادامه تصریح کرد:‌ تلاش کردم در ارتباط با اصلاح دینی به جای این که بگویم اصلاحات ایشان چه بوده، منطق آن را از آثارشان به دست‌ آورم، منطق دورنی ایشان را باید کشف کرد، لذا باید در این سمت جلو روم و باید نگاه به روز هم داشته باشم به استاد مطهری و تلاش خواهم کرد، اما اگر استاد مطهری امروز زنده بود روی چه چیزی انگشت می‌گذاشت؟ که این باید روشن شود.
افروغ بیان کرد: سال‌ها است، روی چیزی انگشت می‌گذارم که استاد مطهری اگر بود، روی آن انگشت می‌گذاشت، اما همه جا سانسور می‌کنند، در حالی که مستدل است که ان شاألله آن مسئله را اشاره می‌کنم، نکته دیگر این است که باید امروز سؤالات نویی را بگذاریم جلوی آثار ایشان، خیلی متاسف شدم که دو واحد در اینجا مطهری تدریس نمی‌شود.
وی در ادامه افزود: معلوم است چه شده است و همان ثنویت گرایی است، فلسفه برای فلسفه نداریم طبق نظر استاد، خدا برای خدا نداریم و ایشان می‌گوید این نگاه متافیزیکال به قرآن نبای وجود داشته باشد، قرآن رافع نیاز است و هدف مردم‌اند و انسان مخدوم است اما الآن برعکس شده، این ملت شده‌اند خادم مخدوم‌هایی که خودشان تراشیده‌اند، حوزه و دانشگاه برای مردم‌اند اما برعکس شده و این نبوده است.
افروغ گفت: لازم است اندیشه ایشان و حتی آثار ایشان را بسط دهیم، ایشان یک حرکت اصلاح طلبی را شروع کرده و باید به این سؤال پاسخ دهیم که ایشان روی چه چیزی انگشت گذاشت و چرا نظر ایشان فراگیر شد و کدام یک از نظرات ایشان مغفول ماند و کدام دچار سوء تعبیر شد و که باید به همه اینها پاسخ داد.
وی بیان کرد: باید کماکان پروژه اصلاح دینی در این مورد باز بماند، آسیب شناسی ایشان نیز فقط فکری نیست بلکه اجتماعی نیز هست، البته این نکته را بگویم که بنده نیز عاشق ولایت فقیه و انقلاب هستم اما این حرف‌هایی که احیانا می‌زنم از روی دلسوزی است.
افروغ گفت: اما مطلب محل بحث این که اولین سؤال این است که اصلاح چیست و چند وجه دارد که به نظرم سه وجه دارد، ایشان اول نقشه راه را در یک زمینه می‌ریخته و اندیشه و طرحی را از قبل داشته است، اما این اصلاح به چه معنا است و قلمرو آن کجا است؟ اصلاح در دین هم بوده است؟ اصلاح در برداشت‌ها بود و یا اصلاح بر پایه اصلاحات دینی است؟ اگر بخواهم به این سؤال پاسخ دهم، باید نگاه ماقبل دین داشته باشم چراکه فرا دینی است، در نتیجه اگر بخواهم پاسخ دهم نیاز به یک نگاه پیشادینی دارم و باید اول به این سؤالات سامان دهم، وقتی می‌خواهیم این نگاه را داشته باشیم باید اول آن را بپذیریم که انسان قابلیتی برای این نگاه دارد.
وی در ادامه افزود: لذا اگر بخواهم به وجه پیشادینی خودم سامان دهم، باید وجه استعلایی را برای انسان ممکن بدانم، انسان وجه استعلایی دارد، امروزه مکاتب پست مدرن این را قبول ندارند، اما جای بحث وجه اسعتلایی دارد، یعنی انسان بتواند از خودش نیز بیرون بیاید، استاد مطهری آنجا که بحث محدودیت واقعیات عالم را مطرح می‌کنند، ولی می‌گویند انسان می‌تواند بفهمد که هستی منحصر به این واقعیت‌های محدود نیست، یعنی قبول دارند که انسان می‌تواند از این عالم واقع بیرون آید و به یک هستی نامحدود وارد شود، لذا باید یک امکان استعلایی برای انسان قائل باشیم.
این جامعه شناس بیان کرد: انسانی که می‌خواهد نگاه عقلانی کند، یک فرض دارد و این فرض را خیلی‌ها می‌فهمند و خیلی‌ها نمی‌فهمند، کسانی که هستی‌شناسی را به معرفت‌شناسی تقلیل داده‌اند، این را متوجه نیستند، این در واقع مسبوق به حقیقت وجودی است، هر معرفتی اعم از شهودی و عقلی، یک چیزی را مفروض گرفته است، لذا این حقایق وجودی را مفروض گرفته‌ایم که عقل ما می‌خواهد به یک پاسخی برسد که با آن وارد دین شود، پس بحث حقیقت وجودی را مفروض گرفته‌ایم. این یعنی تقدم هستی‌شناسی بر معرفت‌شناسی، اگر معرفت‌شناسی را مطرح کنید و هستی‌شناسی مغفول بماند، مغالطه معرفت‌شناختی به وجود می‌آید.
افروغ گفت: لذا دو رکن بحث بنده کشف شد، اگر بخواهم ببینم اصلاحات دینی استاد مطهری بر چه پایه‌ای است باید ببینم هستی در نگاه ایشان چیست و دوم باید دید که عقل در نگاه ایشان چه جایگاهی دارد، عنصر سوم نیز عبارت از انسان‌شناسی دست، کلید درونی فهم اندیشه استاد در گرو این سه مورد است. این را که فهمیدیم اما می‌خواهیم بفهمیم این سه گانه در اندیشه ایشان چیست، استاد مطهری چه نگرشی از هستی دارد، بنده معتقدم آنجا که ایشان زیبایی‌شناسی و آرمان و تعهد و ... را می‌گوید، اینها وجودی‌اند و نه انسانی، عالم اگر زیبا نباشد، انسان آن را زیبا نمی‌بیند، ایشان نگرش وجودی به تعهد و ... دارد.
وی در ادامه افزود: لذا یک ترم درسی را باید اختصاص داد برای استاد مطهری، ما فهممان ضعیف است، هستی‌شناسی ایشان اینطور است که جهان را درهم تنیده ماده و فرا ماده می‌داند، از ویژگی نظر ایشان در مورد عالم اینها است که بخشی از عالم را می‌گوید که ملائک و ... را شامل می‌شود، می‌گوید محدودیت تغییر وابستی نیازمندی و نسبیت واقعیت‌های عالم در مورد جهان تجربی است، در مورد این جهان به شیوه دکارت فکر نمی‌کند، بلکه معتقد است که نگهدارنده عالم خدا است، یکی از نقدها به دکارت همین است که خدا، حافظ عالم است، استاد مطهری در مورد عالم خلق، عالم و نگهدارندگی آن توسط خدا را می‌پذیرد.
افروغ گفت: ماهیت به سویی عالم هدف دارد، بدن موجودات به عدل برپا ودن عالم، اگر حق و عدل واژه هنجاری است و عالم به حق و عدل است چرا می‌گویید اخلاق اعتباری است؟ چرا اخلاق را به عقل انسان تقلیل می‌دهید؟ عقل تشخیص می‌دهد یک امر وجودی را، در دنیا می‌گویند اخلاق اعتباری نیست بلکه وجودی است. اما انسان به جایگاهی در نگاه ایشان دارد، انسان صاحب اختیار و آزادی است و انسان بودن خود را باید تحصیل کند، بر خلاف دیگر موجودات و صاحب فطرت است و هم معرفت پیشینی دارد و دروزاه معنویت به روی خودش است، فنا ناپذیر است، مسلط بر پدیده‌ها است، موجودی واقعیت‌گرا است و همه انسان‌‌ها برابرند.
وی در ادامه افزود: ایشان وقتی بحث عقل را مطرح می‌کند، برخی‌ها حسن و قبح عقلی را مطرح می‌کنند، اما استاد تعریفشان از اخلاق عملی است، به معنای تقویت روحیه و سلامت روان، بنابراین انتزاعی نیست و باید در اینجا اشاره کنم که انقلاب اسلامی روی زمین آمده تفکر صدرایی است، ایشان برای عقل حجت شرعی قائل هستند، عقل را خود بنیاد می‌دانند اما عقل خدا بنیاد را خود بنیاد می‌داند که حجتش به حکم خودش ثابت است، راه کمال را از انحراف می‌تواند نشان دهد و می‌تواند منبع برخی انحرافات باشد و از نظر ایشان عقل هم منبع است و هم ابزار، منبع شناختی مستقلی است.
افروغ بیان کرد: اما آسیب‌هایی که ایشان گفته‌اند نیز عبارت از جمود و جهل، یعنی کسی که کهنه‌گرا است و جهل یعنی تجدد، ایشان وقتی بحث مصادیق جمود را می‌گوید روی خوارج و اخباری‌گری انگشت می‌گذراد، علامه طباطبایی نیز جهل را از مظاهر خرافه می‌داند، از مصادیق دیگر انحرافات برابر نهادن عقل و دین است، بحث خرافات را بحث کرده‌اند، ضمن اینکه حماسه حسینی نیز هنوز هم برای ما ره گشا است که روی چه چیزی به عنوان تحریف، انگشت می‌گذارد و مطالب دیگری که استاد آنها را ذکر می‌کند.
در ادامه این مراسم، از کتاب جدیداز آثار استاد شهید مرتضی مطهری با عنوان «انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ» نیز رونمایی به عمل آمد و علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی و فرزند شهید مطهری در مورد این کتاب گفت: این کتاب حاصل پنج سخنرانی ایشان در این دانشکده و در سال 57 و 58 است، جلساتی داشتند با نام فلسفه تاریخ که شروع کردند و در روزهای دوشنبه از ساعت 5 بعد از ظهر بحث را شروع می‌کردند.
وی بیان کرد: این جلسات در سال 58 نیز ادامه داشت و دهم اردیبهشت نیز آخرین جلسه بود که 11 اردیبهشت نیز ایشان شهید شدند، آخرین ‌های ایشان همین سخنرانی‌ها است که بحث‌های خوبی هم در آن مطرح شده است که ریزبینی و تسلط و دقت ایشان را می‌رساند و اینکه واجب می‌دانستند که الان باید بحث فلسفه تاریخ مطرح شود که قابل توجه است.
انتهای پیام

captcha