به گزارش ایکنا؛ حسین استادولی، مترجم قرآن کریم در یادداشتی به نقد و بررسی ترجمه قرآن یحیی یثربی پرداخته ومعتقد است: ترجمه قرآن کریم یکی از مسئولیتهای خطیر کسانی است که توان این کار بزرگ را در خود احساس میکنند تا پیام الهی را هر چه بهتر و شایستهتر به گوش کسانی که با زبان قرآن آشنا نیستند، ابلاغ کنند. این خدمت عظیم از قرون گذشته پیوسته ادامه داشت تا پس ازانقلاب اسلامی که برای احیای دین و کتاب و سنت برپا شد، شتاب افزونتری به خود گرفت و ترجمههای بسیاری عرضه شد که از نظر کمی و کیفی، به طور نسبی بر ترجمههای پیشین برتری دارد، یکی از این ترجمهها، ترجمه استاد یحیی یثربی است.
وی میافزاید: ترجمه استاد یثربی، دارای سبک نیمه آزاد و غیرمطابقی است؛ همین امر به روانی و سادگی آن کمک کرده و عبارات آن، بدون کمترین پیچیدگی، قابل فهم عموم است. از نظر محتوا نیز، از سایر ترجمههای موجود مزایایی دارد، که یکی از این مزایا این است که این ترجمه مستقل بوده و نه تنها آن را از دیگران وام نگرفته بلکه ایرادهایی نیز بر ترجمههای پیش از خود وارد کرده که نشان از اجتهادی بودن ترجمه است.
استادولی عنوان میکند؛ قلم ترجمه، بسیار روان و خواندنی است و چون آب روان گوارایی است که هرگز گلوگیر نخواهد شد، به همین دلیل خواننده را جذب کرده و به دنبال خود میکشاند. همچنین آیات شریفه تفکیک و دستهبندی شده و با تغییر موضوع، گروه جدیدی تیترگذاری شده و بدین وسیله فهم آیات و تناسب آنها برای خواننده آسان میشود.
این مترجم قرآن درباره ایرادها و اشکالهای ترجمه نیز بخشی را اشکالهای مسلم و سلیقهای و بخشی دیگر را روشی و سلیقهای دانسته و میگوید: این ترجمه به حسب معمول مترجمان، شامل ترجمه متن قرآن و مؤخرهای درباره روش کار است. در این مؤخره ویژگیهای ترجمه و هدفهای آن آمده است. که بدون شک، مترجم از سر سوز و دردمندی از مشاهده ضعفها و عقبماندگیهای مسلمانان از برخی جهان، قلم زده است، اما در این سخنان درست و نادرست به هم درآمیخته است.
وی ادامه میدهد: در بخش «نیاوردن جملات و کلمات توضیحی» آمده که کوشیدهایم تا از خودمان جمله یا کلمهای اضافه نکنیم؛ چه در داخل پرانتز و چه به صورت معمولی، حتی از به کار بردن کلمات مترادف نز دوری جستهایم... مثلاً در ترجمه واژه «حمد» سپاس و ستایش به کار نبردهایم، بلکه یکی از این دو که به نظر مناسبتر بوده، انتخاب شده است. در این بیان دو اشکال اساسی وجود دارد؛ اول اینکه پرهیز از اضافه کردن یک جمله یا کلمه مناسب ترجمه نیست، زیرا ممکن است در سراسر متن هیچ محلی پیدا نشود که نیاز به افزودن کلمه یا جملهای نداشته باشد. فقط در ترجمه تحت اللفظی است که باید چزی کم و زیاد نشود که آن هم یا ممکن نیست و اگر ممکن باشد ترجمه از حیز انتفاع ساقط میشود. معلوم است که این ترجمه تحت اللفظی نیست و گاهی کلماتی اضافه بر لفظ آیه در ترجمه دیده میشود. مانند آیه 5 انفال؛ «چنانکه خدا تو را به حق از خانهات برای جهاد آورد...». در این ترجمه کلمه «برای جهاد» افزوده است و در آیه نیست و کلمه «بیرون» در آیه هست و در ترجمه نیست. از این رو در برابر عدم افزایش، تا توانستهاند کلمات ضروری را از متن کاستهاند.روشن است که کاستن غیرضرور از متن به همان اندازه نارواست که افزودن.
وی ادامه میدهد: «سپاس و ستایش» در ترجمه «حمد» مترادف نیستند که آوردن یکی بینیاز کننده از دیگری باشد، بلکه دو معنای مستقل هستند و واژه حمد محتمل هر دو معنا است. در واقع واژه حمد گاهی به معنای سپاس است و گاه به معنای ستایش و گاه به هر دو معنا با هم و این مقتضای استعمال این کلمه در موارد گوناگون است؛ از این رو آوردن این دو واژه کنار هم، مصداق افزودن به متن نیست، بلکه نیاوردن آن نقص ترجمه است.
وی در ادامه میگوید: مطالبی که در بخش «قرآن برترین معجزه پیامبر است» آمده نیاز به نقد و بررسی بیشتری دارد و یکسره معجزات غیرقرآنی پیامبر(ص) را مورد تردید و بلکه انکار قرار داده و مهمتر آنکه این نظریه را به مرحوم آیت الله خویی نسبت دادهاند، در حالی که نظر آن مرحوم صدو هشتاد درجه در مقابل نظریه ارائه شده قرار دارد. به نظر میرسد مترجم دقت لازم را در کلام آیت الله خویی به کار نبرده و میان باقی نبودن صورت معجزه با باقتی نماندن حجت آن فرق نگذاشتهاند. قطعاً معجزات حسی از آن جهت که از نوع فعل و حادثهای زمانیاند، صورت آنها باقی نمیماند، اما معجزات حسی مانند بسیاری دیگر از امور منقول، اگر خبر آنها به نحو تواتر به آیندگان برسد، از آن رو که خبر متواتر حجت عقلی است، حجت خواهند بود و میتوان به آنها احتجاج کرد. برخی از معاصران نیز گفتهاند که پیامبر اسلام(ص) اولاً معجزهای غیرقرآن نداشته و دوماً اگر داشته در قرآن ذکری از آنها نیست و سوم اینکه بر فرض که قرآن کریم این گونه معجزات را برای پیامبر پذیرفته باشد، به آنها احتجاج نکرده است! این سخن نیز ناورا است و از بیاطلاعی یا کمدقتی در آیات شریفه قرآن کریم سرچشمه گرفته است.
برای مطالعه این نقد و بررسی اینجا را ببینید.
انتهای پیام