غیبت فلسفه و تاریخ در علوم قرآن/ فصل‌نامه جدید لازم الاجرا نیست
کد خبر: 3715252
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۲:۲۳
در نشست «ارزیابی دروس علوم قرآن و حدیث» بیان شد:

غیبت فلسفه و تاریخ در علوم قرآن/ فصل‌نامه جدید لازم الاجرا نیست

گروه اندیشه ــ پاکتچی در جلسه بررسی «ارزیابی دروس کارشناسی ارشد و دکتری رشته علوم قرآن و حدیث» گفت: علوم قرآنی موجود نیازمند تجدید نظر جدی است و باید به فلسفه، تاریخ و مبانی میان‌رشته‌ای در آن توجه شود. در همین جلسه نکونام بیان کرد که سرفصل‌های جدید در این مقاطع بر اساس قانون لازم الاجرا نیست.

به گزارش ایکنا؛ نشست «ارزیابی دروس کارشناسی ارشد و دکتری رشته علوم قرآن و حدیث» بعد از ظهر امروز 26 اردیبهشت در دانشگاه الزهرا برگزار شد. در این نشست مجید معارف، استاد دانشگاه تهران، فروغ پارسا، رئیس انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، قاسم درزی، عضو هیئت علمی دانشگاه بهشتی، جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، سیدهدایت‌الله جلیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی به سخنرانی و نقد دروس کارشناسی ارشد و دکتری در رشته علوم قرآن و حدیث پرداختند.

5 سال برای اصلاح و بازنگری لازم است

مجید معارف، استاد دانشگاه تهران در آغاز سخنانش گفت: اگر قرار است ما چیزی را نقد کنیم، باید بدانیم چه چیزی را نقد کنیم. این برنامه برنامه‌ای دو سه ساله است و برای بازنگری حداقل باید 5 سال از اجرای آن گذشته باشد.

وی در بخش دیگری از این نشست گفت: برنامه فوق لیسانس به لحاظ ساختاری از سه رشته درس تشکیل می‌شود، یکی درس‌هایی که به عنوان پیش نیاز بوده و پیش‌بینی شده است که اگر دوستانی از رشته‌های دیگر وارد این رشته شدند، تعدادی از این 18 واحد را بگذرانند. بخش دوم 22 واحد ذیل 11 عنوان است که 7 درس قرآنی و 4 درس حدیثی را شامل می‌شود در بخش سوم درس‌های الزامی اختیاری است که دانشجو باید از این بین 2 الی 3 درس را اختیار کند. در دکتری این ساختار 2 محور است که دروس یا تخصصی الزامی و یا تخصصی اختیاری هستند. دروس پیش نیاز نسبت به ساختار قبلی در دل برنامه جای گرفته است و اختیاری بودن در هر دو دوره پر رنگ شده است.

شاخصه‌های برنامه به روز و تطبیق آن در این دو برنامه

رئیس دانشکده الهیات دانشگده تهران تصریح کرد: برنامه به روز باید ویژگی‌هایی داشته باشد. اولین ویژگی توجه به آخرین پژوهش‌های محققان داخلی و خارجی و به روز بودن برنامه است. این ویژگی باید در سطح منابع و سطح سرفصل‌ها خود را نشان دهد. این مسئله مورد نظر بازنگران بوده است. دومین ویژگی عدم هم‌پوشانی سرفصل‌هاست. این مسئله نیز وجود دارد و اگر چه برخی دروس همپو‌شانی دارند اما مفاد سرفصل‌های دروس متفاوت است. عنصر دیگر داشتن رویکرد اثباتی و نفیی است، یعنی در کنار تبیین مباحث نقد شبهات هم انجام شود. برنامه مزبور این ویژگی را نیز دارد.

معارف ادامه داد: برنامه‌های موجود از دو جهت ظرفیت خوبی دارد. این برنامه دارای یک ظرفیت آموزشی است که یک استاد برای اجرای آن باید به صورت دقیق مطالعه کند، برای مثال سرفصلی به نام تفسیر تطبیقی در ذیل آیات مشخص دارد و کسی نمی‌تواند سلیقه‌ای تدریس کند. ظرفیت دیگر پژوهشی است و به خاطر کثرت سرفصل‌ها به تشخیص استاد برخی از آنها می‌تواند موضوع پژوهش شود. این برنامه برنامه‌های قبلی را باطل نکرده و نکات مثبت آن را حفظ کرده‌ است.

برنامه را دانشگاه تهران تهیه کرده است

وی در پاسخ به این پرسش که بازنگران چه کسانی بوده‌اند، گفت: این برنامه در گروه علوم قرآن و حدیث دانشگده الهیات دانشگاه تهران، طی چندین ماه با تقسیم کاری که شد و کمیته‌های حدیث، تفسیر و علوم قرآنی، این برنامه را مورد بازنگری قرار داده‌اند و این برنامه به دانشگاه تهران ارسال شد و در شورای برنامه‌ریزی دانشگاه تهران تصمیم گرفت آن را به داوری بگذارد که آقایان مهدوی‌راد و دکتر نجارزادگان این کار را انجام دهند و این برنامه به پردیس قم دانشگاه تهران رفت و نظراتی مجددا به آن اعمال شد.

دانشگاه‌ها می‌توانند تا 30 درصد این برنامه را تغییر دهند

معارف در خصوص لازم الاجرا بودن این برنامه جدید و نیز عدم مشارکت دیگر دانشگاه‌های کشور گفت: اگر قرار بود کاری سراسری کنیم، باید از دانشگاه‌های دیگر نمایندگی می‌گرفتیم و ممکن بود میزان تغییرات بالاتر شود و دیگر نمی‌شد اسمش را بازنگری گذاشت و بعد به وزارات علوم می‌رفت. ما به دنبال نگاشتن الگویی برای ایران نبوده‌ایم و این کار توسط وزارت علوم به همه دانشگاه‌ها ابلاغ شده است. دانشگاه‌هایی که هیئت ممیزه یا امنا دارند، مجاز هستند از اختیارات خود استفاده کرده و در حدود 30 درصد تغییراتی در آن بدهند.

وی در خصوص اینکه 5 سال در این عصر برای اصلاح این برنامه خیلی زیاد است، گفت: یک دوره کارشناسی‌ارشد و دکتری در بیش از 5 سال زمان می‌برد و این برنامه حداقل باید یک دور اجرا شود تا تغییر یابد.

سرفصل‌های جدید به کیفیت رشته‌ منجر نمی‌شود

در ادامه این نشست، فروغ پارسا در سخنانی گفت: استادان حوزه قرآن و حدیث مسئولیت ذاتی دارند تا بحث سرفصل‌های درسی را مورد بازنگری قرار دهند. همچنین ما باید دنبال این باشیم که این جلسات ادامه بیابد تا بتوانیم مجموعه‌ای در ذیل برنامه درسی به وزارت علوم ارائه دهیم.

وی تصریح کرد: سرفصل‌هایی که به نوعی ابلاغ شده است، بر اساس همین ابلاغیه لازم الاجراست. تاکنون سه بار این برنامه‌ها تغییر کرده است. ما شاهد کاهش واحدهای درسی در مقطع ارشد از سال 67 تا به حال هستیم. همچنین واحدهای آموزشی افزایش پیدا کرده است. در سال 67 تنها سه دانشگاه این رشته را داشتند، اما در حال حاضر ما 230 مرکز داریم که مدرک این رشته را ارائه می‌دهند.

وی ادامه داد: در حوزه کیفی نوعی تقلیل‌گرائی باعث شده است که کیفیت آموزش به میزان قابل ملاحظه‌ای پائین بیاید. تعداد زیادی از استادان رشته قرآن و حدیث در این جلسه با من شرکت دارند و همه با من موافق‌اند که سطح آموزشی نسبت به سه دهه پیش تقلیل قابل ملاحظه‌ای داشته است.
پارسا با بیان اینکه اولین هدف این برنامه عمق‌بخشی به آموزش‌های قرآن و حدیث اعلام شده است، گفت: این عنوان با این سرفصل‌ها چگونه می‌تواند حاصل شود؟ هدف ارائه برنامه درسی متناسب با نیازهای آموزش روز و مهیاسازی پژوهش و برقراری تناسب میان قرآن و حدیث نیز با این برنامه تحقق‌پذیر نیست.

وی افزود: ما با تعداد زیادی دانشجو روبرو هستیم که از رشته‌های دیگر از جمله گیاه‌پزشکی، مهندسی معدن به این رشته می‌آیند، در حالی که تعداد رشته‌های پیش‌نیاز بسیار کم است. همچنین سوال من این است که ما چرا درس تفسیر نهج‌البلاغه را به دروس کارشناسی ارشد اضافه کرده‌ایم. انگار سیاست برنامه این بود که واحد‌ها تقلیل پیدا کرده و دانشجو خیلی زود مدرک بگیرد.

رئیس انجمن ایرانی مطالعات قرآنی ادامه داد: اگر ما بخواهیم دانشجوی کیفی تربیت کنیم و سطح آموزش مقطع کارشناسی ارشد بالا برود، باید درس روش تحقیق در آن باشد و من نمی‌دانم چرا این رشته به اضافه زبان تخصصی در بخش اختیاری آمده است. اگر وارد سرفصل‌های این برنامه بشویم، می‌بینیم در بحث کیفیت آن باید مطالب زیادی بیان شود. گفته شد این برنامه رویکرد نقدی دارد، بدون خواندن روش تحقیق چگونه ممکن است نقد صورت بگیرد؟ آیا نقد مقالات خاورشناسان باید با مدل مجله «قرآن و متستشرقان» باشد و یا او باید با روش‌شناسی و معناشناسی و روش‌های دیگر به نقد بپردازد. دکتر معارف گفتند این برنامه روزآمد است، اما روزآمد بودن یعنی اینکه ما زمان خود را دریابیم و بدانیم این رشته زمانی به تکامل می‌رسد که بحث مطالعات میان‌رشته‌ای را پیگیری کند و این کار تنها با طرح معناشناسی رب و مباحثی این گونه رخ نمی‌دهد و باید واحد‌های درسی در حوزه معناشناسی و رویکردهای تاریخی و انسان‌شناسی در برنامه‌های درسی ما گنجانده شود، تا دانشجو استعداد نقادی خاورشناسان را پیدا کرد.

آئین‌نامه جدید لازم الاجرا نیست

در ادامه جعفر نکونام، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، اظهار کرد: سرفصل‌های این برنامه با تجمیع رشته‌های کارشناسی گره خورده بود. در فرایند سرفصل‌های دوره کارشناسی، دانشگاه‌ها ملزم به اجرای آن شده‌اند. در راستای حل این مشکلات و اسلامی‌سازی رشته‌ها تلاش شده است تغییرات بیشتری داده شود. ما در سابقه سرفصل‌نامه‌ها داریم که یک بند این بود که برنامه‌ جدید از این تاریخ به بعد منسوخ است. در این سرفصل‌نامه این بند وجود ندارد و وجاهت قانونی ندارد که همه دانشگاه‌ها از آن اطاعت کنند. بر اساس قانون، دانشگاه‌های دارای هیئت ممیزه می‌توانند برنامه دانشگاه‌ خود را داشته باشند. اینکه وزارت علوم این برنامه را به دانشگاه‌ها ابلاغ کرده است، وجاهت قانونی ندارد. اینکه این نامه گفته است دانشگاه‌ها این سرفصل‌های جدید را اجرا کنند، به معنای لازم‌الاجرا بودن آن نیست. آیین‌نامه بازنگری، دروس برنامه سرفصل‌های مقطع ارشد را در سال 76 به دانشگاه‌های دارای هیئت ممیزه داده است و هیچ قانونی آن را نقض نکرده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه قم تصریح کرد: سلب اختیار از اعضای هیئت علمی و قیم‌مآبی قابل دفاع نیست. چه کسی گفته است هیئت علمی دانشگاه تهران برتر از همه هیئت‌های علمی است؟ بر اساس مصوبات قبلی، دانشگاه‌ها می‌توانند سرفصل‌نامه نوشته و اجرا کنند. نفس روند نوشتن این سرفصل‌نامه اشکال دارد و نقش وزارت علوم نظارت است و نمی‌تواند وارد محتوای سرفصل‌نامه‌ها شود. نوعی به هم ریختگی در این دروس وجود دارد که قابل دفاع نیست. برای مثال دروس این سه مقطع سطح‌بندی شده باشد، در حالی که یک درس با یک عناوین در هر سه مقطع وجود دارد، آقای دکتر معارف گفتند که موضوعات متفاوت است، اما در دوره کارشناسی باید کتاب‌محوری، در مقطع ارشد موضوع‌محوری و دکتری مسئله‌محوری وجود داشته باشد. ما می‌بنیم مباحثی توصیفی در حد کارشناسی در مقطع دکتری قرار داده شده است.

وی در پایان گفت: پیشنهاد من این است که عناوین مسلسل برداشته شده و عناوین مرتبط روی آنها گذاشته شود. همچنین عناوین مشابه در مقاطع مختلف حذف شود. آئین‌نامه‌ جدیدی برای بازنگری دروس وجود ندارد و از این رو سرفصل‌نامه‌های جدید لازم الاجرا نیست.

در ادامه این نشست، قاسم درزی، عضو هیئت علمی دانشگاه بهشتی گفت: به نظر می‌رسد پژوهش باید مقدمه کلاس درس باشد که این در ابلاغیه جدید در نظر گرفته نمی‌شود. آموزش در دانشگاه‌های ما کمرنگ شده و محوریت ندارد. این در دروس و سرفصل‌ها انعکاس می‌یابد و اصل پژوهش می‌شود.

وی افزود: ما چقدر به دنبال آن هستیم که دانشجو صاحب حافظه یا بینش شود، سرفصل‌های موجود حافظه‌محور هستند. کلاس‌هایی برای ایجاد نگرش باید طراحی شوند. تفکر انتقادی به چه میزانی در سرفصل‌های ما مورد نظر بوده است؟ هیچ درسی تحت عنوان تفکر انتقادی وجود ندارد و اگر سوالی پرسیده شود، توسط اساتید محترم سرکوب می‌شود.

وی ادامه داد: همچنین نگاه تاریخی در سرفصل‌ها جایی ندارد و دانشجو باید بداند که در کجای دانش بوده و در کجا قرار دارد و همچنین ضرورت‌های علمی رشته علوم قرآنی ذیل عنوان فلسفه علم مد نظر نبوده است. ما سرفصل‌هایی در حوزه میان‌رشته‌ای در ابلاغیه جدید نمی‌بینیم و حداقل‌ وضعیت که روش‌شناسی مطالعات میان‌رشته‌ای است، نیز جایی در برنامه موجود ندارد.

روش‌های مطالعه متن جدید؛ مبنای تحول علوم قرآنی

سیدهدایت‌الله جلیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی نیز به عنوان سخنران بعدی در آغاز سخنانش گفت: ما باید ابتدا مسئله را روشن کنیم. بین قرآن و علوم قرآنی می‌توانیم تفکیک کنیم. احکام جاری بر قرآن می‌تواند به علوم قرآن سرایت کند. اگر قرآن کامل است، به این معنا نیست که علوم قرآن نیز کامل است.

وی ادامه داد: علوم قرآن موجود یعنی آنچه در سنت مطالعات ما شکل گفته است، یک گونه ممکن از علوم قرآن‌های ممکن است و این رشته‌ می‌توانست به گونه‌های دیگری شکل بگیرد. از این رو ما درباره علوم قرآن‌های ممکن حرف نمی‌زنیم و در خصوص آنچه متحقق است، حرف می‌زنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: می‌توان به علوم قرآن به عنوان سنت محقق در میان مسلمانان و علوم قرآنی به عنوان رشته دانشگاهی محقق سخن بگوییم. کسانی بر اساس تصور و آموخته‌های‌شان از فضای سنتی علوم قرآن رشته موجود را طراحی کرده‌اند. از این‌رو به عنوان یک رشته می‌توانست گونه‌های مختلف متصوری شکل بگیرد.

وی تصریح کرد: همچنین بین رشته علوم قرآن موجود دو حیثیت روی کاغذ و در کلاس درس دارد. آنچه مصوب است می‌تواند متفاوت از اجرا باشد. حال سوال من این است که ما در این خصوص چه می‌خواهیم حرف بزنیم. اگر بگوییم ما در خصوص سرفصل‌های مصوب دانشگاه تهران در مقطع ارشد و دکتری می‌خواهیم بحث کنیم، شتابزده خواهد بود و باید به بحث‌های کلان‌تر پرداخت.

جلیلی ادامه داد: ما در باب تحول حرف می‌زنیم، اگر سرفصل‌ها باید تغییر یابد، به این معنا که از وضع موجود به وضع مطلوب عبور کنیم، پرسش این است که وضع مطلوب کدام است و با چه سنجه‌هایی می‌توان تشخیص دارد و اینکه وضع موجود چه مشکلاتی دارد؟

وی تصریح کرد: حضرات در خصوص کارشناسی آمدند ابرو را درست کنند، چشم را درآوردند و الان وقتی صحبت از تحول می‌شود، تن و بدن من می‌لرزد. جزوه‌ای برای رشته‌های کارشناسی مطرح شد که اسم اساتید مخالف از جمله بنده نیز جزو مشاوران آورده شده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی افزود: برای تحول در حوزه مطالعات قرآنی لازم داریم شاخصه‌هایی داشته باشیم، من به علوم قرآنی موجود کاری ندارم. به نظر ما باید این شاخصه‌ها را بشناسیم و بعد این‌ها را پیش رو قرار داده و تحول را رصد کنیم و راهکارهایی ارائه دهیم.

وی تصریح کرد: در صورت ایده‌آل، شاخصه‌های علوم قرآنی عبارت است از فن‌سالاربودنِ علوم قرآنی و اینکه عناوین درسی در مقام ارائه سازوکار برای پژوهش در علوم قرآن و حدیث باشد. شاخص دوم نخبه‌گرا بودن در مقابل توده‌گرا بودن است، به این جهت که آنچه ما می‌خوانیم به کار نخبه می‌آید و الا عموم مردم برای بهره‌مند شدن از قرآن و حدیث نیاز به مباحث تخصصی ندارند. در علوم قرآنی ما با فرایند سروکار داریم، نه با فراورده و اگر من تفسیری می‌خوانم، دنبال فرایند تفسیر هستم و نه مفاد تفسیر.

وی با بیان اینکه علوم قرآنی بشری است و محصول وحی نیست، گفت: از این رو علوم قرآنی تابع لوازم بشری‌اند. همچنین علوم قرآنی ابزاری و مقدمه‌ا‌ند و حکم منطق را برای فلسفه دارند. علوم قرآن ذاتا میان یا چند رشته‌ای هستند.

جلیلی تصریح کرد: اگر این تصویر اجمالی علوم قرآنی باشد، سوال من این است که ما این موجود را چه کار می‌خواهیم بکنیم؟ آیا می‌خواهیم تقویتش کنیم و یا بخشی از آن را تغییر دهیم. اگر ما در خصوص این موارد به نتیجه نرسیم، هزار سرفصل‌ هم جلوی‌مان نگذارند، نمی‌توانیم در خصوص سرفصل‌ها سخن بگوییم. نقد و بررسی سرفصل‌ها نیز باید مبتنی بر این موارد باشد.

وی افزود: تمام ویژگی‌های علوم قرآنی ما سر جای خودش ویژگی دیگر این است که علوم قرآنی ما درون‌دینی شده است، یعنی اینکه یک ریلی در قالب‌هایی مانند مبانی، اصول و قواعد گذاشته‌اند و از ما می‌خواهند که روی آن حرکت کنیم. علوم قرآنی ما مطالعاتی متن‌محور هستند. عرض من این است که ما چیزی به عنوان روش‌های متون مطالعه متن به دست داده‌اند. افرادی مانند سیوطی از علوم زمان استفاده کرده و علوم قرآنی را تاسیس کرده‌اند، اما باب این بسته شده و ما باید امروز دانش‌های ناظر بر مطالعه به متن تجدید نظر کنیم. اگر علوم قرآن سترون و نازاست و نوآوری ندارد، به این خاطر است که ما مجاری رشد آن را بسته‌ایم و دانش‌های ناظر بر مطالعه متن امروز باید واسطه تغییر در علوم قرآنی باشد.

غیبت فلسفه، تاریخ و مباحث بین‌رشته در علوم قرآن

در ادامه، پاکتچی اظهار کرد: از دانشگاه تهران به عنوان دانشگاهی جامع انتظار می‌رود که پیشرو طراحی سرفصل‌ها باشد و من قبل از هر چیز از آنها تشکر می‌کنم. مطالب من از حیث نقد است، اما پیش از آنکه معطوف به دانشگاه تهران باشد به ساختار این رشته مربوط است.

وی تصریح کرد: علوم قرآنی ما با یک وضعیت دو تباری به وجود آمده است. از یک طرف چیزی که برای ما تصویر شده، این است که علوم قرآنی ادامه چیزی سنتی است که طی قرن‌های مختلف بوده و از طرف دیگر علوم قرآن و حدیث رشته‌ای است که باید کار جدیدی انجام دهد. علوم قرآنی از حیث دانشگاهی مدرن است و از حیث دیگر انگار ادامه حوزه است و این یکی از معضلاتی است که ما را سردرگم می‌کند.

وی ادامه داد: این وضعیت باعث شده است تا این رشته چیزهایی از سنت را به ارث ببرد. از این جمله می‌توان به متن‌محوری اشاره کرد. مراد از منطق‌خواندن در حوزه، یعنی خواندن یک کتاب در این حوزه. در این سیستم برخی از دانش‌ها از جمله درایه و رجال بلاتکلیف‌اند. جالب است وقتی رشته‌ای به نام علوم قرآن و حدیث تاسیس می‌کنیم، دوباره فکر می‌کنیم در تفسیر باید المیزان و مجمع البیان و ... بخوانیم و در خصوص درایه باید کتاب شهید ثانی را بخوانیم و دائم دنبال متن می‌گردیم. در این برنامه و قسمت منابع سوءتفاهم‌ جدی‌ای وجود دارد. در ذیل منابع درس تفسیر تطبیقی قرآن کریم به عنوان منبع التفسیر الکبیر امام فخر رازی، کشاف زمخشری، المنار و ... را باید خواند. این یعنی چه و اساسا مگر ممکن است؟ ما می‌توانستیم اسم تمام تفاسیر را بیاوریم. وجود این تفاسیر در قسمت منابع برای بنده هیچ معنایی ندارد. من معنای درس متن‌محور را در حوزه به خوبی می‌دانم و تجربه کرده‌ام، اما هیچ کسی تفسیر را در حوزه با متن نمی‌خواند. زیرا می‌دانند که علم اصول را با یک کتاب یک جلدی در دو یا سه سال خواند و تمام کرد. اما این جا در حدود 130 جلد کتاب وجود دارد، اگر قرار است به آن رجوع کنیم آنها منابع نیستند، میراث و دار و ندار ما هستند و این به مشکل دو تباری بودن این رشته باز می‌گردد. تفسیر از این رو درس رسمی حوزه نبوده و به مناسبت‌هایی جلسات تفسیر برگزار می‌‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) افزود: این به کل درک ما از رشته قرآن و حدیث باز می‌گردد که معلوم نیست که رشته‌ای دانشگاهی و یا حوزوی است، اما در حوزه هم این اتفاق نیفتاده است. پیشنهاد بنده این است که ما باید به دنبال الگویی برای نظام‌مند کردن معارف قرآن و باشیم و نه خواندن علوم قرآن و حدیث. راه حل معضل این است که قبول کنیم علوم قرآنی رشته‌ای دانشگاهی است و هیچ وقت در حوزه درسی با این نام وجود نداشته است. خواندن رجال نجاشی چه چیزی قرار است به دانشجو بدهد؟

غیبت فلسفه و تاریخ در علوم قرآن/ فصل‌نامه جدید لازم الاجرا نیست

وی تصریح کرد: رشته علوم قرآن و حدیث به عنوان رشته دانشگاهی تا به سمت کاربرد اجتماعی نرود، هیچ وقت رشته نخواهد بود. جاهایی هم که ما می‌بینیم به مسئله کاربرد توجه شده است، کاربردهای ما نوعی وسواس دارد و نسبت به برخی چیزها وسواس گرفته و به آن تمرکز کرده و حاضر نیستیم به چیز دیگری فکر کنیم. در هر برنامه درسی بحث شبهات آمده است و عین انسان‌های وسواسی که شش بار وضویشان را از اول می‌گیرند، به شبهات فکر می‌کنیم و فکر نمی‌کنیم که شبهات اصلا چرا به وجود می‌آیند. علت شبهات این است که ما نتوانسته‌ایم مباحث‌مان را به مسائل اجتماعی ارتباط دهیم.

پاکتچی با بیان اینکه مباحث قرآنی باید در زندگی ما تاثیر داشته باشد، گفت: بحث شبهات و مستشرقین برای ما به وسواس تبدیل شده است. همه برنامه‌های درسی به رد مستشرقین می‌پردازند. مشکل اصلی ما با خودمان است. اگر ما حرف کافی برای زدن داشته باشیم و تصویر روشنی از آموز‌ه‌های قرآنی ارائه دهیم، کسی قدرت شبهه زدن نخواهد داشت. مراد از کاربردی‌سازی در سبک زندگی، آداب زندگی مردم است و اگر به این مسیر نرویم، این رشته عقیم باقی خواهد ماند. همچنین ما باید در این راستا به مباحث بومی ایران توجه کنیم.

وی تصریح کرد: نکته مهم در این زمینه مسئله میان رشته‌ای است. میان رشتگی در علوم قرآن و حدیث باید دوطرفه باشد. ما باید پیش از اینکه مصرف کننده باشیم تلاش کنیم تولید هم بکنیم و اگر چنین رابطه‌ای وجود نداشته باشد، میان رشتگی بیمار خواهد بود.

پاکتچی افزود: نکته دیگر که اهمیت زیادی دارد و مغفول واقع می‌شود، این است که یکی از علل کم کاری رشته علوم قرآن و حدیث که گاهی شاید بتوان تعبیر عقب‌ماندگی به کار برد، این است که فلسفه را به آن راه ندادیم. منظور من این نیست که 80 واحد اشارات بگذاریم، منظور من فلسفه‌ای است که بتواند متناسب با این رشته نقش موتور محرک باشد و باید متونی در این زمینه تولید شوند. در تمام دنیا اگر علوم پیشرفت می‌کنند، مبانی فلسفی‌شان پیشرفت کرده است. مراد از فلسفه یک طرز فکر است و نه یک درس و رشته. یعنی وقتی من با هر چیزی که روبرو می‌شوم، به چرایی، ساختار و مبانی‌اش فکر کنم و ما در علوم قرآنی به شدت از این نظر فقیر هستیم.

عضو هئیت علمی دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد: یکی دیگر از موتورهای محرک، تاریخ است که در این زمینه تصورمان تنها محدود به سیره معصومین است که البته لازم است. مراد از این بحث، طرز فکر تاریخی است و اینکه ذهن عادت کند مسائل را تاریخی ببیند. برخی از دروسی که تحت عنوان تاریخ قرآن و حدیث تعبیر شده است، اختراع ما نیست، بلکه اختراع مستشرقان است و ما این را قاپیده‌ایم و بعد از یک کتاب تاریخ قران نولدکه، 100 کتاب نوشته‌ایم، اما فرقی بین این یک و آن 100 وجود دارد که در کتاب نولدکه تفکر تاریخی است و در این 100 کتاب ما تفکر تاریخی نداریم و ما تنها موضوعات را کنار و هم پشت سر گذاشته‌ایم در حالی که این مباحث در کتب علوم قرآنی وجود داشت.

پاکتچی در پایان گفت: ما از بحث‌های تاریخی در رشته‌مان روح‌زدایی کرده و پیکر بی‌جانش را مورد استفاده قرار داده‌ایم و لاشه موضوعات در رشته ما بررسی شده و تفکر تاریخی که از تحول حرف می‌زند، در آن وجود ندارد. اولین چیزی که مورخ دنبال آن است، تغییر است و نه اینکه در چه دوره‌ای چه کسی حکومت می‌کرده است. اگر روح این مباحث در دروس علوم ما دمیده شود، می‌تواند علوم قرآن و حدیث را تغییر دهد.

 انتهای پیام

captcha